چوب الف

چوب الف: چیزی که برای نشانه‌گذاری صفحه‌ای که خوانده شده توی کتاب می‌گذارند... و نه آن چیزی که بر سرِ ما است.

۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نمایشنامه» ثبت شده است

پابرهنه در پارک

پابرهنه در پارکپابرهنه در پارک

 

نمایشنامه بر محور یک زوج جوان به اسم «کوری» و «پل» است. آنها تازه یک خانه کوچک و قدیمی را در طبقه پنجم کرایه کرده‌اند. تمرکز داستان بیشتر بر روی روابط بین آدم‌ها و نگاه آنها به زندگی است.

برخی از جملات کتاب

- مادر الان حالم خوب می‌شه... فقط یه کم نفسَم گرفته... (کوری برایش مشروب می‌ریزد) مجبور شدم ماشینو شیش تاخیابون اون‌ورتر پارک کنم... بعد یه‌هو بارون گرفت و دو تا خیابونِ باقی‌مونده رو دوییدم. بعد پاشنه‌ی کفشم گیر کرد لای شبکه درپوشِ فاضلاب... پامو که خلاص کردم چند قدم جلوتر افتادم تو یه چاله، بعدم یه تاکسی از بغلم رد شد و هرچی گِل و شُل بود پاشید به جورابم. مغازه‌ی پایین خونه‌تونم باز نبود وگرنه ازش یه چاقو می‌گرفتم و خودم رو می‌کُشتم. (ص ۵۷)

***

- کوری ... تو همیشه درست لباس می‌پوشی، همیشه درست نگاه می‌کنی. همیشه درست و سنجیده حرف می‌زنی. تقریبا واسه خودت یه آدم نمونه‌ای.

پل (آزرده و با لحن تند) این... این چیزی که گفتی خیلی کثیف بود.

کوری (به سمت پل می‌رود) هیچ وقت ندیدم ژاکت تنت نباشه. همیشه حس کرده‌ام نمی‌تونم تو هیچ کاری به پات برسم. قبل از ازدواج‌مون حتم داشتم با کراوات می‌ری توی رختخواب!

پل نه خیر، مگر در مواردِ تشریفاتی!

کوری تو حتی جسارتشو نداری که بری عطاری و به فروشنده بگی بهت «سه‌پستون» بفروشه. (در حین ادای این کلمات به سمت نیمکت می‌رود) مجبوری بری طرفِ پیشخون و چیزی رو که می‌خوای با انگشت نشون بدی و بگی: «از اینا می‌خوام که توی این ظرف ریختن.» (ص ۸۲)

***

- پل چه دعوایی؟ فقط یک کمی صدامون بالا رفته بود.

کوری تو اسم اینو نمی‌ذاری دعوا؟ کل ازدواج‌مون زیر سوال رفته.

پل (بر پلکان می‌نشیند) جدا؟ از کی تا حالا؟

کوری از همین الان. یه‌هو معلوم شد من و تو مطلقا در هیچ موردی توافق نداریم.

پل چرا؟ واسه اینکه من چله‌ی زمستون پابرهنه تو پارک راه نمی‌رم؟ بعله، حضرت عالی که قرار نیست فردا مثل من دادگاه داشته باشین. من زیر بارِ زَنا می‌رم اما حرف زور نه. (ص ۸۴)

نیل سایمونمشخصات کتاب

عنوان: پابرهنه در پارک

نویسنده: نیل سایمون

ترجمه: شهرام زرگر، رامین ناصر نصیر

نشر: نیلا

چاپ اول 1385

128 صفحه

قیمت: 1400 تومان

.............

پ.ن: قبلا از همین نویسنده «اتاقی در هتل پلازا» را معرفی کرده بودم. نظرم در مورد این کتاب شبیه همان کتاب قبلی است. البته این کتاب را بیشتر از قبلی دوست داشتم.

پ.پ.ن: در ایران نیز تئاتر این نمایشنامه چند بار بر روی صحنه رفته است و همچنین فیلمی با بازی رابرت ردفورد و جین فوندا نیز به همین نام ساخته شده است.

