چوب الف

چوب الف: چیزی که برای نشانه‌گذاری صفحه‌ای که خوانده شده توی کتاب می‌گذارند... و نه آن چیزی که بر سرِ ما است.

۶۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رمان» ثبت شده است

شوالیه ناموجود

شوالیه ناموجودشوالیه ناموجود

 

شوالیه ناموجود سومین کتاب از سه گانه «نیاکان ما» است. این مجموعه داستانی با موضوع جنگ‌های صلیبی بین اعراب و مسیحیان نوشته شده است. کالوبنو به زبان طنز٬ حماقت این جنگ‌ها را نشان می‌دهد. اطلاعات بیشتر در مورد این مجموعه را می‌توانید از اینجا بخوانید.

برخی از جملات کتاب

- مسئله‌ای نیست! مسئله‌ای نیست! دنبال کردن این قضیه بی‌فایده است و شما هم موضوع انتقام گرفتنتان منتفی است! چند روز پیش، الیویه به تصور اینکه دو عمویش در جنگ کشته شده‌اند، انتقام‌شان را گرفت! در حالی که آنها زیر میز مانده و به خواب رفته بودند! در نتیجه ما ماندیم با این دو انتقام نابه‌جا، چه دردسر جالبی! در حال حاظر همه چیز طبق قاعده صورت می‌گیرد: طبق معیارهای ما، یک انتقام به خاطر به عمو، معادل نیم انتقام برای مرگ پدر به شمار می‌رود. بنابراین، انگار ما یک انتقام خون پدر را داشته‌ایم، قضیه تمام است.

- مسئله مهم این بود که خوب بفهمند چه فحش‌هایی داده شده است، موضوعی که بیشتر وقت‌ها میان مسیحیان و عرب‌ها مشکل ایجاد می‌کرد؛ اگر یک وقت توهین نامفهوم رد و بدل می‌شد تکلیف چه بود؟ چاره‌ای نبود جز اینکه فحش تا آخر عمر به بهای از دست دادن حیثیت در دل شخص بماند. به همین دلیل، در این مرحله از نبرد مترجم‌ها شرکت می‌کردند، گروهی افراد سریع و چابک که بر اسب‌های کوچک اندام و بامزه‌ای بودند، اینجا و آنجا می‌دویدند، در حین عبور هر فحشی را که می‌شنیدند، بی‌درنگ برای طرف مقابل و به زبان خودش ترجمه می‌کردند.

- زمزمه‌ای از این سر تا آن سر میز برخاست. بنا به قوانین جاری شوالیه‌گری کسی که توانسته باشد بکارت دوشیزه‌ای جوان از تبایر .الا را از خطر حتمی لکه‌دار شدن نجات دهد، باید بی‌درنگ، در جا به لقب شوالیه مفتخر شود؛ حال آنکه اگر زن جوانی از خانواده‌‎ای اصیل، ولی نه یک دوشیزه، در همان شرایط از چنین هتک حرمتی رهانده شود، در قوانین پیش‌بینی شده است که اقدام آن فرد فقط در دستور هنگ ذکر می‌شود و برای مدت سه ماه حقوقی معادل سه برابر حقوق معمولی به او پرداخت می‌شود.

- {آژیلوف}: افترای محض. سوفرونی باکره بود. طهارت او پشتوانه‌ی اصلی عنوان و شرافت من است.

{شارلمانی}: می‌توانید دوشیزگی او را برای ما ثابت کنید؟

{آژیلوف} به جستجوی سوفرونی خواهم رفت.

آستولف با کج خلقی پرسید: «و مدعی هستید او را به همان وضعی که در پانزده سال پیش بوده است خواهید یافت؟ آهن‌های حدادی شده‌یِ زره‌های‌مان هم تا این اندازه دوام نمی‌آورد.»

ایتالو کالوینومشخصات کتاب

عنوان: شوالیه ناموجود

نویسنده: ایتالو کالوینو

ترجمه: پرویز شهدی

نشر: چشمه

چاپ دوم 1382

175 صفحه

قیمت: 1100 تومان

........

پ.ن: نگاه حماقت بار به جنگ و طنز کتاب را دوست داشتم٬ اما گاهی داستان قدرت و کشش لازم را نداشت. کتاب «شبی از شب‌‌های زمستان مسافری» را بیشتر دوست داشتم.

پ.پ.ن: در پست‌های قبلی کتاب «شاه گوش می‌کند» از همین نویسنده را معرفی کرده بودم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

چرا ادبیات؟

چرا ادبیات؟


این کتاب شامل سه مقاله و یک مصاحبه با ماریو بارگاس یوسا است. 


