داستان کتاب در مورد زنی به اسم تیتا است. او به آشپزی علاقهی زیادی دارد و از سنتهای جامعهای که در آن زندگ میکند (مکزیک) رنج میبرد. هر فصل از کتاب با دستورالعمل یک غذا یا شیرینی و... شروع میشود و در حین روایت داستان، شیوهی درست کردن آن نیز توضیح داده میشود. استفاده از سبکِ روایتِ رئال جادویی (که در بین نویسندگان آمریکای لاتین رایج است) نیز بر جذابیت کتاب میافزاید.
اطلاعات بیشتر در مورد کتاب را از اینجا و اینجا بخوانید.
برخی از جملات کتاب
- احساس تنهایی میکرد. مثل آخرین دلمهیِ فلفلِ آغشته به سُس شاه بلوطِ پس مانده در ته بشقاب، بعد از یک شام مجلل.
- تیتا با تمام عشق خود دریافت که چگونه آتش عناصر را دگرگون میکند، چگونه یک چانه آرد ذرت به یک گرده نان تبدیل میشود و چگونه جانی که از عشق گرما نیافت، از زندگی خالیست.
- خودت که مردها را میشناسی. همهشان یک زبان میگویند که دست به نیم خورده کسی نمیزنند.
- با خودش فکر میکرد چه قدر در کودکی آرزوی چیزی را کردن آسان بود. آن وقتها هیچ چیز به نظرش محال نمیریسد. بزرگ که میشوی میفهمی چیزهای زیادی هست که نمیتوانی امید دسترسی به آنها را داشته باشی، چیزهای ممنوع، چیزهای گناه آلود ناشایست.
- تیتا آرزو کرد ای کاش بذر ساده میبود بیآنکه اجبار داشته باشد به کسی توضیح دهد در درونش چه چیزی رشد میکند و یا شکم برآمده خود را به عالم و آدم نشان دهد، بیآنکه لازم باشد در معرض قضاوت ناخشنودانهیِ جامعه قرار گیرد.
- مادربزرگم نظریه بسیار جالبی داشت. میگفت هر یک از ما با یک قوطی کبریت در وجودمان متولد میشویم اما خودمان قادر نیستیم کبریتها را روشن کنیم؛ همانطوری که دیدی برای این کار محتاج اکسیژن و شمع هستیم. در این مورد، به عنوان مثال اکسیژن از نفس کسی میآید که دوستش داریم؛ شمع میتواند هر نوع موسیقی، نوازش، کلام یا صدایی باشد که یکی از چوب کبریتها را مشتعل میکند… آدمی باید به این کشف و شهود برسد که چه عاملی آتش درونش را پیوسته شعله ور نگه میدارد… خلاصهٔ کلام، آن آتش غذای روح است. اگر کسی به موقع در نیابد که چه چیزی آتش درون را شعله ور میکند، قوطی کبریت وجودش نم بر میدارد و هیچ یک از چوب کبریتهایش هیچ وقت روشن نمیشود.
مشخصات کتاب
عنوان: مثل آب بر روی شکلات
نویسنده: لورا اسکوئیل
ترجمه: مریم بیات
نشر: روشنگران و مطالعات زنان
چاپ هفتم 1386
تعداد صفحه 235
قیمت: 7000 تومان
.....................
پ.ن: به نظرم داستانِ کتاب ساده و تکراری است و حسی زنانه دارد. چیزی که آن را جذاب میکند، استفاده از فرمِ دستورالعمل آشپزی و شیوهیِ روایتِ رئال جاویی است.
پ.ن.ن: بر اساس این داستان فیلم و تئاتر نیز ساخته شده. در ایران نیز تئاتر آن به کارگردانی ابراهیم پشت کوهی بر روی صحنه رفته است.