رابرت ردفورد، جین فوندا، پابرهنه در پارک

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

کرگدن

کرگدنکرگدن


داستان در شهر کوچکی اتفاق می‌افتد که در آن آدم‌ها یکی یکی به کرگدن تبدیل می‌شوند.

اطلاعات بیشتر را می‌توانید از اینجا بخوانید.

برخی از جملات کتاب


کمدی وحشت‌آور است، کمدی دردناک است، من می‌نویسم تا جوابی به خود داده باشم. کی هستیم و چرا هستیم (از مقدمه کتاب).

***

منطق دان: (به آقای پیر) حالا یک قیاس دیگه. تمام گربه‌ها فنا پذیرند. سقراط فناپذیره. پس سقراط گربه‌ست.

آقای پیر: و چهار تا پا هم داره. درسته من یه گربه دارم که اسمش سقراطه.

***

برانژه: ... آدم‌های با شهامت کرگدن‌های باشهامتی هم می‌شن. افسوس. و چونکه حسن نیت دارن راحت می‌شه خرشون کرد.

***

برانژه: گوش کن دیزی. ما می‌تونیم یه کاری بکنیم. ما بچه‌دار می‌شیم. بچه‌هامون بچه‌دار می‌شن. وقت زیادی می‌بره اما با همین کار ما می‌تونیم بشریت رو دوباره احیا کنیم.

دیزی: بشریت رو احیاء کنیم؟

برانژه: ما آدم و حوا می‌شیم.

دیزی: اون وقت‌ها... آدم و حوا خیلی شهامت داشتن.

***

برانژه: وای به روزگار کسی که بخواد اصالت خودش رو حفظ کنه.

اوژن یونسکو

مشخصات کتاب

عنوان: کرگدن

نویسنده: اوژن یونسکو

ترجمه: پری صابری

نشر: قطره

چاپ پنجم 1391

246 صفحه

قیمت: 7500 تومان

............................

پ.ن: تئاتر نمایشنامه کرگدن در ایران توسط فرهاد آئیش اجرا شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

مرگ تصادفی یک آنارشیست

مرگ تصادفی یک آنارشیستمرگ تصادفی یک آنارشیست

این نمایشنامه بر اساس داستان واقعی یک کارگر آنارشیست ایتالیایی نوشته شده است که پس از دستگیری به اتهام بمب‌گذاری، خودش را از پنجره اداره پلیس به بیرون پرت می‌کند (یا پرتش می‌کنند!) و کشته می‌شود. داریو فو با نگاه هجو و طنز نسبت به سیستم قضایی و اداره پلیس ایتالیا این داستان را روایت کرده است. 

برخی از جملات کتاب

دیوانه: ... فروید هم گفته که ویزیت زیاد موثرترین درمانه. هم برای پزشک هم برای بیمار!


***

دیوانه: یعنی آیا اون کارگر راه آهن، یعنی اون قربانی خودکشی، سه تا پا داشت؟ در این صورت منطقیه که سه تا کفش پوشیده باشه.

رئیس: (عصبانی) نخیر، سه پایی نبود!

دیوانه: خواهش می‌کنم. عصبانی نشین. از یه آنارشیست می‌شه انتظار بدتر از این رو هم داشت.

***

دیوانه: ... رسوایی برای دموکراسی غربی حکم کود شیمیایی رو داره. بذارین از اینم فراتر برم. رسوایی پادزهری برای زهرهای مهلکه: یعنی مردم آگاهی سیاسی پیدا می‌کنن. اگه مردم خیلی آگاه بشن، کار ما ساخته اس.

داریو فومشخصات کتاب

عنوان: مرگ تصادفی یک آنارشیست

نویسنده: داریو فو

ترجمه: رضوان صدقی نژاد

نشر: گلمهر

چاپ اول 1381

188 صفحه

قیمت: 1700 تومان!

..........................

پ.ن: نمایشنامه «حساب پرداخت نمیشه» از داریو فو را در پست‌های قبلی معرفی کرده بودم.

پ.ن.ن: به دلیل اینکه عکس مناسبی از جلد ایرانی و خارجی این کتاب پیدا نکردم، دو عکس از پوسترهای اجرای نمایش این تئاتر را در بالا گذاشتم.

