اینترنت با مغز ما چه می‌کند؟اینترنت با مغز ما چه می‌کند؟

نویسنده در این کتاب توضیح می‌دهد که چگونه استفاده‌ی زیاد از اینترنت باعث می‌شود تمرکز ما کمتر شود و سیستم مغزی ما به سمت سطحی شدن تغییر کند.

اطلاعات بیشتر را می‌توانید از اینجا و اینجا بخوانید.

برخی از جملات کتاب

- کاری که اینترنت می‌کند این است که ذره ذره ظرفیت تمرکز و تعمق مرا می‌خورد. چه آن‌لاین باشم و چه نباشم. ذهنم اکنون توقع دارد که اطلاعات را به آن شیوه‌ای که اینترنت توزیع می‌کند، یعنی به شکل جریان سریعی از ذرات، جذب کند. زمانی من در دریای واژگان غواصی می‌کردم اما اکنون فقط با جت اسکی در سطح این دریا حرکت می‌کنم. (ص ۲۶)

- هر چند اعتقاد به تغییرناپذیری مغز در بزرگسالی ریشه‌هایی عمیق و گسترده داشت، معدود افرادی نیز با آن مخالف بودند. تعدادی از زیست‌شناسان و روان‌شناسان در پژوهش‌های فزاینده‌ای که درباره‌ی مغز انجام می‌شد نشان دادند که حتی مغز افراد بزرگسال نیز شکل‌پذیر یا «منعطف» است. این پژوهشگران گفتند که در طول عمر انسان‌ مدارهای عصبی جدیدی شکل می‌گیرند و ممکن است که مدارهای قدیمی قوی‌تر یا ضعیف‌تر شوند یا اصلا به کلی فرسوده شوند و از کار بیفتند. (۵۱)

- انتخاب طبیعی مغزی طراحی نکرده که از پیش برای سازگاری با شرایط گوناگون آماده شده باشد، بلکه مغزی ایجاد کرده که می‌تواند «در سراسر عمر و حتی گاهی در عرض چند روز بنا به اقتضائات محیطی ساختارهایی تخصصی را شکل دهد تا بتواند پاسخگوی این اقتضائات و نیازهای مربوط به آن شود.» (ص ۶۸)

- انعطاف‌پذیری عصبی را با بیماری‌های ذهنی مختلف، از افسردگی گرفته تا اختلالات وسواسی و توهم شنیدن صدا مرتبط می‌دانند. فرد مبتلا هر چه بیشتر روی نشانه‌های بیماری‌اش تمرکز کند، نشانه‌ها با عمق بیشتر در مدارهای عصبی‌اش حک می‌شوند. در بدترین حالت، ذهن به خودش می‌قبولاند که بیمار است. (۷۴)

- ارسطو کارکرد مغز را صرفا جلوگیری از افزایش دمای بدن می‌دانست. او در رساله‌ی اجزای بدن حیوانات: رساله‌ای در باب آناتومی و فیزیولوژی می‌نویسد: «مغز ترکیبی است از خاک و آب که هدفش کاهش دما و حرارت قلب است.» از نظر او، خون از منطقه‌ی «آتشین» قلب می‌جوشد و به سر می‌رود و در سر است که مغز دمای آن را کاهش می‌دهد و «متعادل» می‌کند. سپس خون سرد شده از سر به نقاط دیگر بدن باز می‌گردد. (ص ۸۲)

- حدود دوهزار سال پس از ارسطو، دکارت استعاره‌ی آبکی دیگری برای تبیین کارکرد مغز ساخت. در نظر او مغز بخشی از یک «ماشین» هیدرولیک بزرگ‌تر بود که کارکردش شبیه «فواره‌های باغ‌های سلطنتی» بود. قلب با فشار، خون را به مغز می‌فرستد و غده‌ی صنوبری مغز با کمک ابزارهای فشار و دما این خون را به «روح حیوان« تبدیل می‌کند. (ص ۸۳)

- اونگ می‌نویسد: «تفکر جدی» الزاما «با سیستم‌های حافظه در هم تنیده شده بود.» در آن دوران بیان و نحو شدیدا ریتمیک و گوش‌نواز شدند و اطلاعات در قالب عبارات عام -چیزی که ما امروز کلیشه می‌نامیم- گنجانده شد تا به یاری حافظه بیایند. دانش در شعر به همان مفهم افلاطونی‌اش، گنجانده شد و طبقه‌ای متخصص از افرادی پدیدار شدند که حکیم-شاعر بودند. (ص ۱۱۴)

- فرهنگ شفاهی اجداد ما به به لحاظ فکری بسیار سطحی‌تر از ما بود. زبان مکتوب، دانش را از بند حافظه‌ی فردی رها ساخت و زبان را از ساختار فرمولی و ریتمیک لازم برای پشتیبانی حافظه و کلام نجات داد. این زبان ذهن را به سوی مرزهای جدید تفکر و بیان سوق داد. (ص ۱۱۵)

- مطالعه‌ی بی‌صدای کتابی طولانی مستلزم توانایی تمرکز جدی در مدت زمانی طولانی برای فرایندی است که ما امروزه آن را «غرق شدن» در صفحات کتاب می‌خوانیم. برقراری این نوع انضباط فکری کار آسانی نبود. حالت طبیعی مغز انسان مثل مغز بیشتر خویشاوندان ما در قلمرو حیوانات، عدم تمرکز است. گرایش طبیعی ما این است که جهت نگاهمان و در نتیجه توجه‌مان را از شیئی به شی دیگر تغییر دهیم تا بتوانیم تا حد امکان از آنچه اطرافمان رخ می‌دهد، مطلع باشیم. (ص ۱۳۰) 

