کتاب در مورد نظریهی علمی و علم ادبیات است و اصطلاح «بوطیقا» به همین منظور استفاده میکند.
برخی از جملات کتاب
- آرمانِ تاویل، متن را به سخن واداشتن است. به بیان دیگر، صورت آرمانی، وفاداری به موضوع، به دیگری، و درنتیجه محوِ نویسنده است. اما صورتِ ناخواستهی تاویل در این نکته نهفته است که ما، نه به تمامیِ معنا، بلکه به آن معنایی دست مییابیم که تابع احتمالات تاریخی و روانشناختی است. (ص ۱۶)
- در واقع، تاویل یک اثر ادبی یا غیرادبی، برای خود و در خودش، بیآنکه لحظهای از آن جدا شویم و آن را به چیز دیگری معطوف گردانیم، از جهاتی شدنی نیست. (ص ۱۶)
- با توجه به اینکه در کارِ نقد، ما نه فقط با خوانش، بلکه با نگارش هم روبهروییم، باید گفت متقد چیزی را به زبان میآورد که اثرِ مورد بررسی، اگر هم قصدِ گفتنش را داشته باشد، آن را بیان نمیدارد. متنقد چیزی را که از آن سخن میگوید حذف میکند، چرا که او خود، کتاب تازهای مینویسد. (ص ۱۷)
- ادبیات کلامی نیست که، در تقابل با کلام علمی، بتواند یا باید کاذب باشد، بلکه کلامی است که اصلا تن بدان نمیدهد که با محک صدق سنجیده شود. (ص 39)
مشخصات کتاب
عنوان: بوطیقای ساختارگرا
نویسنده: تزوتان تودورف
ترجمه: محمد نبوی
نشر: آگه
پ.ن: به نظرم ترجمه و متن کتاب خوب بود اما موضوع بحث کتاب برای من زیادی تخصصی بودو باید اعتراف کنم که به سختی تا آخرش خواندم