چوب الف

چوب الف: چیزی که برای نشانه‌گذاری صفحه‌ای که خوانده شده توی کتاب می‌گذارند... و نه آن چیزی که بر سرِ ما است.

۵ مطلب در دی ۱۳۹۱ ثبت شده است

مجله خط‌خطی

مجله خط خطی

وقتی نزدیک‌های آخر ماه از جلوی دکه روزنامه فروشی‌ها می‌گذرم و مجله «خط‌خطی» را می‌بینم که هنوز روی دکه مانده، کمی غمگین می‌شوم. بیشتر به خاطر اینکه می‌دانم این مجله با چه خونِ دل خوردنی تولید می‌شود و چه مسیری را طی کرده تا هنوز سرپا بماند. زنده ماندن مجله‌ای انتقادی (آن هم با زبانِ طنز) و مستقل در این شرایط کار آسانی نیست.

معمولا در شرایطِ بد اقتصادی اولین کالاهایی که از سبد خرید حذف می‌شوند محصولات فرهنگی هستند. با از بین رفتن این محصولات، سطح فرهنگ و اخلاق نیز در جامعه پایین می‌آید. این موضوع نه فقط در مورد مجله خطخطی، بلکه در مورد تمامی مجلات، کتاب‌ها و فیلم‌ها و... که مستقل هستند، نیز صدق می‌کند.

تنها حمایت شماست که می‌تواند باعث زنده ماندن آن‌ها شود و شاید بتوانیم امیدوار باشیم که سطح فرهنگِ جامعه اگر بالاتر نمی‌رود، پایین‌تر نیاید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

کمدی سیاه

کمدی سیاهکمدی سیاه

داستانِ نمایشنامه در مورد مجسمه‌سازی به اسم «برندسلی» است. او به همراه نامزدش «کارول ملکت» منتظر یک خریدار آثار هنری به اسم «جورج بمبرگ» است. در همان شب قرار است با پدرِ نامزدش آشنا شود و به طور اتفاقی معشوقه‌یِ سابقش «کلی» نیز می‌خواهد به دیدنش بیاید. ماجرا وقتی آشفته‌تر می‌شود که برق خانه قطع می‌شود و...

اطلاعات بیشتر در مورد کتاب را می‌توانید از اینجا بخوانید.

برخی از جملات کتاب

... او جزو آن دسته از دوستان عاقبت اندیشی است که دیر یا زود در ازای رفاقت‌شان چیزی از شما خواهند خواست.

* **

کارول ... تو کمتر از پنج سال، من مثل همسر میکل آنژ زندگی می‌کنم.

هارول [با مناعت طبع] البته میکل آنژ همسر نداشت متاسفانه!

کارول [آزرده خاطر] نداشت؟ 

هارول نه. در واقع احساساتِ گرمی نسبت به گونه‌یِ دیگر طبیعت داشت.

*** 

کلی منظورم اینه که ما چهار سالو کنار هم گذروندیم. چطور می‌تونیم اِنقدر راحت مثل یه روزنامه‌ی کهنه همدیگرو بندازیم دور.

برندسلی چرا نتونیم؟تو همه‌یِ صفحات سیاسی و حوادث منو خوندی، صفحات سرگرمی‌ام رو که دیگه صد بار خوندی.

کلی خوب نظرت در مورد چاپ دوم چیه؟

*** 

دوشیزه ... بعد اون بی‌شرفا، اون کافرا با جلیقه‌های چرمیشون، همه‌شون منو مسخره می‌کنن! ولی دیگه نه. اوه، نه! وقتی خداوند قدرت خود را نمایان سازد چه کسی را یارای ایستادگی‌ست؟ خداوند آن‌ها را از موتورسیکلت‌هاشان به زیر خواهد کشید! به راستی روزی قحطی بنزین نازل خواهد شد! پایان سیگارکشی‌ها و گردن کشی‌های هیپی‌ها نزدیک است...  

پیتر شفرمشخصات کتاب

عنوان: کمدی سیاه

نویسنده: پیتر شفر

ترجمه: مجید رویین پرویزی

نشر: افراز

چاپ دوم 1389

128 صفحه

قیمت:3300 تومان

...................

پ.ن: گویا قرار است تئاتر این نمایش نیز توسط فرزین محدث ساخته شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

مثل آب برای شکلات

مثل آب برای شکلاتمثل آب برای شکلات

داستان کتاب در مورد زنی به اسم تیتا است. او به آشپزی علاقه‌ی زیادی دارد و از سنت‌های جامعه‌‌ای که در آن زندگ می‌کند (مکزیک) رنج می‌برد. هر فصل از کتاب با دستورالعمل یک غذا یا شیرینی و... شروع می‌شود و در حین روایت داستان، شیوه‌ی درست کردن آن نیز توضیح داده می‌شود. استفاده از سبکِ روایتِ رئال جادویی (که در بین نویسندگان آمریکای لاتین رایج است) نیز بر جذابیت کتاب می‌افزاید.

