چوب الف

چوب الف: چیزی که برای نشانه‌گذاری صفحه‌ای که خوانده شده توی کتاب می‌گذارند... و نه آن چیزی که بر سرِ ما است.

۵ مطلب در تیر ۱۳۹۳ ثبت شده است

بارون درخت نشین

بارون درخت نشین بارون درخت نشین

این کتاب اولین سری از سه گانه «نیاکان ما» است (کتاب‌های بعدی این مجموعه «ویکنت دو نیم شده» و «شوالیه ناموجود» هستند)  داستان در مورد پسرِ یک خانواده نیمه اشرافی به اسم «کازیمو» است که در سن دوازده سالگی به خاطر لجبازی با خانواده، تصمیم می‌گیرد بالای درختان زندگی کند. اما پس از مدتی تصمیم می‎گیرد هرگز پایش را روی زمین نگذارد. راوی داستان برادرش محافظه کارش است که به صورت دانای کلِ محدود داستان را روایت می‌کند.

برخی از جملات کتاب

- کارهای برجسته‌ای که آدمی به پیروی از وسوسه‌ای درونی می‌کند باید ناگفته بماند؛ همین که آن را به زبان بیاوری و از آن لاف بزنی چیزی بیهوده و بی‌معنی جلوه می‎کند و پست و بی‎مقدار می‌شود. (ص 66)

- شمار زغالکاران بیشتر بود، ولی دزدان دریایی سلاح‎های بهتری داشتند. شاید همه نه. زیرا همه می‎دانند که در برابر شمشیر هیچ سلاحی بهتر از بیل نیست. (ص 168)

- گفته‌ها و حرکت‌های همه‌ی آن رانده شدگان حالتی غمگین و افسرده داشت که تا اندازه‎ای طبیعی بود، اما ساختگی نیز می‌نمود: بسیار دیده شده است که مردمانی که برای آرمانی نه چندان روشن و مشخص مبارزه می‌کنند مجبورند برای گنگی و سستی انگیزه‌هایشان ظاهری جدی به خود بدهند. (ص 191)

- جایشان تنگ بود و گهگاه یکدیگر را در برمی‌گرفتند. لبانشان به هم رسید. نخستین بوسه را کوزیمو زد. بدینگونه عشقشان آغاز شد. کوزیمو خوش و گیج و منگ بود؛ دختر نیز خود را خوشبخت حس می‌کرد، اما هیچ شگفت زده نبود (دختران هیچ کارشان اتفاقی نیست). (ص 194-195)

- آنچنان از ساختن چیزهای تازه خوشش می‌آمد که حتی برای کارها و مراسمی هم که نویسندگان مورد علاقه‌اش آنها را ناپسند می‌دانستند وسیله لازم را ساخت. از جمله چون می‎دید که بسیاری از آن رانده شدگان مومن‌اند و می‌خواهند هر هفته آیین «اعتراف» را به جا آورند، سوراخی در تنه درختی کند و پرده‌ای از آن آویخت و آن را به صورت «اعترافخانه» درآورد. (ص 197)

ایتالو کالوینومشخصات کتاب

عنوان: بارون درخت نشین
نویسنده: ایتالو کالوینو
ترجمه: مهدی سحابی
نشر: نگاه
320 صفحه
چاپ 1391
قیمت: 14000 تومان


 

 پ.ن: تقریبا شبیه بقیه‌ی کارهای کالوینو است. روایتِ روان داستان و زبان طنز از نکات خوب کتاب بود. اما به نظرم داستان کمی طولانی شده بود و از یک جایی به بعد جذابیتش کم می‌شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

مدرک

مدرکمدرک

این کتاب جلد دوم از سه گانه دوقولوهاست و قبل از خواندن آن باید جلد اول (دفتر بزرگ) را بخوانید. داستان با روایت یکی از برادرها شروع می‌شود. زبانِ کتاب همچنان ساده و روان است اما فصل‌ها طولانی‌تر شده و آن ضرب آهنگ تند و جذاب جلد اول را ندراد، اما همچنان جذاب و خواندنی است.

