همان طور که از اسم کتاب نیز مشخص است نویسنده از نگاه فلسفه، مفهومِ طنز و خنده را بررسی کرده است.
سرفصلهای اصلی کتاب:
فصل اول: موضوعی شوخی نابردار: سنت طرد طنز و تئوریهای سنتی طنز
فصل دوم: ستیز، گریز، یا خنده
فصل سوم: از لوسی تا «من عاشق لوسی هستم»: تکامل طنز
فصل چهارم: آن لبخند ژکوندی: زیبایی شناسی طنز
فصل پنجم: خندیدنِ بیجا: اخلاق منفی طنز
فصل ششم: خوب خندیدن: اخلاق مثبت طنز
فصل هفتم: فلسفه و کمدی: انسان فکور و انسان خندان
فصل هشتم: نیمه خالی و نیمه پر لیوان: خرد کیهانی
برخی از جملات کتاب
- وودی آلن درباره استندآپ کمدی میگوید: «بهترین لذتی است که میتوانید بدون درآوردن لباس تجربه کنید.» (ص 32)
-
طرد طنز در دو منبع اصلی تمدن غرب عیان است: فلسفه یونان و انجیل. منظومه
اخلاقی پروتاگوراس هشدار میداد: «مبادا که به دام نیشخند مهار ناشندی
بیفتید.» و انکریدیون، اثر اپیکتتوس، توصیه میکند: «مگذارید که خندهتان
بلند یا مکرر یا بیپروا شود.» به روایت پیروانشان این دو فیلسوفان هرگز
نخندیده بودند. (ص 35)
-
{هانری برگسون}: برای لحظهای تلاش کنید به هر چیزی که گفته یا انجام
میشود علاقهمند شوید، در خیالتان همراه کسانی شوید که عملی را انجام
میدهند و آنچه احساس میکنند را حس کنید؛ به عبارتی، سعی کنید همدردیتان
را تا آنجا که ممکن است گسترش بدهید، به مانند اینکه معجزهوار، جزییترین
چیزهایی را که مهم تلقی میشوند میبینید و آنگاه سایهای غمگین همه جا را
فرا میگیرد. حالا کنار بایستید و به زندگی از نگاه یک ناظر بیطرف
بنگرید: بسیاری از نمایشهای جدی زندگی به کمدی تبدیل میشوند. (ص 74)
-
شوخی یک وضعیت خاص از بازی با استفاده از زبان است که در آن قوانین روزمره
ارتباطات را معلق میکنیم و به یکدیگر جواز کمیک میدهیم که هر چه خواستیم
بگوییم، مادامی که جمع از آن لذت ببرد. (ص 81)
-
البته در گفت و گو، بعضی وقتها خنده در پی شوخی یا داستانی خندهدار است،
ولی اغلب به نظر میرسد خنده یک ژست اجتماعی است که به دیگران علامت
میدهد رفتاری دوستانه داریم و میتوانند در کنار ما آسوده باشند. (ص 86)
-
یک مطالعه بر روی قاتلان مبتلا به روان پریشی در تگزاس، هیچ موضوع مشترکی
پیدا نکرد به جز محرومیت از بازیهای دوران کودکی، که در 90 درصد ایشان رخ
داده بود. (ص 122)
- میتوانیم با در نظر گرفتن فراغتهای شناختی و
کاربردی طنز و نیز بیمسئولیتی، بیرحمی و دیگر آسیبهایی که میتواند از
آن نتیجه بشود یک اصل عمومی اخلاقی را پیشنهاد بدهیم که چیزی شبیه به «با
آتش بازی نکن» است: بیتوجهی به چیزی را که مردم باید به آن توجه کنند
ترویج نکن. (ص 185)
- تحقیقات درباره مغزشویی نشان داده است که
ریشخندِ طنز شاید موثرترین روش خنثی کردن آثار تعالیم تبلیغی است. ویلیام
سارجنت روان پزشک مدعی است که اگر فرد در هر مرحلهای از مغزشویی بخندد،
«همهی فرایند خراب شده است و میبایست از ابتدا شروع کرد.» (ص 199)
-
وقتی آلمانها وارد وین شدند، زیگموند فروید در آنجا زندگی میکرد. او را
دستگیر کردند، ولی بعدا پیشنهاد دادند اجازه دارد کشور را ترک کند مشروط بر
اینکه دست نوشتهای امضا کند که با او بد رفتاری نشده است. فروید نشست و
این را نوشت: «خطاب به خواننده: با طیب خاطر گشتاپو را به همه توصیه
میکنم. زیگموند فروید» (ص 201)
-
کمدی از ابتدا نظامیگری، پدرسالاری و هرنوع قهرمانگرایی را به چالش
کشیده است. درس زندگی اینجا این است: «درباره قدرتمندان و نهادها منتقدانه
بیندیش به خصوص آنهایی که از تو میخواهند برای افتخار بکشی یا کشته بشوی.»
(ص 229)
مشخصات کتاب
عنوان: فلسفه طنز
نویسنده: جان موریل
ترجمه: محمود فرجامی، دانیال جعفری
نشر: نی
چاپ 1392
288 صفحه
قیمت: 14000 تومان
پ.ن: کتاب بسیار خوبی است به خصوص برای کسانی که در زمینه طنز فعالیت میکنند و یا به این موضوع علاقهمند هستند.