اولین کتاب از مجموعهی هفت جلدی «هری پاتر» است. هری بچهی یتیمی است که به پس از مرگِ پدر و مادرش، جادوگری به اسم «دامبلدور» او را پیش خانوادهی «دورسلی» (خالهی هری) میگذارد. خانوادهی دورسلی به جادو اعتقاد ندارند و با هری بدرفتاری میکنند تا اینکه یکی از روزها نامهی عجیبی برای هری میآید و...
اطلاعات بیشتر را میتوانید از اینجا بخوانید
برخی از جملات کتاب
- در این هنگام آلبوس دامبلدور از جایش برخاست دستهایش را از دو طرف باز کرد و به دانشآموزان لبخند زد. به نظر میرسید هیچ چیز به اندازهی تماشای دانشآموزان در آن مکان نمیتواند او را خوشحال کند. او گفت: «خوش اومدین! آغاز سال جدید تحصیلی در هاگوارتز رو به همهتون تبریک میگم. قبل از شروع جشن میخوام چند کلمهای صحبت کنم. احمق! خیکی! خل و چل! دیوونه!»
سپس سرجایش نشست. همه کف زدند و او را تشویق کردند. هری نمیدانست باید بخندد یا نه. باتردید از پرسی پرسید: «مثل این که... یه ذره کم داره، نه؟» (ص ۱۴۱)
- {هری}... ولد... منظورم طرفه...
- هری بهش بگو ولدمورت. همیشه اسم کامل و درست هرچیزی رو انتخاب کن. ترسیدن از اسم هر چیزی ترس از خود اون چیز رو تشدید میکنه. (ص ۳۳۵)
مشخصات کتاب
عنوان: هری پاتر و سنگ جادو
نویسنده: جی کی رولینگ
ترجمه: سعید کبریایی
نشر: کتابسرای تندیس
چاپ اول: تابستان ۱۳۸۹
۳۴۷ صفحه
قیمت: ۱۷۰۰ تومان
پ.ن: به مراتب از فیلمش خیلی بهتر بود. یکجاهایی وسط کتاب ریتمش کند میشد اما در مجموع کتاب جذاب و سرگرمکنندهای بود. به نظرم جای ادبیات فانتری در کشور ما خیلی خالیه، به خصوص در سیستم آموزش و پروش و مدارس.