لارنس استرن این کتاب را در 9 جلد نوشت که در ایران تمام این مجموعه به صورت دوجلدی منتشر شد و در چاپهای بعدی نیر هر دو جلد با هم ادغام شد. در این کتاب آقای تریسترام شندی داستان زندگی خودش را به زبان اول شخص روایت میکند. داستان از لحاظ طنز ساختاری نسبت به زمان خودش بسیار پیشرو است هر چند که از لحاظ موضوعی ممکن است خواندن آن برای خواننده امروزی کمی خسته کننده باشد.
اطلاعات بیشتر درمورد این کتاب را میتوانید از اینجا و اینجا بخوانید.
برخی از جملات کتاب
- هرگز هیچ اهدا کنندهی بینوایی به اهدائیه خود امیدی کمتر از این اهدائیه نداشته است؛ زیرا در گوشهی پرت افتادهای از مملکت و در خانهای گالیپوش نگارش یافته است، جایی که من زندگی میکنم و مدام میکوشم با خنده و نشاط از ناتواناییهای ناتندرستی و سایر مصائب زندگی جلو بگیرم، زیرا اعتقاد راسخ دارم که آدمی، هربار که لبخند به لب میآوردو - از این بیشتر- هرگاه که میخندد چیزی بر این بازماندهی زندگی میافزاید. (ص 10)
- من در این مردی که به او احترام میگذارم، و در این شوخیها، کمترین شائبهی بدنیتی و بدخواهی نمیبینم؛ من معتقدم که این مطایبات از روی صفای دل است. اما دوست عزیز، تو متوجه این نکته باش که مردم ابله قادر به ادراک چنین چیزی نیستند و مردم نابکار تمایلی به ادراک چنین چیزی ندارند و تو خودت میدانی که تحریک یکی و سربهسر گذاشتن دیگری به چه معنا است. اینها وقتی برای دفاع مشترک همدست شدند، یقین داشته باش چنان جنگی علیه تو راه بیندازند که تو را قلباَ از از این جریان، حتی از زندگی بیزار کند. (ص 43-44)
- و اما روحانیون - نه... اگر چیزی علیهشان بگویم نابود میشوم- و میلی به این کار ندارم. تازه اگر هم میلی داشتم جرات نمیکردم از ترس جانم به این وضوع بپردازم. با این اعصاب و این روحیه ضعیف و با وضعی که در حال حاضر دارم به بهای جانم تمام خواهد شد، اگر بخواهم خودم را با پرداختن به چنین موضوع غم انگیز و حزنآوری دچار غم و افسردگی کنم. بنابراین به سلامت نزدیکتر است که پردهای در میانه بکشم و به شتاب از آن بگذرم و با سرعتی که میتوانم به نکته اصلی اساسیای بپردازم که در نظر داشتم روشن کنم- و آن اینکه چطور شده است که به قول شما مردمی که کمترین خرد را دارند گفته میشود واجد بیشترین تشخیصاند.
اما درست توجه بفرمایید، میگویم گفته میشود، چون آقایان محترم، این چیزی بیشتر از یک گزارش نیست، مثل بیست گزارشی که در روز میشنویم و توکلا میپذیریم- و من معتقدم که گزارش بسیار بد و بدخواهانهای است. (ص 251)
- فصل پنجم
پدرم پیش خود گفت: «آخر حالا وقت صحبت دربارهی مستمری و سرباز پیاده است؟»
فصل ششم (ص 343)
مشخصات کتاب
عنوان: زندگی و عقاید آقای تریسترام شندی
نویسنده: لارنس استرن
ترجمه: ابراهیم یونسی
نشر: تجربه
چاپ اول 1378
791 صفحه
قیمت: 2500 تومان!
........................
پ.ن: نتوانستم کتاب را تا آخر بخوانم. شاید به دلیل فضا و موضوع داستان که بیشتر به زمان خودش مربوط بود. هرچند کتاب در زمان خوش بسیار پیشرو است و به خصوص شوخیهایی که از لحاظ ساختاری در متن انجام داده است امروزی و مدرن به نظر میرسد. مثلا در قسمتی از داستان راوی توضیح میدهد که چوبی را در هوا به این شکل حرکت دادم و سپس مسیر حرکت چوب در هوا را ترسیم میکند! (تصویر پایین).