چوب الف

چوب الف: چیزی که برای نشانه‌گذاری صفحه‌ای که خوانده شده توی کتاب می‌گذارند... و نه آن چیزی که بر سرِ ما است.

مجله خط‌خطی

مجله خط خطی

وقتی نزدیک‌های آخر ماه از جلوی دکه روزنامه فروشی‌ها می‌گذرم و مجله «خط‌خطی» را می‌بینم که هنوز روی دکه مانده، کمی غمگین می‌شوم. بیشتر به خاطر اینکه می‌دانم این مجله با چه خونِ دل خوردنی تولید می‌شود و چه مسیری را طی کرده تا هنوز سرپا بماند. زنده ماندن مجله‌ای انتقادی (آن هم با زبانِ طنز) و مستقل در این شرایط کار آسانی نیست.

معمولا در شرایطِ بد اقتصادی اولین کالاهایی که از سبد خرید حذف می‌شوند محصولات فرهنگی هستند. با از بین رفتن این محصولات، سطح فرهنگ و اخلاق نیز در جامعه پایین می‌آید. این موضوع نه فقط در مورد مجله خطخطی، بلکه در مورد تمامی مجلات، کتاب‌ها و فیلم‌ها و... که مستقل هستند، نیز صدق می‌کند.

تنها حمایت شماست که می‌تواند باعث زنده ماندن آن‌ها شود و شاید بتوانیم امیدوار باشیم که سطح فرهنگِ جامعه اگر بالاتر نمی‌رود، پایین‌تر نیاید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

کمدی سیاه

کمدی سیاهکمدی سیاه

داستانِ نمایشنامه در مورد مجسمه‌سازی به اسم «برندسلی» است. او به همراه نامزدش «کارول ملکت» منتظر یک خریدار آثار هنری به اسم «جورج بمبرگ» است. در همان شب قرار است با پدرِ نامزدش آشنا شود و به طور اتفاقی معشوقه‌یِ سابقش «کلی» نیز می‌خواهد به دیدنش بیاید. ماجرا وقتی آشفته‌تر می‌شود که برق خانه قطع می‌شود و...

اطلاعات بیشتر در مورد کتاب را می‌توانید از اینجا بخوانید.

برخی از جملات کتاب

... او جزو آن دسته از دوستان عاقبت اندیشی است که دیر یا زود در ازای رفاقت‌شان چیزی از شما خواهند خواست.

* **

کارول ... تو کمتر از پنج سال، من مثل همسر میکل آنژ زندگی می‌کنم.

هارول [با مناعت طبع] البته میکل آنژ همسر نداشت متاسفانه!

کارول [آزرده خاطر] نداشت؟ 

هارول نه. در واقع احساساتِ گرمی نسبت به گونه‌یِ دیگر طبیعت داشت.

*** 

کلی منظورم اینه که ما چهار سالو کنار هم گذروندیم. چطور می‌تونیم اِنقدر راحت مثل یه روزنامه‌ی کهنه همدیگرو بندازیم دور.

برندسلی چرا نتونیم؟تو همه‌یِ صفحات سیاسی و حوادث منو خوندی، صفحات سرگرمی‌ام رو که دیگه صد بار خوندی.

کلی خوب نظرت در مورد چاپ دوم چیه؟

*** 

دوشیزه ... بعد اون بی‌شرفا، اون کافرا با جلیقه‌های چرمیشون، همه‌شون منو مسخره می‌کنن! ولی دیگه نه. اوه، نه! وقتی خداوند قدرت خود را نمایان سازد چه کسی را یارای ایستادگی‌ست؟ خداوند آن‌ها را از موتورسیکلت‌هاشان به زیر خواهد کشید! به راستی روزی قحطی بنزین نازل خواهد شد! پایان سیگارکشی‌ها و گردن کشی‌های هیپی‌ها نزدیک است...  

پیتر شفرمشخصات کتاب

عنوان: کمدی سیاه

نویسنده: پیتر شفر

ترجمه: مجید رویین پرویزی

نشر: افراز

چاپ دوم 1389

128 صفحه

قیمت:3300 تومان

...................