عنوان مقاله‌ها و مصاحبه به ترتیب: چرا ادبیات؟ - فرهنگ آزادی - امریکای لاتین (افسانه - واقعیت) - سرخوشی و کمال

دوستم «هانس» قبلا یک بار این کتاب را معرفی کرده بود که می‌توانید برای خواندنش اینجا را کلیک کنید.

برخی از جملات کتاب

- بارها و بارها پیش آمده که در نمایشگاه کتاب یا در کتاب‌فروشی آقایی به سراغم آمده و از من امضا خواسته و این را هم اضافه کرده که: «برای همسرم می‌خواهم، یا برای دختر جوانم، یا مادرم.» و من هم بلافاصله از او پرسیده‌ام «خودتان چی؟ اهل مطالعه نیستید؟» پاسخ همیشه یکی است: «چرا کتاب خواندن را دوست دارم، اما می‌دانید، خیلی گرفتارم.» این پاسخ را ده‌ها بار شنیده‌ام. این مرد و هزاران هزار مرد مثل او آنقدر کارهای مهم، آنقدر وظیفه و آنقدر مسئولیت دارند که نمی‌توانند اوقات ذی‌قیمتشان را به خواندن رمانی، یا مجموعه شعری یا مقاله‌ای ادبی به هدر بدهند. در نظر این گونه آدم‌ها ادبیات فعالیتی غیر ضروری است، چیزی تجملی و تنها در خور افرادی که وقت اضافی دارند.

- معتقدم جامعه‌ای بدون ادبیات، یا جامعه‌ای که در آن ادبیات - مثل مفسده‌ای شرم آور- به گوشه کنار زندگی اجتماعی و خصوصی آدمی رانده می‌شود و به کیشی انزواطلب بدل می‌گردد، جامعه‌ای محکوم به توحش معنوی است و حتی آزادی خود را به خطر می‌اندازد.

-هیچ چیز بهتر از ادبیات به ما نمی‌آموزد که تفاوت‌های قومی و فرهنگی را نشانه‌یِ غنایم میراث آدمی بشماریم و این تفاوت‌ها را که تجلی قدرت آفرینش چندوجهی آدمی است بزرگ بداریم. مطالعه ادبیات خوب بی‌گمان لذت بخش است، اما در عین حال به ما می‌آموزد که چیستیم و چگونه‌ایم، با وحدت انسانی‌مان و با نقص‌های انسانی‌مان، با اعمالمان، رویاهامان و اوهام‌مان، به تنهایی و با روابطی که ما را به هم می‌پیوندد، در تصویر اجتماعی‌مان و در خلوت وجدانمان.

«هویت جمعی» افسانه‌ای ایدئولوژیکی و شالوده ناسیونالیسم است.

- امروز شهروندان، همچون گذشته و در بسیاری از نقاط جهان امروز، ناچار نیستند هویتی را حرمت بگذارند که ایشان را در نوعی اردوگاه کار اجباری، که راه گریزی ندارد، پا در بند نگاه دارد - هویتی که به واسطه‌ی زبان، ملت، کلیسا و آداب و رسوم زادگاهشان بر آنها تحمیل شده است. از این دیدگاه باید جهانی شدن را خوشامد بگوییم، زیرا آفاق آزادی فرد را به گونه‌ای نمایان وسعت می‌بخشد.

- تلاش برای تحمیل هویت فرهنگی بر مردم همانا محبوس کردن و محروم کردن ایشان از ارجمندترین آزادی‌هاست، یعنی آزادی گزینش اینکه چه باشند، چگونه باشند و چه کسی باشند.

- کمال در ادبیات و هنر می‌تواند واقعیت داشته باشد، اما در سیاست هرگز.

ماریو وارگاس یوسامشخصات کتاب

عنوان: چرا ادبیات

نویسنده: ماریو بارگاس یوسا

ترجمه: عبدالله کوثری

نشر: لوح افکار

چاپ سوم 1392

96 صفحه

فیمت: 5000 تومان

.....................

پ.ن: به نظرم ویرایش کتاب در برخی جاها می‌توانست بهتر باشد، ولی روی هم رفته کتاب خیلی خوبی است و خواندنش را توصیه می‌کنم.

عبدالله کوثری

پ.ن.ن: کتاب‌های امریکای لاتین (و به خصوص یوسا) را دوست دارم با ترجمه‌هایِ عبدالله کوثری بخوانم.