- به یک تخمین تعداد کتاب‌هایی که در پنجاه سال اول بعد از اختراع دستگاه گوتنبرگ منتشر شدند با تعداد کتاب‌های تولیدی کاتبان اروپایی در طول یک هزار سال قبل از آن برابری می‌کرد. (ص ۱۳۹)

- {پژوهشگران} متوجه شدند که «خوانندگان هر کدام از موقعیت‌هایی را که در طول داستان با آن مواجه می‌شوند، در ذهنشان شبیه‌سازی می‌کنند. علاوه بر این، آنها جزییات اعمال و احساساتی را از متن می‌گیرند و با دانش شخصی‌شان که ناشی از تجربیات قبلی آنهاست، تلفیق می‌کنند.» بخش‌هایی از مغز که در این مواقع فعال می‌شوند «شبیه آن بخش‌هایی هستند که وقتی فرد فعالیت مشابهی را در جهان واقعی انجام می‌دهد، تخیل یا مشاهده می‌کند، فعال می‌شوند.» نیکول اسپیر، پژوهشگر ارشد این تحقیق می‌گوید: «مطالعه‌ی عمیق به هیچ‌ وجه فعالیتی منفعلانه نیست.» خواننده به کتاب تبدیل می‌شود. (ص ۱۴۶- ۱۴۷) 

- تایلر کوون اقتصاددان می‌گوید: «وقتی دسترسی {به اطلاعات} آسان می‌شود،‌ما اغلب به اطلاعاتی کوتاه، خوشایند و چندپاره علاقه نشان می‌دهیم.» (ص 184-185)

- اگر برای مدتی ذهنمان را از یک چالش ذهنی سخت جدا کنیم، معمولا تصمیم‌های بهتری می‌گیریم. (ص 236)

- نتایج «تایید می‌کنند که مرورگری یک فعالیت تعاملی سریع است.» این نتایج همچنین همچنین نکته‌ای را که نیلسن در سال 1997 بعد از اولین تحقیقش درباره‌ی مطالعه‌ی آن‌لاین بیان کرده بود تقویت می‌کرد. او آن زمان این سوال را مطرح کرده بود که «چطور کاربران در وب مطالعه می‌کنند؟» و پاسخ موجز او این بود که «آنها مطالعه نمی‌کنند.» (ص 264)

- مردم به صورت میانگین بین 19 تا بیست و هفت ثانیه را صرف تماشای یک صفحه می‌کنند و سپس به صفحه‌ی دیگر می‌روند که تازه این زمان شامل زمان لازم برای لود شدن پنجره‌ی مرورگر نیز می‌شود. (ص 265)

- سنکا فیلسوف رومی دو هزار سال قبل این شرایط را به بهترین شکل ممکن وصف کرده است: «همه جا بودن در واقع هیچ جا نبودن است.» (ص 273)

- بار زدن بیش از حد اطلاعات مرضی مزمن شده و برای مقابله با این درد افزایش مطالعه‌ی سرسری و مرور فوری وابستگی به ماشین‌های بسیار منعطفی است که خود منشاء این درند. لوی می‌نویسد امروزه، نسبت به گذشته اطلاعات بیشتری «در اختیار ما قرار دارد اما زمان کمتری برای استفاده از آنها - و به خصوص استفاده از آنها با حدی از عمق و تمرکز فکری - داریم.» (ص 328)

- این حقیقت که یک ژن باید فعال شود تا خاطره‌ای بلند مدت شکل بگیرد، صریحا نشان می‌دهد که ژن‌ها صرفا تامیین کننده‌ی رفتار ما نیستند، بلکه به محرکی محیطی، مثل یادگیری، نیز واکنش نشان می‌دهند. (ص ۳۶۴)

- عصب‌شناسان همچنین بر این باورند که هیپوکاوپ در ایجاد ارتباط بین خاطرات جدید با خاطرات قدیمی نقش دارد و شبکه‌ای غنی از اتصلات عصبی ایجاد می‌کند که به هر خاطره انعطاف و عمق می‌بخشد. (ص 367)

- تکامل، غریزه‌ی اجتماعی قدرتمندی را در مغز ما گذاشته که به گفته‌ی جیسون میچل، رییس آزمایشگاه شناخت اجتماعی و عصب‌شناسی احساسی در دانشگاه هاروارد، نیازمند «مجموعه‌ای از فرایندهاست تا دریابد آنهایی که اطراف ما هستند چه فکر و احساسی دارند.» (ص 409)

- وان نیموگن به این نتیجه رسید که وقتی وظیفه‌ی حل یک مسئله و دیگر کارهای ذهنی را به رایانه‌ها «واگذار می‌کنیم»، توانایی مغزمان را برای «ایجاد ساختار دانشی ثابت {یا همان طرح‌وار‌ها} که می‌توان در موقعیت‌های جدید هم آنها را به کار برد» کاهش می‌دهیم. از زبان کسانی که اهل بحث و جدل باشد می‌‌توان این نکته را معنی‌دارتر بیان کرد. هر چه نرافزار باهوش‌تر، کاربر خنگ‌تر. (ص ۴۱۳) 

نیکلاس کارمشخصات کتاب

عنوان: اینترنت با مغز ما چه می‌کند؟

نویسنده: نیکلاس کار

ترجمه: محمود حبیبی

نشر: گمان

چاپ اول 1394

444 صفحه

قیمت: 21000 تومان


پ.ن: کتاب جذاب و تاثیرگذاری بود. از خواندنش لذت بردم و البته‌ کمی هم نگرانِ اینکه آیا من هم دچار این عدم تمرکز و سطحی بودن، نشده‌ام؟!

خواندش را به شدت توصیه می‌کنم.

پ.پ.ن: این کتاب را نشر مازیار هم با ترجمه‌ی امیر سپهرام  منتشر کرده است.