پ.ن: گویا قرار است تئاتر این نمایش نیز توسط فرزین محدث ساخته شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

مثل آب برای شکلات

مثل آب برای شکلاتمثل آب برای شکلات

داستان کتاب در مورد زنی به اسم تیتا است. او به آشپزی علاقه‌ی زیادی دارد و از سنت‌های جامعه‌‌ای که در آن زندگ می‌کند (مکزیک) رنج می‌برد. هر فصل از کتاب با دستورالعمل یک غذا یا شیرینی و... شروع می‌شود و در حین روایت داستان، شیوه‌ی درست کردن آن نیز توضیح داده می‌شود. استفاده از سبکِ روایتِ رئال جادویی (که در بین نویسندگان آمریکای لاتین رایج است) نیز بر جذابیت کتاب می‌افزاید.

اطلاعات بیشتر در مورد کتاب را از اینجا و اینجا بخوانید.

برخی از جملات کتاب

- احساس تنهایی می‌کرد. مثل آخرین دلمه‌یِ فلفلِ آغشته به سُس شاه بلوطِ پس مانده در ته بشقاب، بعد از یک شام مجلل.

- تیتا با تمام عشق خود دریافت که چگونه آتش عناصر را دگرگون می‌کند، چگونه یک چانه آرد ذرت به یک گرده نان تبدیل می‌شود و چگونه جانی که از عشق گرما نیافت، از زندگی خالیست.

- خودت که مردها را می‌شناسی. همه‌شان یک زبان می‌گویند که دست به نیم خورده کسی نمی‌زنند.

- با خودش فکر می‌کرد چه قدر در کودکی آرزوی چیزی را کردن آسان بود. آن وقت‌ها هیچ چیز به نظرش محال نمی‌ریسد. بزرگ که می‌شوی می‌فهمی چیزهای زیادی هست که نمی‌توانی امید دسترسی به آن‌ها را داشته باشی، چیزهای ممنوع، چیزهای گناه آلود ناشایست.

- تیتا آرزو کرد ای کاش بذر ساده می‌بود بی‌آنکه اجبار داشته باشد به کسی توضیح دهد در درونش چه چیزی رشد می‌کند و یا شکم برآمده خود را به عالم و آدم نشان دهد، بی‌آنکه لازم باشد در معرض قضاوت ناخشنودانه‌یِ جامعه قرار گیرد.

- مادربزرگم نظریه بسیار جالبی داشت. می‌گفت هر یک از ما با یک قوطی کبریت در وجودمان متولد می‌شویم اما خودمان قادر نیستیم کبریت‌ها را روشن کنیم؛ همانطوری که دیدی برای این کار محتاج اکسیژن و شمع هستیم. در این مورد، به عنوان مثال اکسیژن از نفس کسی می‌آید که دوستش داریم؛ شمع می‌تواند هر نوع موسیقی، نوازش، کلام یا صدایی باشد که یکی از چوب کبریت‌ها را مشتعل می‌کند… آدمی باید به این کشف و شهود برسد که چه عاملی آتش درونش را پیوسته شعله ور نگه می‌دارد… خلاصهٔ کلام، آن آتش غذای روح است. اگر کسی به موقع در نیابد که چه چیزی آتش درون را شعله ور می‌کند، قوطی کبریت وجودش نم بر می‌دارد و هیچ یک از چوب کبریت‌هایش هیچ وقت روشن نمی‌شود.

لورا اسکوئیلمشخصات کتاب

عنوان: مثل آب بر روی شکلات

نویسنده: لورا اسکوئیل

ترجمه: مریم بیات

نشر: روشنگران و مطالعات زنان

چاپ هفتم 1386

تعداد صفحه 235

قیمت: 7000 تومان

.....................

پ.ن: به نظرم داستانِ کتاب ساده و تکراری است و حسی زنانه دارد. چیزی که آن را جذاب می‌کند، استفاده از فرمِ دستورالعمل آشپزی و شیوه‌یِ روایتِ رئال جاویی است.