پ.ن.ن.ن: در پست‌های قبلی این کتاب‌ها از یوسا را معرفی کرده بودم: گفتگو در کاتدرال، سوربز و راز قتل پالومینو مولرو

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

ژاک قضا و قدری و اربابش

ژاک قضا و قدری و اربابشژاک قضا و قدری و اربابش
داستان در مورد ژاک و اربابش است. ژاک مرد پرحرفی است که اعتقاد زیادی به قضا و قدر دارد و تکیه کلامش این است: «آن بالا نوشته شده» نویسنده یک خطِ داستانی را دنبال نمی‌کند و داستان‌های مختلفی را در هم روایت می‌کند و حتی در بخش‌هایی از داستان، نویسنده مشغول گفت و گو با خواننده می‌شود. استفاده از این روشِ غیر خطی و نامنظم در زمان نوشتن این اثر (قرن 18) کارِ نو و جدیدی به نظر می‌رسد.
اطلاعات بیشتر در مورد کتاب را می‌توانید از اینجا بخوانید.


برخی از جملات کتاب

- ژاک: معلوم بود شوهر آنقدرها هم عقل و منطق سرش نمی‌شود. اما خب، ارو جوان بود و زنش هم خوشگل. فقط در زمان فقر و نداری است که مردم این همه بچه درست می‌کنند.

ارباب: هیچ چیز مثل فقر جمعیت را زیاد نمی‌کند.

- واقعیت این است که ملاحظه‌یِ تصنعی اهانت زننده‌ای بیش نیست.

-مگر زنده بودن یا نبودنش فرقی می‌کند؟ مگر آدم نظامی برای کشته شدن ساخته نشده؟ بعد از ده بار تجربه‌ی محاصره شدن و گیر افتادن و پنج یا شش دفعه جنگیدن، مگر چنان عصبی نشده که بخواهد میان آن مردمان پست و سیاه بمیرد؟

- به نظر شما چه چیزی عوام را به میدان اعدام می‌کشاند؟ سنگدلی؟ اشتباه می‌کنید، مردم سنگدل نیستند و اگر زورشان می‌‌رسید این بدبختی را که روی سکوی اعدام احاطه‌اش کرده‌اند از چنگال عدالت بیرون می‌کشیدند. اینان اگر به میدان اعدام می‌روند برای آن است که وقتی به محله‌شان برمی‌گردند مطلبی برای تعریف کردن داشته باشند، هسایه‌ها را دور خود جمع کنند و آن‌ها به حرف‌هایشان گوش بدهند. کافی است در خیابان جشن و سرور به پا شود، خواهید دید میدان اعدام خالی می‌شود.

دنی دیدرومشخصات کتاب

عنوان: ژاک قضا و قدری و اربابش

نویسنده: دنی دیدرو

ترجمه: مینو مشیری

نشر: نو

چاپ سوم 1386

359 صفحه

قیمت: 9000 تومان

.........................

پ.ن: نوع روایت کتاب من را یادِ کتاب «اگرشبی از شب‌های زمستان مسافری» ایتالو کالوبنو می‌انداخت با این تفاوت که داستان‌های کالوینو سورئال بودند و بیشتر دوستشان داشتم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

رگتایم

ragtimeرگتایم


کلمه رگتایم نام نوعی موسیقس است که از ترانه‌های بردگان سیاه‌پوست جنوب آمریکا سرچشمه گرفته شده  که در آغاز قرن بیستم در امریکا رواج داشته است. «رگ» به معنای ژنده و پاره و گسیخته است و «تایم» به معنای وزن و ضربان موسیقی.

اطلاعات بیشتر در مورد کتاب را می‌توانید از اینجا بخوانید.

برخی از جملات کتاب

- در اوایل دهه‌ی 1900 میهن‌پرستی جزو احساسات پر درآمد محسوب می‌شد.

- کارفرماها خوش داشتند خیال کنند که بچه‌ها یک مشت فرشته خوشبخت‌اند. اگر استخدام بچه‌ها مسئله‌ای داشت، این مسئله فقط مربوط به طاقت و تحمل آن‌ها بود. بچه‌ها چابک‌تر از بزرگ‌ترها بودند، اما در ساعت‌های آخر روز بازده آن‌ها کمی پایین می‌افتاد. در کارخانه‌های کنسروسازی و آسیاب‌ها این همان ساعت‌هایی بود که بچه‌ها غالبا انگشت‌هایشان قطع می‌شد یا سرشان له می‌شد یا پایشان می‌شکست. باید به آن‌ها تذکر می‌دادند که حواسشان را جمع کنند.

- یک بار یک پلیس خواست جلوی حرف زدن گلدمن را بگیرد، به این دلیل که گفت در آگهی قید شده است که ناطق درباره تئاتر صحبت خواهد کرد و حالا دارد درباره ایبسن صحبت می‌کند. گروهبان را با هو و شیشکی از سالن بیرون کردند.

- آینه را به عنوان وسیله نسخه برداری از خودش کشف کرده بود. آنقدر به خودش خیره می‌شد که وجودش به دو موجود رو‌به‌روی هم تقسیم می‌شد و هیچکدام نمی‌توانست مدعی واقعی بودن باشد.