اطلاعات بیشتر در مورد کتاب را می‌توانید از اینجا و اینجا بخوانید.

برخی از جملات کتاب

- بیرون باران می‌بارد. وارد کافه‌ی سوم می‌شود، باز هم سه لیوان سفارش می‌دهد. تا شروع می‌کند به ساز زدن، سرها طرف او برمی‌گردند، بعد دوباره فرو می‌روند توی لیوان‌ها. اینجا، آدم‌ها می‌نوشند، اما حرف نمی‌زنند. (ص27)

- وقتی کافه‌ها بسته‌اند حس می‌کنم تو این شهر گم شده‌ام. (ص 51)

- بچه می‌گوید: یک قصه‌ی دیگر بگو.

- باید بروم کار کنم.

- شب‌ها، کار نیست.

- واسه من، همیشه کار هست. باید خیلی پول دربیاورم.

- پول به چه دردی می‌خورد؟

- باهاش هرچی که سه تایی لازم داریم می‌خریم.

- لباس و کفش؟

- آره و همین‌طور اسباب بازی، کتاب و صفحه گرامافون. (ص 53)

- شما چطور پتر؟ شما هم یک بار مجبور می‌شوید به بعضی سوال‌ها جواب بدهید. بعضی وقت‌ها تو گرد همایی‌های سیاسی شما شرکت کرده‌ام. شما سخنرانی می‌کنید، مردم برای‌تان دست می‌زنند. واقعا به چیزی که می‌گویید باور دارید؟

- مجبورم باورشان کنم؟

- ولی ته دلتان، به چی فکر می‌کنید؟

- من فکر نمی‌کنم. نمی‌توانم به همچین جسارتی دست بزنم. ترس از بچگی تو وجودم است. (ص 100)

آگوتا کریستفمشخصات کتاب

عنوان: مدرک

نویسنده: آگوتا کریستف

ترجمه: اصغر نوری

نشر: مروارید

چاپ سوم 1393

200 صفحه

قیمت: 8800 تومان


پ.ن: به نظرم نسبت به اولین کتاب از این سه گانه (دفتر بزرگ) کمی ضعیف‌تر بود. ‏فصل‌هایش طولانی‌تر شده بود و ضربه‌ها و غافلگیری‌های نفس‌گیری که در جلد اول کتاب به خواننده وارد می‌کرد کمتر شده بود.‏ البته هنوز جذابیت‌های داستانی‌اش به اندازه‌ای بود که آدم از خواندنش لذت ببرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

سومین پلیس

 سومین پلیسسومین پلیس

در همان صفحات ابتدایی کتاب راوی توضیح می‌دهد که پیرمردی را به قتل رسانده است و به نظر می‎رسد ماجرای قتل و به دست آوردن پولِ پیرمرد محوریت اصلی داستان باشد، اما هرچقدر که داستان جلوتر می‎رود فضای داستان بیشتر خیال گونه و توهمی می‌شود.

اطلاعات بیشتر در مورد کتاب را می‌توانید از اینجا و اینجا بخوانید.

برخی از جملات کتاب

- «وجود انسان توهمی است که در خود توهمات ثانویه‌ی شب و روز را دربر دارد (دومی وضعیت غیر بهداشتی جو است به خاطر انباشت هوای سیاه) در شان انسان عاق نیست که خود را دلواپس نزدیک شدنِ موهومِ توهمِ اعظم کند که مرگ می‌نامندش.» (دوسلبی - ص 13)

- وقتی پیرمرد برگشت که نگاه کند تلمبه‌ی دیونی به پشت گردنش خورد و نقش زمینش کرد و احتمالا استخوان گردنش را هم شکست. وقتی که ری زمین میان گل و لای فرود آمد اصلا فریاد نکشید. فقط شنیدم با لحنی که انگار دارد با کسی حرف می‌زند گفت «من کرفس دوست ندارم»، شاید هم عینکم رو کنار ظرف شویی جا گذاشتم.» بعد مثل سنگ ساکن شد. (ص 26)

