داستان یک شهر

یک جورهایی ادامه‌ی کتاب همسایه‌‌هاست و داستان خالد را پس از رفتن سربازی تعریف می‌کند. البته اگر همسایه‌ها را هم نخوانده باشید مشکلی پیش نمی‌آید و ماجراهای گتاب ارتباطی با آن همسایه‌ها ندارد. داستان دو قسمت دارد. خالدِ جوان عضو حزب توده بوده و به جرم خیانت تبعید شده به بندرلنگه و ماجراهایش را در آنجا روایت می‌کند. در بخش‌هایی از این روایت فلش بک می‌زند به گذشته‌اش و ماجراهای زندان. این فلش‌بک‌ها در آخر داستان بیشتر می‌شود و به نظر می‌رسد دو داستان به صورت جدا روایت می‌شوند و جایی به هم می‌پیوندند.

اطلاعات بیشتر در مورد آثار احمد محمود را می‌توانید از اینجا بخوانید.

برخی از جملات کتاب

جاشوها دسته جمعی آواز می‌خوانند «مو میرم به دریا/ سیت سوغات میارم              مثه موج دریا/دائم بی‌قرارم»

و صداشان همراه باد ملایمی که روی سطح دریا کشیده می‌شود تا دور دست‌ها می‌رود. صدای لال محمد از همه پرتوان‌تر است. مثل عرق خوردنش که همه را از پا در می‌آورد و مثل سینه‌زدنش که همیشه میاندار است. (ص 29)

- شوهرم بچه‌باز بود. شب که می‌شد، عرق می‌خورد و یه بچه خوشگل‌م می‌وورد خونه. یه شب برا اینکه تلافی کرده باشم با پسر خوشگله ریختم روهم. شوهرم رو مست کردم مثل خر خوابید. دلم می‌خواست بیدار بشه تا دق مرگ بشه اما اونقدر مست بود که...

- ولی شریفه، تو که می‌گفتی اصلا شوهر نکردی. می‌گفتی که وقتی دختر بودی با یه شوفر فرار کردی!

غش غش می‌خندد و می‌گوید: خب به همون راننده شوهر کردم. (ص 117) 

- هرچی بود برای خودش بود. بد بود یا خوب بود به کسی ربطی نداره. از کجا معلومه شماها عملتون خیلی بهتر از شریفه باشه؟ مُرد و رفت پی کارش ولی شماها هنوز ولش نمی‌کنین. تا زنده بود که هیچکدومتون دردِ دلشو نپرسیدین که ببینین چرا ج...ه شده. حالا همه‌تون برام آدم شدین. همه‌تون برام صالح شدین. ج...ه اگر ج...ه‌س کی ج...ه‌ش می‌کنه؟ ... همی شماها. همه مردای نره‌خر لنده‌هور که الا و لله کار خودشه! (ص 287)

- ساعت ده شب است. پشته شلوغ شده است. هنوز حرف چاقوکشی مرادی، حرف ممدو و حرف شریفه ورد زبان‌هاست. حالا، کی تا این حرف‌ها از دهان مردم بیفتد. آنقدر روزهاف ماه‌‌ها و سال‌ها بی‌حادثه و اتفاق می‌گذرد که وقتی چیزی به دست مردم بیفتد به این زودی‌ها رهایش نمی‌کنند. (ص 354)

احمد محمودمشخصات کتاب

عنوان: داستان یک شهر

نویسنده: احمد محمود

نشر: معین

چاپ پنجم 1381

612 صفحه

قیمت 2900 تومان


پ.ن: از لحاظ داستانی و زبان و توصیف و... کتاب خوبی بود، اما همچنان همسایه‌ها رو بیشتر دوست داشتم. به نظرم یک جایی توصیفاتش زیاد شده بود. با داستان‌هایی که از داخل زاندان روایت می‌کرد زیاد ارتباط برقرار نمی‌کردم و انگار به زور چسبیده بود.

پ.پ.ن: کتابم پر از سه نقطه است که بعضی‌هایش برای ادامه‌ی دیالوگ یا فاصله و یا سانسور است. بیشتر جاهای ساسنور شده را می‌توانستم حدس بزنم. مثل مادر ق...، ج...ه و خ...ه ولی یکی دو جا را هم نتواستم حدس بزنم مثلِ «سرباز بی‌انظباط مثه...» هرچه از قدرت تخیلم استفاده می‌کنم نمی‌توانم سه نقطه را پر کنم. نمی‌دانم چاپ اول کتابم هم همین‌طور بوده یا نه.