- از برادر کوچیکه به کلی بریده بود. حس می‌کرد از نظر زنش افتاده است؛ فقط جسما کاشف و جهان‌دیده است، روحا گرفتار همان تعصباتی است که گریبانگیر پدرش بود. داشت شبیه پدرش می‌شد، همه چیزش خشک و تکیه می‌شد، برق دیوانه‌واری در گوشه‌ی چشم‌اش پیدا شده بود. چرا؟

- برادر کوچکه گفت شما خیال می‌کنین در تمام کارهاتون درستکار هستین، ولی این خودفریبی همه‌ی کسانی است که به بشریت ستم می‌کنند.

ای. ال. دکتروفمشخصات کتاب

عنوان: رگتایم

نویسنده: ای. ال. دکتروف

ترجمه: نجف دریابندری

نشر: خوارزمی

چاپ سوم 1385

280 صفحه

...................

پ.ن: به نظرم بیشتر از اینکه داستان در مورد آدمِ خاصی باشد، داستان در مورد کشور آمریکا در شروع قرن بیستم است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

گتسبی بزرگ

گتسبی بزرگگتسبی بزرگ

گتسبی ویلایِ بزرگی در شهرِ کوچکِ وست اگ داردو هر یکشنبه مهمانی بزرگی می‌گیرد که تمام آدم‌هایِ منطقه می‌توانند در آن شرکت کنند. کسی از زندگی او اطلاعات زیادی ندارد و به همین دلیل مرد مرموزی به نظر می‌رسد. داستان از زبان همسایه‌اش «نیک» روایت می‌شود.

اطلاعات بیشتر را می‌توانید از اینجا و اینجا بخوانید.

برخی از جملات کتاب

- در سال‌هایی که جوان‌تر و به ناچار آسیب‌پذیرتر بودم، پدرم پندی به من داد که آن را تا به امروز در ذهن خود مزه مزه می‌کنم. وی گفت: «هر وقت دلت خواست عیب کسی رو بگیری، یادت باشه که تو این دنیا، همه مزایای تو رو نداشتن.»

- شوهر دیزی، از جمله توفیق‌هایِ بدنی مختلفی که به دست آورده بود، یکی از قوی‌ترین فوتبالیست‌هایی بود که تاریخ ورزشی دانشگاه ییل به خاطر داشت و برای خودش یک جور قهرمان ملی بود، یکی از آن آدم‌هایی که در بیست و یک سالگی به چنان اوج شدید ولی محدودی از کمال می‌رسند که بعد از آن همه چیز برایشان طعم فرود را دارد.

- بلافاصله از پرستار پرسیدم که پسره یا دختره؟ وقتی بهم گفت دختره، سرم رو برگردوندم و زدم زیر گریه. گفتم خیلی خب، خوشحالم که دختره. امیدوارم که خل باشه، واسه اینکه بهترین چیزی که یه دختر توی این دنیا می‌تونه باشه، همینه، یه خل خوشگل.

- جوردن بیکر به طور غریزی از مردان باهوش و زیرک پرهیز می‌کرد. اکنون می‌بینم که این پرهیز بدین علت بود که در یک سطح پایین‌تر، جایی که امکان تخطی از اصول پذیرفته به مغز اشخاص خطور نمی‌کند، احساس امنیت بیشتری می‌کند.

- هیچ اغتشاشی مثل اغتشاش فکری یک مغز کوچک نیست.

- به پیشنهاد گفت:«بیاین یاد بگیربم که دوستی‌مون رو نسبت به یه نفر تا زنده هست بهش نشون بدیم و نه بعد از اونکه مرده...»

-گفتم: «من سی سالمه. پنج سال پیرتر از آن هستم که به خودم دروغ بگم و اسمش رو بگذارم شرافت.»

جواب نداد. خشمگین، هنوز نیمه عاشق، و فوق العاده متاسف، به او پشت کردم.

- نه می‌توانستم او را ببخشم و نه کارش را بپسندم. اما دیدم آنچه انجام داده بود در نظر خودش کاملا موجه بود. کاری بود زاییده‌یِ بی‌قیدی و ندانم کاری. آن دو، تام و دیزی، آدم‌های بی‌قیدی بودند. چیزها و آدم‌ها را می‌شکستند و بعد می‌دویدند و می‌رفتند توی پولشان، توی بی‌قیدی عظیمشان یا توی همان چیزی که آن‌ها را به هم پیوند می‌داد، تا دیگران بیایند و ریخت و پاش و کثافتشان را جمع کنند...