- تاریخِ این باور در ادبیات مردم دوران باستان ثبت شده. چهار باد اصلی داریم ئ هشت باد فرعی، هر کدوم رنگ خاص خودشون رو دارن. باد باد شرق ارغوانی و پررنگه و باد جنوب نقره‌ای براق. باد شمال مثل قیر سیاهه و باد غرب کهربایی. مردم قدیم قدرت دیدن این رنگ‌ها رو داشتن و می‌تونستن یه روز تمام با آرامش پایین تپه بنشینن و زیبایی بادها رو تماشا کنن، بالا و پایین و تغییر رنگشون، جادوی همجواری‌شون وقتی مثل روبان‌های عروسی به هم می‌پیچیدن، از زل زدن به روزنامه کار بهتری بود. (ص 47)

- گروهبان دوباره به من لبخند زد. گفت: «دو هفته پیش یه آقایی توی این اتاق بود که می‌گفت مادرش گم شده، یه خانم هشتاد و دو ساله. وقتی ازش خواستم مشخصاتش رو بگه تا من برگه‌های قانونی رو پر کنیم که تقریبا مفت از لوازم  التحریر می‌خریم، به من گفت که زهوار مادرش زنگ زده  و ترمز عقبش هم لقوه گرفته.» (ص 84)

فلن اوبراینمشخصات کتاب

عنوان: سومین پلیس

نویسنده: فلن اوبراین (برایان اونولان)

نشر: چشمه

چاپ اول بهار 1391

256 صفحه

قیمت: 7200 تومان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

شرکت سهامی آدم‌های مصنوعی

 سیب‌های طلایی خورشیدشرکت سهامی آدم‌های مصنوعی

این کتاب شامل نُه داستان علمی تخیلی است که بیشتر داستان‎ها از کتاب «سیب‎های سرخ طلایی» انتخاب شده است. ری برادبری در این داستان‎ها نگاهی انتقادی به پیشرفت‎های علمی بشر دارد.  

برخی از جملات کتاب

- براندون نفس تازه کرد. تقریبا پی برده بود که جسد پسرش نیست. هربار که که جسد تازه‌ای پیدا می‌شد براندون می‌ترسید که پیکر بی‌جان ریچارد باشد و در عین حال آرزو می‌کرد که این طور باشد. ریچارد، کسی که خنده‌ای صادقانه، لبخندی زیبا و موهای مجعد داشت. همان ریچاردی که به سوی ابدیتی دور موج می‌زد. (ص 12)

- من از ترس عرق کرده بودم. ماهی‌ها شبیه طاووس عظیمی بودند که چترش را در سطح آب باز کرده باشد. ماهی‌ها تا نیمه شب آنجا ماندند. سپس آرام و خاموش رفتند. یک میلیون ماهی در عرض یک دقیقه ناپدید شدند. چیزی شبیه به این فکر به سراغم آمد که آنها این راه دراز را به قصد تماشای روشنایی ما طی کرده‌اند. عجیب است. اما سعی کن در نظر مجسم کنی که منظره این برج سنگی که هفتاد متر بالاتر از سطح دریاست برای آنها چه می‌تواند باشد. خدای روشنایی اشعه خود را می‌افکند و برج، فریادهای غول‌آسا سر می‌داد. ماهی‌ها دیگر هرگز برنگشتند، اما آیا فکر نمی‌کنی که آنها وقتی اینجا بودند گمان می‌کردند که در برابر الوهیت قرار دارند. ( ص30-31)

- نشست و تپانچه‌ای را که در جیب داشت لمس کرد. گران قیمت بود. ولی انسان وقتی ثروتمند باشد می‌تواند جنایت‌های تجملی را بر خود مجاز بشمارد. (ص 71)

ری برادبریمشخصات کتاب

عنوان: شرکت سهامی آدم‌های مصنوعی

نویسنده: ری برادبری

ترجمه: قاسم صنوعی

نشر: گل آذین

چاپ اول 1393

168 صفحه

قیمت: 8000 تومان


پ.ن: کتاب را دوست داشتم. داستان‎هایش جذاب، خواندنی و روان بود.
پ.پ.ن: وقتی کتاب هایی از ژانرهای مختلف ادبی می خوانم بیشتر این سوال در ذهن‌ام تقویت می شود که چرا ادبیات داستانی ایران هیچ گونه تنوع ژانری ندارد، نه پلیسی جنایی نه علمی تخیلی نه فانتزی و...‏