پ.ن.ن.ن: طنز اجتماعی این نمایشنامه را دوست دارم اما احساس می‌کنم گاهی در نشان دادن تصویر خوب از چپ‌ها و مظلومیتشان زیاده روی کره است.

پ.ن.ن.ن.ن: این کتاب را نشر قطره نیز منتشر کرده بود. متاسفانه چند سالی است که چاپ تمام شده و من به زحمت توانستم این کتاب را در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران پیدا کنم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

تماشاچی محکوم به اعدام

تماشاچی محکوم به اعدامتماشاچی محکوم به اعدام

فضای نمایشنامه مربوط به یک دادگاه است. دادگاهی که در آن یکی از تماشاگران به عنوان متهم قرار است به اعدام محکوم شود.

اطلاعات بیشتر در مورد این کتاب را می‌توانید از اینجا بخوانید.

برخی از جملات کتاب

 آقای آلبرت ریچاردسون در برابر دادگاه شهر سینسیناتی به جرم اینکه «با بی‌شرمی و وقاحت» به شامپانزه‌های باغ وحش این شهر توهین کرده، محاکمه شد. وکیل مدافع او، مردی بسیار ماهر، موفق شد او را تبرئه کند. او ثابت کرد که اول شامپانزه‌ها شروع کرده بودند.

***

 دومین شاهد (جیغ کوچکی می‌زند): آی!

قاضی: چیزی پیدا کردین؟

دومین شاهد (برق گرفته): فکر کنم.

دادستان (خونسردی‌اش را از دست می‌دهد، به دختر جوان نزدیک می‌شود): آروم، خانم، آروم، ازتون خواهش می‌کنم که آرامشتون رو حفظ کنین.

منشی دادگاه (با کنجکاوی نزدیک می‌شود): کجا توی کدوم قسمت؟

دومین شاهد (دست در جیب بر جای خود میخکوب می‌ماند): اینجا...

همه روی بارانی خم می‌شوند.

دادستان: آروم خانم، شما رو به خدا، استدعا می‌کنم...

قاضی: سفته؟

دومین شاهد: نمی‌دونم، دستام خیس عرق‌اَن.

وکیل مدافع: سرده؟ اگه سرده من می‌تونم درش بیارم.

دومین شاهد: خیلی نازکه.

وکیل مدافع: شاید بهتر بگیم  فرمانده پلیس بیاد...

دومین شاهد: نه، نه... آلت بین انگشت‌هامه.

قاضی (در اوج هیجان): همین الان، قبل از اینکه دیر بشه، سریع بیارینش بیرون.

شاهد دوم چشم‌هایش را می‌بندد و یک خلال دندان بیرون می‌آورد. همه در برابر آن شگفت زده هستند.

دومین شاهد: حالا می‌تونم چشم‌هام رو باز کنم؟ چیز مبتذلی نیست؟

قاضی (اثیری): یه خلال دوندن!

***

دادستان: زندگی خصوصبم پر از تظاهر و وانموده. نمی‌تونم از شر این مرض راحت بشم، حتی وقتی می‌خوابم یه جوری می‌خوابم که اونی که من رو می‌بینه به خودش بگه: چه قشنگ خوابیده!

ماتئی ویسینی یکمشخصات کتاب

عنوان: تماشاچی محکوم به اعدام

نویسنده: ماتئی ویسنی یک

ترجمه: تینوش نظم جو

نشر: نی

چاپ سوم 139

128 صفحه

قیمت: 2400 تومان

..................... 

 پ.ن: ایده‌یِ نمایشنامه و بازی‌هایی که با تماشاگران انجام می‌داد را دوست داشتم. 

پ.ن.ن: این نمایشنامه در ایران به کارگردانی روح الله جعفری به روی صحنه رفته است.