پ.ن.ن: بر اساس این داستان فیلم و تئاتر نیز ساخته شده. در ایران نیز تئاتر آن به کارگردانی ابراهیم پشت کوهی بر روی صحنه رفته است.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

اتاقی در هتل پلازا

اتاقی در هتل پلازااتاقی در هتل پلازا

این نمایشنامه شامل سه داستان است که همگی در یکی از اتاق‌های هتل پلازا اتفاق می‌افتد و به زبان طنز روایت می‌شود. موضوع هر سه داستان در مورد زوج‌هایی است که رابطه‌هایشان با مشکل مواجه شده یا می‌شود.

اطلاعات بیشتر در مورد کتاب را می‎‌توانید از اینجا بخوانید.

برخی از جملات کتاب


جین قهوه‌ی تلخ باشه خوبه، ممنونم.

کارن یه قهوه تلخ. سام تو قهوه تلخ نمی‌خوای؟

سام [بی‌حوصله] نه خیر

کارن پس شد یه قهوه تلخ و یه نه خیر تلخ.

***

سام هاه کارن، مودب بازی رو بذار کنار. بهم بگو حرومزاده، قهوه رو بپاش تو صورتم.

کارن حرومزاده، خامه و شکر هم می‌خوای؟

سام چه بامزه، یه‌هو نظرت از این رو به اون رو شد! کی بود می‌گفت «به نظرم مردی به سن و سال ِتو باید سر و گوشش بجُنبه»؟

کارن از پنحزه قشنگ به نظر می‌اومد، ولی وقتی تو خونه باهاش مواجه شدم دیدم وحشتناکه.

***

کارن تنها دلیلی که به خانم مک کورمَک گیر دادی این بود که احتمالا اون اولین نفری بود که اون روز صبح سر راهت سبز شد... اگه اون روز صبح مریض بود و غیبت می‌کرد خیلی امکان داشت با آسان‌سُرچیِ دفترت روی هم بریزی.

سام اشتباه می‌کنی. آسان‌سُرچی‌مون یه مرد پنجاه و دو ساله‌ست، منم که به آدمای سن و سال دار بند نمی‌کنم.

نیل سایمون و همسرشمشخصات کتاب

عنوان: اتاقی در هتل پلازا

نویسنده: نیل سایمون

ترجمه: شهرام زرگر

نشر: نیلا

چاپ دوم 1389

112 صفجه

قیمت: 2500 تومان

.......................

پ.ن خواندنِ کتاب آسان است و داستان‌ها پیچیدگی زیادی ندارند. نیل سایمون در این نمایشنامه بیشتر به روابط آدم‌ها و موضوعاتی مثل دوست داشتن، خیانت و...  می‌پردازد. به نظرم کتابِ شاهکاری نیست،‌اما خواندنش هم آدم را اذیت نمی‌کند.

پ.ن.ن: تصویر بالا مربوط به نیل سایمون و همسر فعلی‌ا‌ش الین جویس است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

موش و گربه

موش و گربه موش و گربه

سیبکِ گلویِ نوجوانی به اسم مالکه، آن‌قدر بزرگ شده که شبیه موش به نظر می‌رسد. یکی از دوستان مالکه هنگامی که او خوابیده است، گربه‌ای را به سمت موشِ مالکه هدایت می‌کند و گربه نیز گلوی مالکه را به قصد گرفتن موش چنگ می‌اندازد.

کتاب در مورد داستان زندگیِ مالکه است که توسط یکی از دوستانش روایت می‌شود. اتفاقاتِ داستان در یکی از شهرهای کوچکِ آلمان و در زمانِ جنگ جهانی دوم روی می‌دهد.

اطلاعات بیشتر در مورد کتاب را می‌توانید از اینجا و اینجا بخوانید

برخی از جملات کتاب

- اما وقتی دکتربرونیس، یکی از دبیرانمان، از بچه‌ها پرسید می‌خواهند چکاره شوند، تو -تو که آن زمان هنوز شنا یاد نگرفته بودی- جواب گفتی: «می‌خواهم دلقک بشوم و مردم را بخندانم.» هیچ کس در کلاس نخندید - و من ترسیدم. وقتی مالکه صریح و قاطع قصدش را مبنی بر دلقک سیرک شدن اظهار داشت، چهره‌اش چنان حالت وقاری به خود گرفته بود که من واقعا ترسیدم که روزی مردم را از خنده بکشد.

