کتاب نمایشنامهیِ طنزی است که از یک موقعیت اجتماعیِ ساده شکل میگیرد. گرانیِ ناگهانی مواد غذایی باعث اعتراض مردم میشود. آنها میخواهند مواد غذایی را به همان قیمت گذشته بخرند، اما...
به نظرم داریو فو به خوبی توانسته از این موقعیت ساده، یک داستان طنز اجتمای بسازد. هر چند که در بخشهایی از داستان دچار شعار زدگی میشود اما روند کلی داستان جذاب و خواندنی است.
کتاب را میتوانید از اینجا تهیه کنید.
این نمایشنامه در ایران به کارگردانی هادی عامل اجرا شد است.
برخی از جملات کتاب
* جووانی: چاق شده، شکمش برآمده! چه شکمی!
آنتونیا: خب، که چه؟ هیچ وقت زن متاهل با شکم بزرگ ندیدهای؟
جووانی: باردار است؟
آنتونیا: اگر زنی همسر داشته باشد، این کمترین چیزی است که میتواند روی بدهد.
* لوئیجی: ... حتی بانکی که پاپ پولهایش را آنجا سپرده بود ورشکست میشود.
جووانی: حقش است، این لولوی سرخرمنِ مردم با آن شنل سفید و با گفتن زنها باید باردار بشوند، اعصاب همهشان را خراب میکند.
لویجی: این داستان پاپ چیست که میخواست باردار بشود؟
* جووانی: ... چون در کشوری زندگی میکنیم که پر از کلاهبردار است، حالا ما هم دزدی میکنیم، همه با هم! آن کسی بزرگتر است که بیشتر میدزدد! هر کس هم ندزدد احمق است! میدانی چه میخواهم بگویم؟ در دنیایی که پر از کلاهبردار و دزد است، افتخار میکنم که احمق باشم!
مشخصات کتاب
عنوان: حساب پرداخت نمیشه
نویسنده: داریو فو
مترجم: جاهد جهانشاهی
نشر: دیگر
چاپ اول بهار 1384
128 صفحه
قیمت: 1300 تومان
.....................................
پ.ن: تصویر مربوط به داریو فو و همسرش فرانکا راما است. داریو فو در سال 1997 برنده جایزه نوبل ادبیات شد.
پ.ن.ن: داخل مترو ایستاده بودم و طبق معمول مشغول خواندن کتابی که همراهم بود شدم؛ «حساب پرداخت نمیشه». مرد تقریبا مسنی با سبیلهای سفیدِ پرپشت از پشت سر به من گفت: «کتابش خوبه؟» برایش توضیح دادم که کتاب نمایشنامهای طنزی از داریو فو است و من هم سبک طنز اجتماعی داریو فو را دوست دارم. لبخندی زد و گفت: «این کتاب رو من ترجمه کردم» اتفاق نادر و جالبی بود. حس خوبی داشتم، بغلش کردم و از ترجمههایی که برای ادبیات انجام داده بود تشکر کردم.