پ.ن.ن.ن: در پست‌های قبلی از همین نویسنده «داستان خرس‌های پاندا به روایت یک ساکسیفونیست که دوست دختری در فرانکفورت دارد»، «اسب‌های پشت پنجره» و «پیکر زن همچون میدان نبرد در جنگ بوسنی» را معرفی کرده بودم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

پیکر زن همچون میدان نبرد در جنگ بوسنی

پیکر زن همچون میدان نبرد در جنگ بوسنیپیکر زن همچون میدان نبرد در جنگ بوسنی

داستان نمایشنامه در مورد دو زن است. «دورا» زنی که در جنگ بالکان مورد تجاوز قرار گرفته و «کِیت» که روانشناس است و مسئولیت نگهداری از دورا را به عهده دارد.

به نظرم «ماتئی ویسنی یک» در این نمایشنامه توانسته است چهره‌یِ زشت و خشن جنگ را به شکلی عریان نشان دهد.

اطلاعات بیشتر را می‌توانید از اینجا بخوانید.



برخی از جملات کتاب


کِیت: در جنگ میان نژادها، پیکر زن میدان نبرد می‌شود. ما این پدیده را در اواخر قرن بیستم در اروپا مشاهده کردیم. آلت جنگجوی جدید همچون تیغ شمشیر شوالیهء عصر قدیم که با خون دشمن آمیخته می‌شد امروز در شیون زن‌های تجاوز شده فرو می‌رود. 


***

کیت: بیش از نیمی از زنان تجاوز شده، در جنگ‌های میان نژادی، قربانی متجاوزینی هستند که از پیش می‌شناختند یا اغلب در شعاع کم‌تر از شصت کیلومتری آن‌ها را دیده بودند.

***

دورا: اون هیچ وقت بچه من نمی‌شه. من نخواستمش. هیچ‌کی نخواستش. این بچه بی‌پدر  مادره. این بچه وجود نداره، کِیت!

کیت: چرا. اون داره تو شیکمت بزرگ می‌شه. مادرش تویی.

دورا: پدرش چی؟ پدرش کی می‌شه؟ اگه یه روز ازم بپرسه پدرم کیه، چی بهش جوب بدم؟ بگم پدرش کیه؟

کیت: جنگ. پدرش جنگه.

***

چه جوری برات بگم کیت که من از کشورم متنفرم؟

... سال‌ها و سال‌ها به مغزشون فشار میارن تا بفهمن چه جوری چنین چیزهایی ممکن بوده. تا ابد همین پرسش‌ها رو از خودشون می‌کنن: کی شروع کرد؟ کی از همه بدذات‌تر بود؟ چه جوری تونستن، هر کدوم به نوبت، تا این حد پست و رذل باشن...

***

دورا: کشور من تصویر یه یه سرباز مست حیرون رو داره که خنجرش رو روی پاچه‌یِ شلوار ارتشیش تمیز می‌کنه و توی غلافش می‌ذاره. بعدش روی جسد مردی که خرخره‌اش رو بریده تف می‌کنه...

کشور من شبیه اون مادریه که می‌بینه اونیفرم پسرش یه دکمه کم داره. با عجله دگمه رو می‌دوزه و بعدش پسرش رو خاک می‌کنه...

تصویر کشور من اون سه تا سربازن که دارن می‌شاشن روی آوارهای دود زده خونه‌یی که آتیش زدن.

کشور من تصویر یه سرباز جوونی رو داره که برای اولین بار آدم کشته. کنار مردی که گردنش را بریده و هنوز داره جون میده بالا میاره.

کشور من شبیه مادریه که این نامه رو براش فرستادند: «پسرت رو کشتیم. اگه می‌خوای برات جسدش رو بفرستیم تا خاکش کنی، برامون سه هزار دلار تهیه کن.»

کشور من زنی‌یه که از شدت ترس و وحشت، لحظه‌ای که متجاوزش می‌خواد لباسش رو در بیاره خونریزی می‌کنه. متجاوز حالش بهم می‌خوره بهش دشنام می‌ده و می‌ذاره زنه بره.

اینه کشور من، مادری که نمی‌تونه برای پسرش که توی سربرنیکا کشته شده و هنوز شناسایی نشده عزاداری کنه. عاقبت تصمیم می‌گیره یکی از پیراهن‌هاش رو خاک کنه تا بتونه سر یه قبری گریه کنه.