اسکات فیتس جرالد و زلدامشخصات کتاب

عنوان: گتسبی بزرگ

نویسنده: اسکات فیتز جرالد

ترجمه: کریم امامی

نشر: امیرکبیر

چاپ چهارم: 1390

254 صفحه

قیمت: 4200 تومان

...................

پ.ن: چند وقتی است که سعی می‌کنم سراغ کتاب‌هایِ کلاسیک و قدیمی نروم. راستش حوصله خواندن توصیفات فراوان و موضوعات تکراریِ آن دوره را ندارم. اما به علت حجم کمِ این کتاب (نسبت به «جنگ و صلح» و «زمان از دست رفته» و...) و تعریفِ یکی از دوستانم، برایش استثناء قائل شدم و خواندمش. خوشبختانه آنقدرها هم که انتظار داشتم خسته کننه نبود. به نظرم اگر ترجمه‌اش روان‌تر و امروزی‌تر بود خیلی بهتر می‌شد.

پ.ن.ن: تصویر مربوط به «فیس جرالد» و همسرش «زلدا» است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

برادران سیسترز

برادران سیسترزبرادران سیسترز

داستانِ کتاب در مورد دو برادرِ آدم‌کش است که ماموریت دارند مردی به اسم «وارم» را بکشند. یکی از برادرها به اسم «الی» داستان را روایت می‌کند. زمانِ داستان در سال 1851 اتفاق می‌افتد و حال و هوایِ وسترنی دارد.

اطلاعات بیشتر را می‌توانید از اینجا بخوانید.


برخی از جملات کتاب

- اندوخته‌ی روحیه‌ام را یک کاسه کردم و تصمیم گرفتم که آلونک را به جایی قابل سکونت تبدیل کنم. نه هیزمی باقی مانده بود و نه خار و خاشاکی٬ ولی خاکسترها و زغال‌‌ها هنوز سرخ بودند و من رفتم سراغِ صندلی پیرزن و بردمش بالایِ سر و کوبیدمش زمین و خوردش کردم. پایه‌ها و نشیمن و پشتی‌اش را به شکل یک وی برعکس توی شومینه چیدم و کمی از نفت فانوس را روی راس هرم ریختم. یک دقیقه بعد صندلی تاگهان شعله کشید. از درخشش و بویش نیرو گرفتم. صندلی از چوب سخت بلوط بود و خوب می‌سوخت. مادرم همیشه می‌گفت پیروزی‌های کوچک و من هم همین را با صدای بلند تکرار کردم.

- صدایِ ناله‌ی فنرهایِ تشک، زیرِ سنگینیِ یک مرد بی‌قرار٬ دلگیرترین صدایی است که به عمرم شنیده‌ام.

- دیگر از کوره در رفته بودم و دوباره برگشتم تا با مرد حرف بزنم: «اصلا برای چی بچه‌ای به این سن رو آوردی اینجا که شاهد همچین خشونتی باشه؟» پسر بچه گفت: «قبلا هم آدمشی دیده‌م. یه بار یه نفر با قمه شکم یه سرخ‌پوسته رو جر داد و دل و روده‌اش مثل یه مار چاق قرمز ریخت بیرون. یه بار هم دیدم که یه مرده رو بیرون شهر دار زدن. زبونش این جوری از دهنش زد بیرون.» بچه شکلک زشتی درآورد.

به مرد گفتم «هنوز هم فکر می‌کنی کار درستی می‌کنی.» مرد چیزی نگفت.

- دنیا چه جور جایی می‌شد اگر پول طوقی نبود بر گردن و روح‌مان.

- «وقتی یه مزد بندازی پشت هر کاری٬ چیزی که قراره انجامش بدی یه جورایی مشروعیت پیدا می‌کنه٬ به نظر بقیه آبرومند می‌آد. می‌شه گفت به نظرم خیلی مهم می‌آد وقتی یه چیزی به بزرگی جون یه آدم به عهده من گذاشته می‌شه.»

 - خشونت کلام و رفتارش شگفت زده‌ام کرد٬ وقتی به خودم آمدم دیدم یک قدم به عقب رفته‌ام. گفتم تو دختر غیرعادی‌یی هستی.»

در مخالفت با من گفت «این زندگیه که غیر عادیه نه من.» نمی‌دانستم در جواب چه بگویم. جمله‌ای از این درست‌تر نمی‌شد گفت.

پاتریک دوویتمشخصات کتاب

عنوان: برادران سیسترز

نویسنده: پاتریک دوویت

ترجمه: پیمان خاکسار

نشر: به نگار

چاپ دوم زمستان ۱۳۹۱

۲۷۹ صفحه 

قیمت: ۱۳۰۰۰ تومان

...........