- «من داوطلب شدم، لذا از قضیه سر در نمیارم. می‌دونی که نسبت به نظام و سرباز بازی و تکیه‌هایی که حالا روی افتخار سربازی و اینجور چیزها می‌کنند چه احساسی دارم. حدس بزن چه رسته‌ای رو انتخاب کردم. نذار بهت بخندم. نیروی هوایی که کلکش کنده. چتر بازی؟ بازم اشتباه کردی. چرا فکرت به زیردریایی‌ها نمی‌ره؟ خب، بالاخره این یکی شد؟ تنها رشته‌ای که هنوز شانس داره. گرچه توی اونام دلم می‌ترکه. کاش یه کار مفید، یا خنده‌دار انجام می‌دادم! یادت میاد می‌خواستم دلقک بشم...»

- «پسره حالش بهتره، گرچه تو نامه‌هاش چیزی نمی‌گه، آخه هیچ وقت اهل شکایت نبود، درست مثل مرحوم پدرش. حالا تو تانک کار می‎‌کنه. از پیاده نظام مطمئن‌تره و وقتی بارون بیاد خیس نمی‌شه.»

گونتر گراسمشخصات کتاب

عنوان: موش و گربه

نویسنده: گونتر گراس

ترجمه: کامران فانی

نشر: فرزان روز

چاپ پنجم 1388

178 صفحه

قیمت: 3500 تومان

................

قبلا در همین وبلاگ کتاب «طبل حلبی» گونتر گراس را معرفی کرده بودم. به نظرم وقتی «طبل حلبی» را خوانده باشید، «موش و گربه» حرف جدیدی برای گفتن نخواهد داشت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

مرد دهم

مرد دهم

در زمان جنگ جهانی دوم، در یکی از زندان‌های آلمان (در بخشی از خاک فرانسه که در اشغال آلمان است)، تعدادی زندانیِ عادی وجود دارند. در یکی از روزها به این زندانیان خبر می‌دهند که باید از بین خودشان سه نفر را برای اعدام معرفی کنند، تعداد زندانیان سی نفر است. ماجرا از آنجایی آغاز می‌شود که قرعه‌یِ اعدام به نامِ یکی از زندانیانی که وکیل است و مال و ثروت فراوانی دارد می‌افتد، او نمی‌خواهد بمیرد و پیشنهاد می‌دهد، هر کس که به جای او برای اعدام داوطلب شود، تمام دارایی‌های زندگی‌اش را به او خواهد بخشید...

به نظرم گراهام گرین داستانش را ساده و جذاب روایت می‌کند و خواننده از خواندن کتاب خسته نمی‌شود. از داستان این کتاب یک فیلم سینمایی نیز با بازی آنتونی هاپکینز ساخته شده است.

کتاب را می‌توانید از اینجا تهیه کنید.

برخی از جملات کتاب

* در زندان هیچ غریزه‌یِ آدمی در امان نیست اما پی بردن به گذشت زمان، اولین غریزه‌ای است که از کار می‌افتد.

* تنها لونوتو بود که آرامش خود را از دست نمی‌داد، چون تمام عمرش را در کسب و کار و معاملات سپری کرده و در سمت کارمندی در معاملات فراوانی شرکت کرده بود که در آن‌ها برنده آن کسی نبود که آدم بهتری می‌بود.

* آن شب، به بسترش که بازگشت، نومیدی‌اش رنگی دیگر می‌گرفت. از گذران زندگی خود ناامید نبود، از خود زندگی نومید بود.

* کینه جویی به کسی که او را می‌شناسید به آن آسانی نیست که کینه‌جویی به چهره‌ای که در خیال خود می‌سازید.

