چوب الف

چوب الف: چیزی که برای نشانه‌گذاری صفحه‌ای که خوانده شده توی کتاب می‌گذارند... و نه آن چیزی که بر سرِ ما است.

۲۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مجموعه داستان» ثبت شده است

داستان‌های برق‌آسا

داستان های برق اسا
این مجموعه شامل دوازده داستان بسیار کوتاه (250- 750) کلمه‌ای است که توسط پژمان طهرانیان از نویسندگان مختلف جهان جمع‌آوری شده. تا کنون سه جلد از این مجموعه منتشر شده است و بیشتر این داستان‌ها قبلا در ماهنامه هفت منتشر شده‌اند.
اطلاعات بیشتر را می‌توانید از اینجا بخوانید.

برخی از جملات کتاب

- چیزی که کاملا مسلم است این است که از همه بهتر با زنم می‌توانم حرف بزنم. نه اینکه بگویم کم اعصابش را خرد می‌کنم؛ نه، ولی بیست و پنج سال است که باهمیم و این کم چیزی نیست و با هیچ چیز دیگر هم قابل مقایسه نیست. مثلا چه کسی می‌داند که بدن من از شر چه جزئیات شرم‌آوری که خلاص نشده؟ زنم گفت: «ببین، واقعیت اینه که تو دیر یا زود می‌میری. بعضی از بدن‌ها برای مردن وضعیت مساعدتری دارند.» (از داستان «تاک‌ها» کنت برنارد ص 34-35)

- روزگاری دو خواهر بودند. یکی ثروتمند بود و فرزندی نداشت، آن یکی پنج فرزند داشت و بیوه بود، آنقدر فقیر که دیگر غذایی برایش نمانده بود. سراغ خواهرش رفت و خواست لقمه‌ای نان به او بدهد. گفت: «برای خودم هم نان کافی ندارم» و او را از دمِ در خانه‌اش راند. بعد، شوهر خواهر ثروتمند به خانه آمد و خواست برای خودش تکه‌ای نان ببرد؛ اما برش اول را که زد، خون سرخ جاری شد.

همه فهمیدند که معنایش چیست. این یک افسانه کهن آلمانی است. (از داستان «نان» مارگارت اتوود ص 61)

داستان‌های برق‌آسامشخصات کتاب

عنوان: داستان‌‌های برق‌آسا

نویسندگان: ریموند کارور، مارگارت اتوود و...

ترجمه: پژمان طهرانیان

نشر: مان

چاپ سوم 1387

قیمت 1500 تومان


پ.ن: به جز داستان ریموند کارور که قبلا در جاهای دیگری نیز آن را خوانده بودم، بقیه داستان‌ها را دوست نداشتم.

پ.پ.ن: به دلیل نداشتن عکس مناسب از عکس تزئینی استفاده کردم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

ترانه‌ی برف خاموش

ترانه ی برف خاموشترانه‌ی برف خاموش

کتاب شامل مجموعه داستان‌هایی از هربرت سلبی جونیور (نویسنده مرثیه‌ای برای یک رویاء) است. نام اکثر شخصیت‌های اصلی داستان «هری» است و بیشتر داستان‌ها حال و هوایی روانی دارند.

اطلاعات بیشتر را می‌توانید از اینجا بخوانید.

برخی از جملات کتاب

تو حرف نداری. واقعا بهم اعتماد به نفس می‌دی. به تمام جوک‌های بی‌مزه من می‌خندی.

نفهمیدم داری شوخی می‌کنی.

وقتی ریتا شروع به خندیدن کرد فنجان نزدیک لبش بود و مجبور شد محکم با هر دو دست نگهش دارد تا بتواند آن را در نعلبکی بگذارد.

فکر کنم باید تا تمام شدن قهوه‌هامون آتش بس اعلام کنیم تا بیشتر از این گند بالا نیاوردیم.

هری دست راستش را بالا آورد و گفت، خیلی خب، قول مردونه. ولی می‌دونی، با تو بودن و مسخره بازی درنیاوردن خیلی سخته.

***

وقتی ساعت ملاقات تموم شد خیلی ناراحت شدم، هیچ چیز ناراحت کننده‌تر از دیدن آدم‌هایی نیست که ته راهرو می‌رن تا سوار ماشین بشن، به ما اجازه می‌دن کنار پنجره بایستیم و رفتن ملاقات‌کننده‌ها رو تماشا کنیم. بعضی وقتا برای مدت طولانی همون‌طور اون‌جا می‌ایستیم. به ما می‌گن این کار خوب نیست، فقط خودمون رو اذیت می‌کنیم ولی رفتن از کنار پنجره، حتی وقتی که همه رفتن، خیلی سخته.

***

وقتی به ایستگاه مقصدش رسید یک لحظه خواست بایستد و نفسی تازه کند که پشیمان شد و به حرکتش به سمت ایستگاه اتوبوس ادامه داد و چندبار بین راه نگاهی به ساعتش انداخت. اتوبوس یک دقیقه‌ای بود که رسیده بود و خدا را شکر که توانست یک صندلی خالی پیدا کند. خبرهایی درباره‌ی جاری شدن سیل، یک قتل با تبر و زلزله‌ای با تلفات 10000 نفر خواند و با آسودگی روی صندلی ولو شد.