پ.ن: اولین بار که کتاب را در کتاب فروشی چشمه دیدم، نسبت به خریدنش مقاومت کردم، چون علاقه‌ای به ژانر وسترن نداشتم. اما با تعریف‌هایی که از دوستانم شنیدم مقاومتم را شکستم و کتاب را خریدم. حالا جزو یکی از بهترین کتاب‌هایی است که تا کنون خوانده‌ام. از معدود کتاب‌هایی است که با آن می‌توان لذتِ داستان خواندن را حس کرد. ترجمه بسیار خوبِ پیمان خاکسار نیز کتاب را خواندنی‌تر کرده است. خواندنش را به شدت توصیه می‌کنم.

پیمان خاکسارپ.ن.ن: مدتی هست که کتاب‌هایِ ترجمه شده پیمان خاکسار را دنبال می‌کنم و از خواندنشان لذت می‌برم. در پست‌هایِ قبلی نیز دو تا از این کتاب‌ها را معرفی کرده بود.

- بالاخره یه روزی قشنگ حرف می‌زنم

- اتحادیه ابلهان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

ترجیع گرسنگی


داستانِ کتاب در مورد خانواده‌ای است که از جزیره موریس به فرانسه آمده‌اند. شخصیت اصلیِ داستان اتل دختر خانواده است. ماجراهایِ داستان شباهت‌هایِ زیادی با سرگذشت خانوادگی خودِ نویسنده دارد و اینگونه به نظر می‌رسد که شخصیت اتل همان مادرِ لوکزیرو است.

برخی از جملات کتاب

- خوشبختی یعنی اینکه گذشته را مدام پیش چشم نداشته باشی.

- کشور کوچک٬ مردم کوچک

- یک بار هنگامی که اتل و ژوستین در مرکز شهر قدم می‌زدند٬ مادر ایستاد و در ته خیابان٬ چسبیده به دامنه‌های تپه سیمیز٬ بنای سفیدی را که آفتاب زمستانی نور زننده‌ای بر آن تابانده بود نشان داد٬ آهی کشید و گفت: «این تنها چیزی است که از سفر ماه عسلمان باقی مانده.» اتل به زحمت از اظهار نظری طعنه آمیز خودداری کرد: «پس نطفه مرا در این کاروانسرا بسته‌اند.»

- آن‌ها از بمب‌های انگلیسی و آمریکایی نمی‌مردند بلکه رفته رفته٬ از نخوردن، از نفس راحت نکشیدن٬ از آزاد نبودن و از آرزو نداشتن می‌مردند.

- اتل به پدر و مادرش نگاه می‌کرد٬ ژوستین روی نیمکتی که برایش حکم تختخواب را داشت در ته اتاق نشیمن دراز می‌کشید و الکساندر٬ فرو رفته در صندلی چوبی نخل خود٬ با سر تکیه داده به بالش٬ در کنار بخاری خاموش٬ و در حالی که شماره‌ای از روزنامه «عصر» سال ۴۰را در دست داشت٬ به رویا فرو می‌رفت و دیگر در آنجا نبود. برای اینکه اتل بخواهد به حقیقت پی ببرد٬ از سرگذشت واقعی آن دو آگاه شود٬ چگونه با هم شدند٬ چرا با یکدیگر ازدواج کردند٬ از کجا به فکر افتادند که فرزندی داشته باشند٬ بسیار دیر بود. اتل می‌دید که دوستشان ندارد٬ اما رقتی در دل نسبت به آن‌ّا احساس می‌کرد. و این وابستگی بود٬ شاید هم اسارت.


لوکزیومشخصات کتاب

عنوان: ترجیع گرسنگی

نویسنده: ژان ماری گوستاو لوکزیو

ترجمه: مهستی بحرینی

نشر: نیلوفر

چاپ اول ۱۳۸۸

۲۲۳ صفحه

قیمت: ۴۵۰۰ تومان

.................

پ.ن: کتاب را زیاد دوست نداشتم. نمی‌دانم مشکل از ترجمه‌اش بود یا اینکه فضاها و داستانی که روایت می‌کرد برایم جذاب نبود و به دلم نمی‌نشست. بیشتر به دلیل اینکه نویسنده‌اش جایزه نوبل را برده بود، این کتاب را خریدم و خواندم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

سور بز

سور بزسور بز

داستان در دوران تاریخی دیکتاتور دومینیکن «رافائل لئونیداس تروخیو» اتفاق می‌افتد.

اطلاعات بیشتر در مورد این کتاب را می‌توانید از اینجا بخوانید.


برخی از جملات کتاب

- همه افسرها مثل تو نیستند. خیلی از آدم‌های قلچماق را دیده‌ام که سر بزنگاه از هم وا می‌روند. خیلی‌هاشان از ترس می‌رینند به خودشان. چون کشتن بیشتر از مردن خایه‌می‌خواهد، هرچند هیچ کس باور نمی‌کند.