گراهام گرینمشخصات کتاب

عنوان: مرد دهم

نویسنده: گراهام گرین

مترجم: مهران توکلی

نشر: فرزان

چاپ اول 1386

160 صفحه

قیمت: 2400 تومان

................

پ.ن: جملات و توضیحات بیشتر در مورد کتاب را می‌توانید در این وبلاگ بخوانید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

دیگر تنها نیستی

دیگر تنها نیستیدیگر تنها نیستی

کتاب «دیگر تنها نیستی» مجموعه داستان‌هایی با موضوع «تنهایی» است. داستان‌های این کتاب از  مجموعه  «دستور زبان خدا» انتخاب شده است.

معمولا در داستان‌ها، «تنهایی» بیشتر با غم و افسردگی همراه است،‌ اما در بعضی از داستان‌های این کتاب، تنهایی با زبان طنز روایت شده است. به نظرم این نگاهِ طنز آمیز  استفانو بنی به موضوع ِتنهایی،‌ کتاب را خواندنی و دوست داشتنی کرده است.

کتاب را می‌توانید از اینجا تهیه کنید.

اطلاعات یبشتر در مورد کتاب را می‌توانید در اینجا ببینید.

برخی از جملات کتاب


* اگر که تنها هستم تقصیر چینی‌هاست.

* برایم قیمت‌ها و مزایای هر کدام از گوشی‌ها را به دقت شرح می‌داد و می‌گفت که چند اس ام اس با هر کدامشان می‌توانم بزنم، هزار تا یا دو هزار تا. و من که نمی‌دانستم آن‌ها دقیقا چه هستند با دهان باز به حرف‌هایش گوش می‌دادم. هزار اس ام اس؟ چقده زیاده! و خیالبافی می‌کردم.

* تنها بودن بی‌رحمانه است اما بی‌رحمانه‌تر بازگشت به تنهاییست.

* نمی‌خواستم، اما شلیک کردم. می‌دانم که شکمش سوراخ شد، اما هر چه باشد او ژاپنی است. می‌تواند دوباره درستش کند، نه؟

* دانشمند گفت: «آقای عزیز فکر کنم شما سال‌هاست که تنها موندین و کسی گذرش به این طرفا نیفتاده!»

مرد گفت: «آره، دقیقا همین‌طوره.»

دانشمند: «از کی؟؟ یادتون میاد؟»

پیرمرد چشم‌هایش را تنگ کرد و چروک‌های صورتش به شکل یک تار عنکبوت درآمدند: «خب، فکر می‌کنم کریسمس قبل از شبکه سه اومدن اینجا... اما من دیگه پیر شدم و خوب این چیزا یادم نمی‌مونه. اگه می‌خواین می‌تونین به سایتم سر بزنین: دابلیو دابلیو دابلیو دات پیرمرد تنها روی کوه دات اورگ. اونو نوه‌ام می‌گردونه، توش همه‌ی مصاحبه‌ها و فیلم‌هایی که توی این ده سال از من گرفتن پیدا می‌شه.

*- داشتی به چی گوش می‌دادی؟

- بیست هزار بوسه زیر دریا... یه داستان عشقی خیلی قشنگه.

- و تو پینبالو؟

- من... داشتم به یه مجموعه جک راجع به شیرماهی‌ها گوش می‌کردم.

... آقا معلم آه کشید... وقتی که وال‌های خوشحال و بازیگوش برای فواره بازی به روی آب می‌رفتند، با خود فکر کرد: «خوندن موبیوس بندیکتوس تو این دوره زمونه چه معنی‌ای می‌تونه داشته باشه؟ هربار سخت‌تر می‌شه این حیوونای جوون رو به مطالعه وادار کرد. نمی‌دونم، اصلا ارزشش رو داره؟»

بعد به روی آب آمد و در حالی که به جزیره‌ای در دوردست خیره شده بود با خود گفت: «درس دادن این کلاسیک‌ها هم مشقتیه واسه خودش. یعنی وضع آدم‌ها از ما بهتره؟ کی می‌دونه!»

استفانو بنیمشخصات کتاب

عنوان: دیگر تنها نیستی

نویسنده: استفانو بنی

مترجم: محمدرضا یحیایی

نشر: حرفه هنرمند

چاپ اول شهریور 1391

تعداد صفحه: 112

قیمت: 4500 تومان

...........