ماتئی ویسنی یکمشخصات کتاب

عنوان: پیکر زن همچون میدان نبرد در جنگ بوسنی

نویسنده: ماتئی ویسنی یک

مترجم: تینوش نظم جو

نشر: نی

چاپ چهارم

122 صفحه

قیمت: 4000تومان

...............

پ.ن: در پست‌های قبلی دو نمایشنامه دیگر از همین نویسنده با نام «داستان خرس‌های پاندا به روایت یک ساکسیفونیست که دوست دختری در فرانکفورت دارد» و «اسب‌های پشت پنجره» را معرفی کرده بودم.

پ.ن: در ایران نیز «تینوش نظم جو» و «مهفام نزهت شعار» تئاتر این نمایشنامه را اجرا کرده‌اند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

کمدی سیاه

کمدی سیاهکمدی سیاه

داستانِ نمایشنامه در مورد مجسمه‌سازی به اسم «برندسلی» است. او به همراه نامزدش «کارول ملکت» منتظر یک خریدار آثار هنری به اسم «جورج بمبرگ» است. در همان شب قرار است با پدرِ نامزدش آشنا شود و به طور اتفاقی معشوقه‌یِ سابقش «کلی» نیز می‌خواهد به دیدنش بیاید. ماجرا وقتی آشفته‌تر می‌شود که برق خانه قطع می‌شود و...

اطلاعات بیشتر در مورد کتاب را می‌توانید از اینجا بخوانید.

برخی از جملات کتاب

... او جزو آن دسته از دوستان عاقبت اندیشی است که دیر یا زود در ازای رفاقت‌شان چیزی از شما خواهند خواست.

* **

کارول ... تو کمتر از پنج سال، من مثل همسر میکل آنژ زندگی می‌کنم.

هارول [با مناعت طبع] البته میکل آنژ همسر نداشت متاسفانه!

کارول [آزرده خاطر] نداشت؟ 

هارول نه. در واقع احساساتِ گرمی نسبت به گونه‌یِ دیگر طبیعت داشت.

*** 

کلی منظورم اینه که ما چهار سالو کنار هم گذروندیم. چطور می‌تونیم اِنقدر راحت مثل یه روزنامه‌ی کهنه همدیگرو بندازیم دور.

برندسلی چرا نتونیم؟تو همه‌یِ صفحات سیاسی و حوادث منو خوندی، صفحات سرگرمی‌ام رو که دیگه صد بار خوندی.

کلی خوب نظرت در مورد چاپ دوم چیه؟

*** 

دوشیزه ... بعد اون بی‌شرفا، اون کافرا با جلیقه‌های چرمیشون، همه‌شون منو مسخره می‌کنن! ولی دیگه نه. اوه، نه! وقتی خداوند قدرت خود را نمایان سازد چه کسی را یارای ایستادگی‌ست؟ خداوند آن‌ها را از موتورسیکلت‌هاشان به زیر خواهد کشید! به راستی روزی قحطی بنزین نازل خواهد شد! پایان سیگارکشی‌ها و گردن کشی‌های هیپی‌ها نزدیک است...  

پیتر شفرمشخصات کتاب

عنوان: کمدی سیاه

نویسنده: پیتر شفر

ترجمه: مجید رویین پرویزی

نشر: افراز

چاپ دوم 1389

128 صفحه

قیمت:3300 تومان

...................

پ.ن: گویا قرار است تئاتر این نمایش نیز توسط فرزین محدث ساخته شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

اتاقی در هتل پلازا

اتاقی در هتل پلازااتاقی در هتل پلازا

این نمایشنامه شامل سه داستان است که همگی در یکی از اتاق‌های هتل پلازا اتفاق می‌افتد و به زبان طنز روایت می‌شود. موضوع هر سه داستان در مورد زوج‌هایی است که رابطه‌هایشان با مشکل مواجه شده یا می‌شود.

اطلاعات بیشتر در مورد کتاب را می‎‌توانید از اینجا بخوانید.

برخی از جملات کتاب


جین قهوه‌ی تلخ باشه خوبه، ممنونم.