اطلاعات بیشتر در مورد کتاب را از اینجا و اینجا بخوانید.

برخی از جملات کتاب

- احساس تنهایی می‌کرد. مثل آخرین دلمه‌یِ فلفلِ آغشته به سُس شاه بلوطِ پس مانده در ته بشقاب، بعد از یک شام مجلل.

- تیتا با تمام عشق خود دریافت که چگونه آتش عناصر را دگرگون می‌کند، چگونه یک چانه آرد ذرت به یک گرده نان تبدیل می‌شود و چگونه جانی که از عشق گرما نیافت، از زندگی خالیست.

- خودت که مردها را می‌شناسی. همه‌شان یک زبان می‌گویند که دست به نیم خورده کسی نمی‌زنند.

- با خودش فکر می‌کرد چه قدر در کودکی آرزوی چیزی را کردن آسان بود. آن وقت‌ها هیچ چیز به نظرش محال نمی‌ریسد. بزرگ که می‌شوی می‌فهمی چیزهای زیادی هست که نمی‌توانی امید دسترسی به آن‌ها را داشته باشی، چیزهای ممنوع، چیزهای گناه آلود ناشایست.

- تیتا آرزو کرد ای کاش بذر ساده می‌بود بی‌آنکه اجبار داشته باشد به کسی توضیح دهد در درونش چه چیزی رشد می‌کند و یا شکم برآمده خود را به عالم و آدم نشان دهد، بی‌آنکه لازم باشد در معرض قضاوت ناخشنودانه‌یِ جامعه قرار گیرد.

- مادربزرگم نظریه بسیار جالبی داشت. می‌گفت هر یک از ما با یک قوطی کبریت در وجودمان متولد می‌شویم اما خودمان قادر نیستیم کبریت‌ها را روشن کنیم؛ همانطوری که دیدی برای این کار محتاج اکسیژن و شمع هستیم. در این مورد، به عنوان مثال اکسیژن از نفس کسی می‌آید که دوستش داریم؛ شمع می‌تواند هر نوع موسیقی، نوازش، کلام یا صدایی باشد که یکی از چوب کبریت‌ها را مشتعل می‌کند… آدمی باید به این کشف و شهود برسد که چه عاملی آتش درونش را پیوسته شعله ور نگه می‌دارد… خلاصهٔ کلام، آن آتش غذای روح است. اگر کسی به موقع در نیابد که چه چیزی آتش درون را شعله ور می‌کند، قوطی کبریت وجودش نم بر می‌دارد و هیچ یک از چوب کبریت‌هایش هیچ وقت روشن نمی‌شود.

لورا اسکوئیلمشخصات کتاب

عنوان: مثل آب بر روی شکلات

نویسنده: لورا اسکوئیل

ترجمه: مریم بیات

نشر: روشنگران و مطالعات زنان

چاپ هفتم 1386

تعداد صفحه 235

قیمت: 7000 تومان

.....................

پ.ن: به نظرم داستانِ کتاب ساده و تکراری است و حسی زنانه دارد. چیزی که آن را جذاب می‌کند، استفاده از فرمِ دستورالعمل آشپزی و شیوه‌یِ روایتِ رئال جاویی است.

پ.ن.ن: بر اساس این داستان فیلم و تئاتر نیز ساخته شده. در ایران نیز تئاتر آن به کارگردانی ابراهیم پشت کوهی بر روی صحنه رفته است.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

اتاقی در هتل پلازا

اتاقی در هتل پلازااتاقی در هتل پلازا

این نمایشنامه شامل سه داستان است که همگی در یکی از اتاق‌های هتل پلازا اتفاق می‌افتد و به زبان طنز روایت می‌شود. موضوع هر سه داستان در مورد زوج‌هایی است که رابطه‌هایشان با مشکل مواجه شده یا می‌شود.

اطلاعات بیشتر در مورد کتاب را می‎‌توانید از اینجا بخوانید.

برخی از جملات کتاب


جین قهوه‌ی تلخ باشه خوبه، ممنونم.

کارن یه قهوه تلخ. سام تو قهوه تلخ نمی‌خوای؟

سام [بی‌حوصله] نه خیر

کارن پس شد یه قهوه تلخ و یه نه خیر تلخ.

***

سام هاه کارن، مودب بازی رو بذار کنار. بهم بگو حرومزاده، قهوه رو بپاش تو صورتم.