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

دروغ سوم

دروغ سومدروغ سوم 

 دروغ سوم؛ کتاب سوم از سه گانه دوقلوها است. داستانِ دو جلد اول کتاب در راستای یکدیگرند و هرکدام تقریبا به صورت مستقل نیز می‌توانند یک داستان مجزا باشند اما در جلد سوم بدون دو جلد دیگر معنی ندارد و برداشتی کاملا متفاوت نسبت به کل داستان ایجاد می‌کند.

معرفی جلد اول و دوم را می‌توانید در پست‌های زیر بخوانید.

جلد اول: دفتر بزرگ

جلد دوم: مدرک

برخی از جملات کتاب

 - برام جالب است بدانم چیزهایی که می‌نویسید واقعی‌اند یا ساختگی.

در جوابش می‌گویم که من تلاش می‌کنم قصه‌های واقعی بنویسم ولی، یک دفعه، قصه به خاطر همان واقعی بودنش غیرقابل تحمل می‌شود، از این رو مجبور می‌شوم عوض کنم. (ص 8)

- وقتی روی مرکز بمب افتاد، ما توی کلاس بودیم و هیچ آژیری در کار نبود. بمب‌ها یکی یکی دو رو برمان می‌افتادند، شاگردها زیر میزها قایم می‌شدند، من، همان‌طور ایستاده باقی ماندم، داشتم یک شعر دکلمه می‌کردم. خانم معلم خودش را انداخت روی من، افتادم زمین، هیچ چیز نمی‌دیدم، او داشت خفه‌ام می‌کرد. سعی کردم هلش بدهم به کنار، اما سنگین‌تر از همیشه شده بود. مایعی غلیظ، ولرم و شور روی چشم‌ها، دهن و گردنم جاری شد، از هوش رفتم. (ص 28)

- زمان جنگ همه سربازند، حتی روزنامه‌نگارها. مخصوصا روزنامه‌نگارها. (ص 103)

- مادر و ورونیک حسابی با هم سرگرم می‌شوند. می‌خندند و همدیگر را می‌بوسند. ورونیک ماجراهای عاشقانه‌اش را تعریف می‌کند. قصه‌های احمقانه: «آن وقت، بهم گفت، آن وقت من بهش گفتم، آن وقت سعی کرد ببوسدم.» (ص 136)

- چیزی که ما در روزنامه چاپ می‌کنیم، زمین تا آسمان با واقعیت فاصله دارد. صدبار در روز این جمله را چاپ می‌کنیم: «ما آزاد هستیم» اما در خیابان‌ها سربازهای یک ارتش بیگانه را می‌بینیم، همه می‌دانند که زندانی‌های سیاسی بی‌شماری وجود دارد، سفر به خارج ممنوع است و حتی در داخل کشور نمی‌توانیم به هیچ شهری برویم. (ص 142)

آگوتا کریستفمشخصات کتاب

عنوان: دروغ سوم

نویسنده: آگوتا کریستف

ترجمه: اصغر نوری

نشر: مروارید

چاپ اول 1393

164 صفحه

قیمت: 7500 تومان


پ.ن: به نظرم همچنان دفتر بزرگ (جلد اول) بهتر از بقیه جلدها بود. در هر جلد حجم فصل‌ها بیشتر می‌شود (اگر اشتباه نکنم دروغ سوم فقط دو فصل داشت)‏. راوی‌ها نیز با هر جلد افزایش پیدا می‌کنند در جلد سوم داستان هم از زاویه دو برادر روایت می‌شود و هم بخش کوچکی به صورت دانای کل (سوم شخص)‏. در مجموع تجربه لذت بخشی از خواندن کتاب به صورت مجموعه‌ای و سریالی بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...