کارن یه قهوه تلخ. سام تو قهوه تلخ نمی‌خوای؟

سام [بی‌حوصله] نه خیر

کارن پس شد یه قهوه تلخ و یه نه خیر تلخ.

***

سام هاه کارن، مودب بازی رو بذار کنار. بهم بگو حرومزاده، قهوه رو بپاش تو صورتم.

کارن حرومزاده، خامه و شکر هم می‌خوای؟

سام چه بامزه، یه‌هو نظرت از این رو به اون رو شد! کی بود می‌گفت «به نظرم مردی به سن و سال ِتو باید سر و گوشش بجُنبه»؟

کارن از پنحزه قشنگ به نظر می‌اومد، ولی وقتی تو خونه باهاش مواجه شدم دیدم وحشتناکه.

***

کارن تنها دلیلی که به خانم مک کورمَک گیر دادی این بود که احتمالا اون اولین نفری بود که اون روز صبح سر راهت سبز شد... اگه اون روز صبح مریض بود و غیبت می‌کرد خیلی امکان داشت با آسان‌سُرچیِ دفترت روی هم بریزی.

سام اشتباه می‌کنی. آسان‌سُرچی‌مون یه مرد پنجاه و دو ساله‌ست، منم که به آدمای سن و سال دار بند نمی‌کنم.

نیل سایمون و همسرشمشخصات کتاب

عنوان: اتاقی در هتل پلازا

نویسنده: نیل سایمون

ترجمه: شهرام زرگر

نشر: نیلا

چاپ دوم 1389

112 صفجه

قیمت: 2500 تومان

.......................

پ.ن خواندنِ کتاب آسان است و داستان‌ها پیچیدگی زیادی ندارند. نیل سایمون در این نمایشنامه بیشتر به روابط آدم‌ها و موضوعاتی مثل دوست داشتن، خیانت و...  می‌پردازد. به نظرم کتابِ شاهکاری نیست،‌اما خواندنش هم آدم را اذیت نمی‌کند.

پ.ن.ن: تصویر بالا مربوط به نیل سایمون و همسر فعلی‌ا‌ش الین جویس است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

گفتگوی فراریان

گفتگوی فراریانگفتگوی فراریان

زمانِ داستان مربوط به جنگ جهانی دوم است و تمام نمایشنامه بر اساس گفتگوی بین دو نفر به اسم «تسفیل» و «کاله» شکل گرفته است. آن‌ها معمولا در رستورانی کنار ایستگاه راه‌آهن همدیگر را می‌بینند و بدون مقدمه شروع به بحث و گفتگو می‌کنند.

راستش کتاب را دوست نداشتم. نمایشنامه روایت داستانی نداشت و بیشتر در مورد تفکرات و نظرات برتولت برشت بود. گفتگوها گاهی طولانی و خسته کننده می‌شد و تقریبا هیچ اتفاقی در داستان رخ نمی‌دهد.

فایل پی دی اف کتاب را می‌توانید از اینجا دانلود کنید.

برخی از جملات کتاب

- گذرنامه اصیل‌ترین قسمت آدم است؛‌ البته به سادگی آدم به وجود نمی‌آید. آدم ممکن است همه جا به وجود بیاید،‌ حتی به سبکسرانه‌ترین وجه و بدون هیچ دلیل منطقی،‌ اما گذرنامه هرگز.

- انسان اگر اعمال معینی را با نظم انجام ندهد، اصلا نمی‌تواند انجامشان دهد. این اعمال کارهای بیهوده است.

- بعضی از مردم می‌گفتند؛‌ تجارت و اقتصاد انسانی است،‌ فقط جنگ غیرانسانی است. اما تجارت و اقتصاد اولا انسانی نیست و ثانیا تا آنجا که ما می‌بینیم باعث جنگ می‌شود.

- تسیفل: می‌خواهم چیزی به شما بگویم: حکومت را ملت فقط در نهایی‌ترین تنگنا به دست می‌گیرد. چرا که آدم‌ها فقط در نهایی‌ترین تنگنا به فکر می‌افتند. فقط وقتی که آب تا زیر گلویشان برسد.

