نمایشنامهی «اسبهای پشت پنجره» درباره جنگ و اثراتی که بر روح و روان آدمها برجا میگذارد، است. نمایشنامه در سه بخش اصلی روایت میشود و در هر سه بخش شخصیت زن و پیکی که اخبار جنگ را میآورد حضور دارند.
اطلاعات بیشتر را میتوانید از اینجا بخوانید.
برخی از جملات کتاب
* پیک: راستش یه کم خندهداره... منم نمیدونم باید در این مورد چی فکر کنم... پسرتون مثل جریان هوا بیرنگ بود. میشه گفت بخار شد و توی فضا گم شد... زیر فشار درد انقدر کز کرد که دیگه تنها یه نقطه شد، یه نقطهای که ناپدید شد... و من بهتون اطمینان میدم که از این لحاظ نشون داد سرباز نمونهایه... هیچ وقت فکر کردین که چه قدر دنیای ما دنیای پاکیزهای میشد اگه هیچ سربازی جسدش رو پشت سرش جا نمیذاشت؟
* زن: سه تا پسر داره که هرسه تاشون رفتن جبهه... حالا نمیخواد نامه رو باز کنه... همهیِ روز توی خونهاش میمونه، با پردههای بسته، توی تاریکی... گاهی میره بیرون یه کم شیر بخره، نامه رو با خودش میبره، گاهی به نونوا نشونش میده، به قصاب نشونش میده... ولی بازش نمیکنه... گوش میدی هانس؟
* زن: وحشتناکه! یه آدم زنده رو با پاهاشون له و لورده کردن، وحشتناکه!
پیک: همینه دیگه! چیکار میتونستن بکنن؟ خیلی شلوغ بود، خانم. کسی نمیفهمید روی چی داره پا میذاره.
زن: بعدش چی، بلندش کردین؟
پیک: نتونستیم، خانم. ولی من پوتینها رو آوردم.
(آرام در کمد را نیمهباز میکند و از آن چندین پوتین بیرون میآید.)
زن: پوتینهاشه؟
پیک: نخیر، خانم، اینا پوتینهاییان که ایشون رو لهولورده کردن.
(پیک در کمد را باز میکند و انبوهی پوتین از کمد روی زمین میافتد.)
زن: اصلاً نمیفهمم.
پیک:
من راه دیگهای ندیدم، خانم. هرچی از ایشون باقی مونده زیر پاشنههای
این پوتینهاست که لهولوردهاش کردن. واسه همین من همهشون رو براتون
آوردم.
مشخصات کتاب
عنوان: اسبهای پشت پنجره
نویسنده: ماتئی ویسینی یک
مترجم: تینوش نظم جو
نشر: نی
چاپ سوم 1390
قیمت: 2000 تومان
88 صفحه
...................................
پ.ن: به نظرم کتاب جمع و جور خوبی است. از لحاظ حجم و قطع کتاب، جزو دستهای است که به راحتی میتوان در اتوبوس و مترو خواند. در ضمن تئاتر آن نیز در ایران به کارگردانی «هادی کمای مقدم» و «روح الله جعفری» به روی صحنه رفته است.
پ.ن.ن: «داستان خرسهای پاندا به روایت یک ساکسیفونیست که دوست دختری در فرانکفورت دارد» از همین نویسنده را قبلا در این پست معرفی کرده بودم.