پ.ن: در این مجموعه، داستانِ «دیگر تنها نیستی»، «دانشمند» و «درس‌ زیر دریا» را بیشتر دوست داشتم.

پ.ن.ن: در متن چندتایی غلط نگارشی و املایی وجود داشت که امیدوارم در چاپ‌های بعدی اصلاح شود. نظر منفی در مورد این کتاب و ترجمه‌ی آن را می‌توانید از اینجا بخوانید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

گفتگوی فراریان

گفتگوی فراریانگفتگوی فراریان

زمانِ داستان مربوط به جنگ جهانی دوم است و تمام نمایشنامه بر اساس گفتگوی بین دو نفر به اسم «تسفیل» و «کاله» شکل گرفته است. آن‌ها معمولا در رستورانی کنار ایستگاه راه‌آهن همدیگر را می‌بینند و بدون مقدمه شروع به بحث و گفتگو می‌کنند.

راستش کتاب را دوست نداشتم. نمایشنامه روایت داستانی نداشت و بیشتر در مورد تفکرات و نظرات برتولت برشت بود. گفتگوها گاهی طولانی و خسته کننده می‌شد و تقریبا هیچ اتفاقی در داستان رخ نمی‌دهد.

فایل پی دی اف کتاب را می‌توانید از اینجا دانلود کنید.

برخی از جملات کتاب

- گذرنامه اصیل‌ترین قسمت آدم است؛‌ البته به سادگی آدم به وجود نمی‌آید. آدم ممکن است همه جا به وجود بیاید،‌ حتی به سبکسرانه‌ترین وجه و بدون هیچ دلیل منطقی،‌ اما گذرنامه هرگز.

- انسان اگر اعمال معینی را با نظم انجام ندهد، اصلا نمی‌تواند انجامشان دهد. این اعمال کارهای بیهوده است.

- بعضی از مردم می‌گفتند؛‌ تجارت و اقتصاد انسانی است،‌ فقط جنگ غیرانسانی است. اما تجارت و اقتصاد اولا انسانی نیست و ثانیا تا آنجا که ما می‌بینیم باعث جنگ می‌شود.

- تسیفل: می‌خواهم چیزی به شما بگویم: حکومت را ملت فقط در نهایی‌ترین تنگنا به دست می‌گیرد. چرا که آدم‌ها فقط در نهایی‌ترین تنگنا به فکر می‌افتند. فقط وقتی که آب تا زیر گلویشان برسد.

- آنچه مرا بلافاصله منزجر کرد، این بود که کلمه «ایمان» چنین نقشی بازی کرد. آن‌ها از من ایمان می‌خواستند و من هم نمی‌توانم چیزی را که ندارم به آن‌ها بدهم.

براولت برشتمشخصات کتاب

عنوان: گفتگوی فراریان

نویسنده: برتولت برشت

مترجم: خشایار قائم مقامی

نشر: ابتکار نو

چاپ اول 1380

قیمت: 1200 تومان!

148 صفحه

......................

پ.ن: چند روز بعد از اینکه کتاب را خواندم در خانه‌ی یکی از دوستان کتابی در مورد برشت دیدم و مشغول ورق زدن شدم. از این شعرش خوشم آمد:

«چه روزگاری است که گفتگوی درباره‌یِ درختان کم و بیش جنایت محسوب می‌شود، برای اینکه انبوه جنایات را هاله‌ای از سکوت گرفته است.»

پ.ن.ن: برخی از جملات دیگر کتاب را می‌توانید از اینجا بخوانید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

همین حالا کتابی بگشایید و خطی بخوانید

هفته کتاب و کتابخوانی با تمام شعارها، رونمایی‌ها و نمایشگاه‌های کتاب و برنامه‌های ترویجی این فرهنگ به پایان رسید. راستش را بخواهید، کاری از پیش نبردیم، مگر آمدن و دیدن و خریدن چند کتاب که آن کار همیشگی خوانندگان پروپاقرص کتاب بود.