- آنچه مرا بلافاصله منزجر کرد، این بود که کلمه «ایمان» چنین نقشی بازی کرد. آن‌ها از من ایمان می‌خواستند و من هم نمی‌توانم چیزی را که ندارم به آن‌ها بدهم.

براولت برشتمشخصات کتاب

عنوان: گفتگوی فراریان

نویسنده: برتولت برشت

مترجم: خشایار قائم مقامی

نشر: ابتکار نو

چاپ اول 1380

قیمت: 1200 تومان!

148 صفحه

......................

پ.ن: چند روز بعد از اینکه کتاب را خواندم در خانه‌ی یکی از دوستان کتابی در مورد برشت دیدم و مشغول ورق زدن شدم. از این شعرش خوشم آمد:

«چه روزگاری است که گفتگوی درباره‌یِ درختان کم و بیش جنایت محسوب می‌شود، برای اینکه انبوه جنایات را هاله‌ای از سکوت گرفته است.»

پ.ن.ن: برخی از جملات دیگر کتاب را می‌توانید از اینجا بخوانید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

حساب پرداخت نمی‌شه

حساب پرداخت نمیشهحساب پرداخت نمیشه

کتاب نمایشنامه‌یِ‌ طنزی است که از یک موقعیت اجتماعیِ ساده شکل می‌گیرد. گرانیِ ناگهانی مواد غذایی باعث اعتراض مردم می‌شود. آن‌ها می‌خواهند مواد غذایی را به همان قیمت گذشته بخرند، اما...

به نظرم داریو فو به خوبی توانسته از این موقعیت ساده، یک داستان طنز اجتمای بسازد. هر چند که  در بخش‌هایی از داستان دچار شعار زدگی می‌شود اما روند کلی داستان جذاب و خواندنی است.

کتاب را می‌توانید از اینجا تهیه کنید.

این نمایشنامه در ایران به کارگردانی هادی عامل اجرا شد است.

برخی از جملات کتاب

* جووانی: چاق شده،‌ شکمش برآمده! چه شکمی!

آنتونیا: خب، که چه؟ هیچ وقت زن متاهل با شکم بزرگ ندیده‌ای؟

جووانی: باردار است؟

آنتونیا: اگر زنی همسر داشته باشد، این کم‌ترین چیزی است که می‌تواند روی بدهد.

* لوئیجی: ... حتی بانکی که پاپ پول‌هایش را آنجا سپرده بود ورشکست می‌شود.

جووانی: حقش است، این لولوی سرخرمنِ مردم با آن شنل سفید و با گفتن زن‌ها باید باردار بشوند، اعصاب همه‌شان را خراب می‌کند.

لویجی: این داستان پاپ چیست که می‌خواست باردار بشود؟

* جووانی: ... چون در کشوری زندگی می‌کنیم که پر از کلاه‌بردار است، حالا ما هم دزدی می‌کنیم،‌ همه با هم! آن کسی بزرگ‌تر است که بیش‌تر می‌دزدد! هر کس هم ندزدد احمق است! می‌دانی چه می‌خواهم بگویم؟ در دنیایی که پر از کلاه‌بردار و دزد است، افتخار می‌کنم که احمق باشم!

داریو فو و فرانکا رامهمشخصات کتاب

عنوان: حساب پرداخت نمی‌شه

نویسنده: داریو فو

مترجم: جاهد جهانشاهی

نشر: دیگر

چاپ اول بهار 1384

128 صفحه

قیمت: 1300 تومان

.....................................

پ.ن: تصویر مربوط به داریو فو و همسرش فرانکا راما است. داریو فو در سال 1997 برنده جایزه نوبل ادبیات شد.