- این را خودت در مورد زن‌های شوهر نکرده می‌گفتی (عجب بد آورد، بالاخره شوهری به تور نزد.) من هم به تور نزدم، پدر. یعنی نخواستم که به تور بزنم. چند تا خواستگار داشتم. توی دانشگاه. توی بانک جهانی. توی دفتر. فکرش را بکن، هنوز هم ای بسا که خاطر خواه داشته باشم. با چهل و نه سال سن! پیر دختر بودن این قدرها هم مصیبت نیست. دست کم به یک دلیل. به جای این که شوهر و بچه‌هایم را تر و خشک کنم وقتم را می‌گذارم برای مطالعه.

- در آغاز بعضی چیزها رخنه ناپذیر به نظر می‌آمد، اما بعد از خواندن، گوش دادن، تحقیق کردن، فکر کردن بالاخره توانستی سر دربیاوری که چطور میلیون‌ها آدم، له شده زیر بار تبلیغات و نبود اطلاعات، خو کرده به توحش به زور تلقین و انزوا، محروم از اراده آزاد و حتی از کنجکاوی، به سبب ترس و عادت به بردگی و چاپلوسی، قادر بودند تروخیو را پرستش کنند. نه اینکه فقط از او بترسند، بلکه دوستش داشته باشند، همان طور که بچه‌ها بالاخره دلبسته پدر و مادر می‌شوند، به خودشان می‌باورانند که شلاق و کتک به صلاح‌شان است، محض خیرخواهی است.

- همین عذاب چندین و چند ساله، یعنی فکر کردن به نحوی و عمل کردن به نحوی متضاد با آن، او را در نهانخانه‌یِ دل به آنجا کشاند که تروخیو را به مرگ محکوم کند، خود را متقاعد کند که تا وقتی تروخیو زنده است، او و بسیاری از مردم دومینیکن محکوم به این بیماری‌اند، محکوم به این که پیوسته دروغ بگویند و دیگران را فریب بدهند، محکوم به این که دو شخص در یک قالب باشند، دروغی عمومی و حقیقتی خصوصی که به بیان در نمی‌آمد.

- تونی نمی‌دانست آن زندگی چه جور است. شاید وقتی بچه بود می‌دانست، اما فراموش کرده بود. لابد زندگی قشنگی است. لابد قهوه و رُمی که می‌خورد مزه بهتری دارد، شنا توی اقیانوس در یک روز گرم، فیلمی که شنبه‌ها می‌بینی، مرنگه‌ای که از رادیو پخش می‌شود، لابد همه چیز در جسم و روح احساس لذت بخش‎تری را بیدار می‌کند وقتی چیزی را داشته باشی که تروخیو سی و یک سال پیش از دومینیکنی‌ها گرفته، یعنی اراده‌یِ آزاد.

- «آدمی اگر چنین بوده یا هست یا خواهد بود، بدان معنی نیست که تا ابد چنین بوده یا هست یا خواهد بود، بلکه یک روز چنین شده و یک روز چنین شده و روز دیگر چنین نخواهد بود.»

- وقتی کارهای خانه تمام می‌شد، چند ساعت مطالعه می‌کرد. پیش از آن خیلی اهل کتاب نبود، اما در آن شش ماه لذت کتاب و مجله را چشید، چون اینها بهترین وسیله دفاع بودند در برابر افسردگی گاه به گاه که نتیجه‌یِ زندگی مخفی، کارهای تکراری و بلاتکلیفی بود.

ماریو باگاس یوسامشخصات کتاب

عنوان: سور بُز

نویسنده: ماریو بارگاس یوسا

ترجمه: عبدالله کوثری

نشر: علم

چاپ چهارم 1388

623 صفحه

قیمت: 12500 تومان

.......................

پ.ن: کتاب را دوست داشتم. به نظرم شباهت‌های زیادی با «گفتگو در کاتدرال» داشت. خواندش را به شدت توصیه می‌کنم. تصویرِ کناری مربوط به دوران جوانیِ یوسا است.

پ.ن.ن: از همین نویسنده کتاب «راز قتل پالومینو مولرو» را در پست‌های قبلی معرفی کرده بودم.

پ.ن.ن.ن: بر اساس این کتاب فیلمی نیز با عنوان «سور بز» ساخته شده است. تصویر پایین مربوط به این فیلم است که در کتاب نیز توصیف شده است.

فیلم سور بز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

دنیای قشنگ نو

Brave new worldدنیای قشنگ نو


داستان کتاب در سال 2540 و در لندن اتفاق می‌افتد. در این زمان انسان‌ها به شیوه کلونی در آزمایشگاه‌ها به وجود می‌آیند و تربیت می‌شوند.