آدم‌های درگیر مشکلات جامعه همچنان درگیر و دار این هزارتوی بی‌پایان بودند، به‌گونه‌ای که حتی متوجه شروع و پایان این هفته هم نشدند. راسته کتابفروش‌های انقلاب هم خلوت‌تر از روزهای اول پاییز بود که دانش‌آموزان و دانشجویان برای خرید کتاب‌هایی که به‌اجبار باید می‌خریدند، آمده بودند.

رسم خوشایندی نیست...

کتاب خریدن این روزها کار آسانی نیست. این را ما که خبرنگار حوزه کتابیم دیگر به‌خوبی می‌دانیم، چه برسد به عشاق سینه‌چاک کتاب که این روزها دل‌نگران، گوشه چشمی به ویترین کتابفروشی‌ها می‌اندازند و می‌گذرند. خواندن کتاب که دیگر بماند، وقتی کتابی نمی‌خری، کتابی نمی‌خوانی. این یک‌سوی ماجراست، فرصتی برای کتاب خواندن نمانده است.

درگیری‌های صبح تا شب، حداقل برای پایتخت‌نشینان کلافه در پیچ‌وتاب ترافیک و روزمرگی، کار دشواری می‌نماید، شاید استان‌های دیگر از این دردسرها مصون مانده باشند.

بچه‌ها دیگر شب‌ها منتظر کتاب خواندن بزرگترهاشان نمی‌مانند، تلویزیون هست، بازی‌های اینترنتی هست، پدر و مادران خسته و بی‌حوصله فرصتی ندارند.

همه اینها یک‌طرف، با هجوم ناگزیر اینترنت چه می‌شود کرد؟ و کودک و نوجوان و جوانی که ترجیح می‌دهند روی خط دهکده جهانی باشند تا کتاب به‌دست در گوشه‌ای. این‌که نسل جدید حوصله خواندن ندارد مساله تازه‌ای نیست، تمام کشورهای متصل به شبکه جهانی درگیر آنند، همه کوتاه‌نویس شده‌اند و کوتاه‌خوان. همه به 140 واژه اکتفا کرده‌اند.

مسوولان که همیشه سردرگم سیاست‌ها می‌شوند و این پایین مردم نه کتاب می‌خرند و نه می‌خوانند. بیایید دل از متولیان این حوزه بکنیم و خودمان دست به‌کار شویم.

بیایید برویم توی کتابخانه‌های شخصی‌مان، توی زیرزمین‌ها و پشت‌و پسله‌ها که کتابی به یادگار باقی مانده و بیرونش بکشیم. خودمان نمی‌خوانیم، بدهیمش به دیگری که می‌خواندش، یا دور هم که نشسته‌ایم ورقی بزنیم و خطی بخوانیم، شاید کسی دیگر را به ذوق بیاورد برای خواندن.

خواندن کار سختی نیست، باید دوست بداریم تا بخوانیم و این اشتیاق واکسن نیست تا تزریقش کرد و دل خوش داشت به بهبودی‌اش. جامعه دور از کتاب، جامعه بیماری است. پس بیایید این شعار دادن‌هامان را یک‌جایی تمام کنیم و کتابی را بگشاییم و خطی بخوانیم.

نوشته شده توسط: الف.

.................................

پ.ن: عکس را از اینجا برداشتم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

توتالیتاریسم

توتالیتاریسمتوتالیتاریسم

با اینکه بیشتر به ادبیات داستانی و رمان علاقه دارم، اما متنوع خواندن را نیز دوست دارم و گاهی ویرم می‌گیرد به کتاب‌های جامعه شناسی، تاریخی و... هم نگاهی بیندازم.

توتالیتاریسم را تمامیت‌خواهی ترجمه کرده‌اند و به نوعی از حکومت‌های اقدارگرا گفته می‌شود که با خواندن کتاب متوجه خصوصیات و ویژگی این نوع از حکومت‌ها می‌شوید.

هانا آرنت این کتاب را در اواسط دهه شصت و با توجه به اسناد و مدارک به جا مانده از حکومت هیتلر و استالین نوشت.