جاهد جهانشاهیپ.ن.ن: ‌داخل مترو ایستاده بودم و طبق معمول مشغول خواندن کتابی که همراهم بود شدم؛ «حساب پرداخت نمیشه». مرد تقریبا مسنی با سبیل‌‌های سفیدِ پرپشت از پشت سر به من گفت: «کتابش خوبه؟» برایش توضیح دادم که کتاب نمایشنامه‌ای طنزی از داریو فو است و من هم سبک طنز اجتماعی داریو فو را دوست دارم. لبخندی زد و گفت: «این کتاب رو من ترجمه کردم» اتفاق نادر و جالبی بود. حس خوبی داشتم، بغلش کردم و از ترجمه‌هایی که برای ادبیات انجام داده بود تشکر کردم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

اسب‌های پشت پنجره

اسب‌های پشت پنجرهاسب های پشت پنجره

نمایشنامه‌ی «اسب‌های پشت پنجره» درباره جنگ و اثراتی که بر روح و روان آدم‌ها برجا می‌گذارد، است. نمایشنامه در سه بخش اصلی روایت می‌شود و در هر سه بخش شخصیت زن و پیکی که اخبار جنگ را می‌آورد حضور دارند. 

اطلاعات بیشتر را می‌توانید از اینجا بخوانید.

برخی از جملات کتاب

* پیک: راستش یه کم خنده‌داره... منم نمی‌دونم باید در این مورد چی فکر کنم... پسرتون مثل جریان هوا بی‌رنگ بود. می‌شه گفت بخار شد و توی فضا گم شد... زیر فشار درد انقدر کز کرد که دیگه تنها یه نقطه شد، یه نقطه‌ای که ناپدید شد... و من بهتون اطمینان می‌دم که از این لحاظ نشون داد سرباز نمونه‌ایه... هیچ وقت فکر کردین که چه قدر دنیای ما دنیای پاکیزه‌ای می‌شد اگه هیچ سربازی جسدش رو پشت سرش جا نمی‌ذاشت؟ 


* زن: سه تا پسر داره که هرسه تاشون رفتن جبهه... حالا نمی‌خواد نامه رو باز کنه... همه‌یِ روز توی خونه‌اش می‌مونه، با پرده‌های بسته، توی تاریکی... گاهی می‌ره بیرون یه کم شیر بخره، نامه رو با خودش می‌بره، گاهی به نونوا نشونش می‌ده، به قصاب نشونش می‌ده... ولی بازش نمی‌کنه... گوش می‌دی هانس؟

* زن‏: وحشتناکه! یه آدم زنده رو با پاهاشون له و لورده کردن، وحشتناکه!

پیک:  ‏همینه دیگه! چی‌کار می‌‏تونستن بکنن؟ خیلی شلوغ‏ بود، خانم. کسی نمی‌‏فهمید روی چی داره پا می‌‏ذاره.

زن‏: بعدش چی، بلندش کردین؟

پیک:  ‏نتونستیم، خانم. ولی من پوتین‏‌ها رو آوردم.

 (آرام در کمد را نیمه‏‌باز می‌‏کند و از آن چندین پوتین بیرون می‌‏آید.)

زن‏: پوتین‏‌هاشه؟

پیک: ‏نخیر، خانم، اینا پوتین‏‌هایی‌‏ان که ایشون رو له‌‏ولورده کردن.

 (پیک در کمد را باز می‌‏کند و انبوهی پوتین از کمد روی زمین می‌‏افتد.)

زن‏: اصلاً نمی‌‏فهمم.

پیک: ‏من راه دیگه‌‏ای ندیدم، خانم. هرچی از ایشون باقی‏ مونده زیر پاشنه‌‏های این پوتین‏‌هاست که‏ له‌‏ولورده‏‌اش کردن. واسه همین من همه‌‏شون رو براتون آوردم.


ماتئی ویسینی یکمشخصات کتاب

عنوان: اسب‌های پشت پنجره

نویسنده: ماتئی ویسینی یک

مترجم: تینوش نظم جو

نشر: نی

چاپ سوم 1390

قیمت: 2000 تومان

88 صفحه

...................................

پ.ن: به نظرم کتاب جمع و جور خوبی است. از لحاظ حجم و قطع کتاب، جزو دسته‌ای است که به راحتی می‌توان در اتوبوس و مترو خواند. در ضمن تئاتر آن نیز در ایران به کارگردانی «هادی کمای مقدم» و «روح الله جعفری» به روی صحنه رفته است.

پ.ن.ن: «داستان خرس‌های پاندا به روایت یک ساکسیفونیست که دوست دختری در فرانکفورت دارد» از همین نویسنده را قبلا در این پست معرفی کرده بودم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...