اطلاعات بیشتر را می‌توانید از اینجا و اینجا بخوانید.

برخی از جملات کتاب

- عمارتی پت و پهن و خاکستری رنگ، تنها دارای سی و چهار طبقه. بالای در اصلی، این کلمات: «کارخانه مرکز تخم‌گیری و شرطی سازی لندن» و روی یک سپر، شعار دولت جهانی: «اشتراک، یگانگی، ثبات» 

- «ما توده‌ها را طوری شرطی می‌کنیم که از میهن متنفر باشند، ولی همزمان طوری شرطی‌شان می‌کنیم که به تمام مسابقات قهرمانی میهنی عشق بورزند.»

- « ... کلمات عین اشعه ایکس‌اند، اگه درست ازشون استفاده کنی در همه چیز نفوذ می‌کنند.»

- «ترجیح می‌دم خودم باشم، خودم باشم و دمغ باشم بهتره تا اینکه کسی دیگه باشم و خوش باشم.»

- دکتر گافنی گفت: «کتابخانه ما فقط شامل کتاب‌های مرجعه. اگه جوون‌ها احتیاج به سرگرمی پیدا کنند می‌تونند توی احساس‌خونه‌ها برای خودشون پیدا کنند. روشون نمی‌دیم که به سرگرمی‌های انفرادی بپردازند.»

- «... شرطی سازی مرگ از حدود هجده ماهگی شروع می‌شه. هر یک از کوچولوها هفته‌ای دو روز صبح رو در مُردنگاه می‌گذرونه. بهترین اسباب بازی‌ها در اونجا هست و اونها در رزوهای احتضار شکلات می‌خورند. یاد می‌گیرند که مرگ رو یه چیز عادی تلقی کنند.»

- خوشبختی هرگز چیز بزرگی نیست.

جملات بیشتر را می‌توانید در اینجا بخوانید.

آلدوس هاکسلیمشخصات کتاب

عنوان: دنیای قشنگ نو

نویسنده: آلدوس هاکسلی

ترجمه: سعید حمیدیان

نشر: نیلوفر

چاپ پنجم 1390

265 صفحه

قیمت: 6500 تومان

.......................

پ.ن: اگر کتاب 1984 را خوانده‌اید و آن را دوست داشتید. حتما این کتاب را هم بخوانید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

مرد سوم

مرد سوممرد سوم

داستان در مورد مردی است که به دعوت دوستش به اتریش می‌رود، اما متوجه می‌شود که دوستش مرده و یا کشته شده است.


اطلاعات بیشتر را می‌توانید از اینجا بخوانید.


برخی از جملات کتاب

- از زن‌ها درست مثل «تصادف» دوری می‌کرد؛ این از آن چیزهایی بود که اتفاق می‌افتاد، بدون آنکه خودش بخواهد.

- هیچ وقت باورمان نمی‌شود که شاید آنقدر که بقیه به چشم ما مهم‌اند، ما برایشان مهم نباشیم.

- ... تازه آن وقت برای دومین بار، واقعا، دختره را دیده. دختره هم که مثل او خودش را زده بود به نفهمی، با شلوارِ فلانلِ کهنه‌یِ وصله پینه‌‌ای‌اش، یک جورِ ناجوری ایستاده بود همان جا. پاهاش را جوری پس و پیش گذاشته بود که انگار می‌خواهد از خودش دفاع کند.

- آدم‌ها همیشه چیزهای زیادی دارند که ازشان خبر نداریم؛ حتی آدم‌هایی که دوستشان داریم. چیزهای خوب، چیزهای بد. باید ظرفیتش را داشته باشیم.

- آدم هنوز هم می‌تواند بابت کارهای معمولی اشتیاق داشته باشد؟ چه موقعیت‌هایی که از دست می‌روند صرفا به خاطر اینکه کار کار است.

گراهام گرینمشخصات کتاب

عنوان: مرد سوم

نویسنده: گراهام گرین

ترجمه: محسن آزرم

نشر: چشمه

چاپ اول زمستان 90

159 صفحه

قیمت: 4200 تومان

...........................

پ.ن: این کتاب توسط بهروز تورانی نیز ترجمه شده است. مقایسه این دو ترجمه را می‌توانید در اینجا و اینجا بخوانید. کتاب ترجمه شده توسط تورانی را می‌توانید از اینجا دانلود کنید.

پ.ن.ن: گراهام گرین برای نوشتن فیلمنامه مرد سوم ابتدا داستان آن را نوشت و سپس این داستان را به فیلمنامه تبدیل کرد.

پ.ن.ن.ن: در پست‌های قبلی کتاب مرد دهم از همین نویسنده را معرفی کرده بودم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...