کارن حرومزاده، خامه و شکر هم می‌خوای؟

سام چه بامزه، یه‌هو نظرت از این رو به اون رو شد! کی بود می‌گفت «به نظرم مردی به سن و سال ِتو باید سر و گوشش بجُنبه»؟

کارن از پنحزه قشنگ به نظر می‌اومد، ولی وقتی تو خونه باهاش مواجه شدم دیدم وحشتناکه.

***

کارن تنها دلیلی که به خانم مک کورمَک گیر دادی این بود که احتمالا اون اولین نفری بود که اون روز صبح سر راهت سبز شد... اگه اون روز صبح مریض بود و غیبت می‌کرد خیلی امکان داشت با آسان‌سُرچیِ دفترت روی هم بریزی.

سام اشتباه می‌کنی. آسان‌سُرچی‌مون یه مرد پنجاه و دو ساله‌ست، منم که به آدمای سن و سال دار بند نمی‌کنم.

نیل سایمون و همسرشمشخصات کتاب

عنوان: اتاقی در هتل پلازا

نویسنده: نیل سایمون

ترجمه: شهرام زرگر

نشر: نیلا

چاپ دوم 1389

112 صفجه

قیمت: 2500 تومان

.......................

پ.ن خواندنِ کتاب آسان است و داستان‌ها پیچیدگی زیادی ندارند. نیل سایمون در این نمایشنامه بیشتر به روابط آدم‌ها و موضوعاتی مثل دوست داشتن، خیانت و...  می‌پردازد. به نظرم کتابِ شاهکاری نیست،‌اما خواندنش هم آدم را اذیت نمی‌کند.

پ.ن.ن: تصویر بالا مربوط به نیل سایمون و همسر فعلی‌ا‌ش الین جویس است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

موش و گربه

موش و گربه موش و گربه

سیبکِ گلویِ نوجوانی به اسم مالکه، آن‌قدر بزرگ شده که شبیه موش به نظر می‌رسد. یکی از دوستان مالکه هنگامی که او خوابیده است، گربه‌ای را به سمت موشِ مالکه هدایت می‌کند و گربه نیز گلوی مالکه را به قصد گرفتن موش چنگ می‌اندازد.

کتاب در مورد داستان زندگیِ مالکه است که توسط یکی از دوستانش روایت می‌شود. اتفاقاتِ داستان در یکی از شهرهای کوچکِ آلمان و در زمانِ جنگ جهانی دوم روی می‌دهد.

اطلاعات بیشتر در مورد کتاب را می‌توانید از اینجا و اینجا بخوانید

برخی از جملات کتاب

- اما وقتی دکتربرونیس، یکی از دبیرانمان، از بچه‌ها پرسید می‌خواهند چکاره شوند، تو -تو که آن زمان هنوز شنا یاد نگرفته بودی- جواب گفتی: «می‌خواهم دلقک بشوم و مردم را بخندانم.» هیچ کس در کلاس نخندید - و من ترسیدم. وقتی مالکه صریح و قاطع قصدش را مبنی بر دلقک سیرک شدن اظهار داشت، چهره‌اش چنان حالت وقاری به خود گرفته بود که من واقعا ترسیدم که روزی مردم را از خنده بکشد.

- «من داوطلب شدم، لذا از قضیه سر در نمیارم. می‌دونی که نسبت به نظام و سرباز بازی و تکیه‌هایی که حالا روی افتخار سربازی و اینجور چیزها می‌کنند چه احساسی دارم. حدس بزن چه رسته‌ای رو انتخاب کردم. نذار بهت بخندم. نیروی هوایی که کلکش کنده. چتر بازی؟ بازم اشتباه کردی. چرا فکرت به زیردریایی‌ها نمی‌ره؟ خب، بالاخره این یکی شد؟ تنها رشته‌ای که هنوز شانس داره. گرچه توی اونام دلم می‌ترکه. کاش یه کار مفید، یا خنده‌دار انجام می‌دادم! یادت میاد می‌خواستم دلقک بشم...»

- «پسره حالش بهتره، گرچه تو نامه‌هاش چیزی نمی‌گه، آخه هیچ وقت اهل شکایت نبود، درست مثل مرحوم پدرش. حالا تو تانک کار می‎‌کنه. از پیاده نظام مطمئن‌تره و وقتی بارون بیاد خیس نمی‌شه.»

گونتر گراسمشخصات کتاب

عنوان: موش و گربه

نویسنده: گونتر گراس

ترجمه: کامران فانی

نشر: فرزان روز

چاپ پنجم 1388

178 صفحه

قیمت: 3500 تومان

................

قبلا در همین وبلاگ کتاب «طبل حلبی» گونتر گراس را معرفی کرده بودم. به نظرم وقتی «طبل حلبی» را خوانده باشید، «موش و گربه» حرف جدیدی برای گفتن نخواهد داشت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...