این کتاب شامل نُه داستان علمی تخیلی است که بیشتر داستانها از کتاب «سیبهای سرخ طلایی» انتخاب شده است. ری برادبری در این داستانها نگاهی انتقادی به پیشرفتهای علمی بشر دارد.
برخی از جملات کتاب
- براندون نفس تازه کرد. تقریبا پی برده بود که جسد پسرش نیست. هربار که که جسد تازهای پیدا میشد براندون میترسید که پیکر بیجان ریچارد باشد و در عین حال آرزو میکرد که این طور باشد. ریچارد، کسی که خندهای صادقانه، لبخندی زیبا و موهای مجعد داشت. همان ریچاردی که به سوی ابدیتی دور موج میزد. (ص 12)
- من از ترس عرق کرده بودم. ماهیها شبیه طاووس عظیمی بودند که چترش را در سطح آب باز کرده باشد. ماهیها تا نیمه شب آنجا ماندند. سپس آرام و خاموش رفتند. یک میلیون ماهی در عرض یک دقیقه ناپدید شدند. چیزی شبیه به این فکر به سراغم آمد که آنها این راه دراز را به قصد تماشای روشنایی ما طی کردهاند. عجیب است. اما سعی کن در نظر مجسم کنی که منظره این برج سنگی که هفتاد متر بالاتر از سطح دریاست برای آنها چه میتواند باشد. خدای روشنایی اشعه خود را میافکند و برج، فریادهای غولآسا سر میداد. ماهیها دیگر هرگز برنگشتند، اما آیا فکر نمیکنی که آنها وقتی اینجا بودند گمان میکردند که در برابر الوهیت قرار دارند. ( ص30-31)
- نشست و تپانچهای را که در جیب داشت لمس کرد. گران قیمت بود. ولی انسان وقتی ثروتمند باشد میتواند جنایتهای تجملی را بر خود مجاز بشمارد. (ص 71)
مشخصات کتاب
عنوان: شرکت سهامی آدمهای مصنوعی
نویسنده: ری برادبری
ترجمه: قاسم صنوعی
نشر: گل آذین
چاپ اول 1393
168 صفحه
قیمت: 8000 تومان
پ.ن: کتاب را دوست داشتم. داستانهایش جذاب، خواندنی و روان بود.
پ.پ.ن: وقتی کتاب هایی از ژانرهای مختلف ادبی می خوانم بیشتر این سوال در ذهنام تقویت می شود که چرا ادبیات داستانی ایران هیچ گونه تنوع ژانری ندارد، نه پلیسی جنایی نه علمی تخیلی نه فانتزی و...