فایل پی‌دی‌اف کتاب توتالیتاریسم را می‌توانید از این سایت دانلود کنید.

برخی از جملات کتاب

- اصطلاح توده‌ها،‌ تنها به آن مردمی اطلاق می‌شود که ماهیتا چیزی بیش‌تر از مجموعه‌ای از انسان‌های بی‌هویت و بی‌تفاوت نیستند... این مردم،‌ به گونه‌ای بالقوه در هر کشوری وجود دارند و اکثریت عظیم افراد خنثی و از نظر سیاسی بی‌تفاوت کشور را تشکیل می‌دهند.

- هیتلر: برای موفق بودن باید دروغ بزرگ گفت.

- هر برنامه‌ای، هر چقدر هم ریشه‌ای تنظیم شده باشد،‌ اگر هدف سیاسی مشخصی را در بر نداشته باشد که داعیه فرمانروایی جهان را بیان نکند و هر برنامه سیاسی که به مسائلی به جز «مسائل ایدئولوژیک قرن‌های آینده» بپردازد، مانعی بر سر راه توتالیتاریسم به حساب می‌آید.

- توتالیترتاریسم،‌ وعده تحقق عدالت بر روی زمین را می‌دهد. 

- توتالیتاریسم در راس قدرت، همه‌ی استعدادهای ناب را بدون هیچ اعتنایی به هواداری آن‌ها از جنبش،‌ از سرکار بر می‌دارد و به جای آن‌ها عقل باختگان و بی‌خردانی را می‌نشاند که همان بی‌عقلی و عدم آفرینندگی‌شان،‌ بهترین تضمین وفاداری آن‌هاست.

- تنها در یک رژیم توتالیتر می‌توان سراسر بافت زندگی را بر وفق یک ایدئولوژی سازمان داد. 

- روزت می‌گوید: آن‌ها که با چشمان خود ندیده‌اند،‌ آن را باور نخواهند کرد. آیا خود شما باور کردید؟ پیش از اینکه به اینجا بیاید،‌ آیا شایعات مربوط به اتاق‌های گاز را جدی می‌گرفتید؟... امثال شما در پاریس، لندن و نیویورک فراوان هستند. حتی در Birkenau دوقدمی کوره‌های آدم سوزی، پنج دقیقه پیش از افتادن در آن‌ها، هنوز قربانیان، این واقعیت هولناک را باور نداشتند.

- پس از کشتن شخصیت اخلاقی و نابودی شخصیت حقوقی انسان، ‌از بین بردن فردیت او دیگر چندان دشوار نیست. 

- فرمانروای توتالیتر عملا مانند کسی رفتار می‌کند که آن‌قدر به دیگری توهین می‌‌کند تا آن که همه بدانند آن شخص دشمن است و از آن پس بتواند با توجیحه دفاع از خود، او را بکشد.

- سیاست توتالیتر که از نسخه‌های ایدئولوژیک پیروی می‌کند، ‌ماهیت راستین این جنبش‌های ایدئولوژیک را برملا کرده است،‌ زیرا به خوبی نشان داده است که بر این فرایند نقطه پایانی نیست.

- توده‌های خام و یکنواخت مواد خام بهتری بودند و استعداد آن را داشتند که به جنایت‌هایی حتی سهمگین‌تر از جنایتکاران حرفه‌ای دست یازند، مشروط بر آنکه این جنایت‌ها به خوبی سازمان داده شودند و ظاهر مشاغل را به خود بگیرند.

هانا آرنتمشخصات کتاب

عنوان: توتالیتاریسم

نویسنده: هانا آرنت

ترجمه: محسن ثلاثی

نشر: ثالث

چاپ سوم 1390

قیمت 8000 تومان

..................

پ.ن: اگر به خواندن کتاب‌های جدی علاقه ندارید و تا کنون کتاب‌هایی در این حوزه نخوانده‌اید، پیشنهاد می‌کنم این کتاب را نخوانید، ممکن است برای‌تان کمی خسته کننده و گنگ به نظر برسد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...