***

قطره‌های خون از دستش تاب می‌خوردند و بعد وقتی تلفن‌های برای پخش خبر به صدا در آمدند همسایه‌های بیشتری از خانه‌ها خارج شدند و همین‌طور نزدیک‌تر و نزدیک‌تر آمدند تا اینکه حدود صد نفر کنار پیاده‌رو صف کشیدند و موریس را تماشا کردند که بالاخره از تکه تکه کردن تلویزیون دست کشید و بنزین را روی قطعات تلویزیون خالی کرد و یک کبریت رویش کشید و آتش با صدای پوف بلندی زبانه کشید. هاهاهاهاهاها، بسوز ای حرومزاده، بسوز، بسوز، بسوز!!! و بعد شورع کرد به بالا و پایین پریدن و میلتون دوید طرف آتش و مایا کشیدش عقب و بچه‌های همسایه جیغ کشیدند، خاموشش کنید، خاموشش کنید! و والدین‌شان با هم دم گرفتند، بسوز، بسوز، بسوز، بسوز!

هربرت سلبی جونیورمشخصات کتاب

عنوان: ترانه‌ی برف خاموش

نویسنده:هیوبرت سلبی جونیور

ترجمه: پیمان خاکسار

نشر: چشمه

چاپ اول 1389

181 صفحه

قیمت 4300 تومان

....................

پ.ن: به نظرم مجموعه داستان خوبی بود. داستانی که در آن پدر تلویزیون را می‌سوزاند بیشتر از بقیه دوست داشتم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

دوبلینی‌ها

دوبلینی‌هادوبلینی ها

کتاب مجموعه داستانی است که اتفاق‌های آن در شهر دوبلین رخ می‌دهد. داستان‌ها به شیوه واقع‌گرایی روایت می‌شوند. اطلاعات بیشتر را می‌توانید از اینجا و اینجا بخوانید.

برخی از جملات کتاب

- در زمان پروست بسیاری بسیاری از دوست‌دارن او به وی اعتراض داشتند که چرا به فهم و توجه خواننده عنایت نمی‌کند. اگر پروست در مورد این اعتراض گوش سنگینی داشت، جویس با اعتراف خود در این مورد اصلا کر بود. (از مقدمه‌یِ مترجم)

- دلم می‌خواست داخل شوم و به او نگاه کنم، اما جرات در زدن نداشتم. آهسته در طرف آفتابی کوچه راه افتادم، تمام اعلان‌های تئاترها را همان‌طور که می‌رفتم در پشت شیشه دکان‌ها می‎خواندم. به نظرم عجیب می‌آمد که نه من و نه روز هیچکدام حال عزاداری نداشتیم و من حتی از خودم بدم آمده بود که وجود آزادی را در  خود کشف کرده بودم مثل اینکه با مرگ آبه من از چیزی آزاد شده بودم. (از داستان خواهران)

- کورلی شروع به سبک کردن بار خاطر کرد «میدانی اول با دخترها می‌رفتم. می‌بردمشان بیرون، پسر، سوار تراموا می‌شدیمو من پولش را می‌دادم، یا می‌بردمشان به کنسرت یا تئاتر، یا شکلات و شیرینی و از این جور چیزها برایشان می‌خریدم.» و با لحنی که اصرار به پذیرفتن در آن بود، افزود که «خیلی پول خرجشان می‌کردم» گویی خود متوجه بود که رفیقش حرفش را باور نمی‌کند.(از داستان دو ولگرد)

اما لنه‌هان خوب می‌توانست باور کند؛ سرش را با وقار خاصی تکان داد. گفت «من هم این بازی را بلدم، برای بچه‌ها خوبست.»

- در این گونه موارد باید موضوع ترمیم شود. برای مرد خیلی هم خوب شده. بعد از آنکه لذتش را برده بود، حالا می‌توانست به زندگی و راه و روش خود ادامه دهد، مثل اینکه هیچ اتفاقی نیفتاده باشد. اما دختر مهر باطله خورده است. بعضی مادرها حاضرند همچو موضوعی را به خاطر مقداری پول درز بگیرند. اما خانم مونی همچو کاری نمی‌کرد. برای خانم مونی فقط یک ترمیم بایت از دست رفتن شرافت دخترش قابل قبول بود؛ آن هم ازدواج بود. (از داستان پانسیون)

- چاندلر کوچک قدم‌ها را تندتر کرد. اولین بار بودکه در عمر خود از مردمی که می‌گذشت خود را مهم‌تر می‌دانست. اولین بار بود که روح او نسبت به خفگی و بی‌روحی کوچه‌یِ کاپل طغیان می‌کرد. دیگر جای شک نبود؛ اگر کسی طالب پیروزی است باید از دوبلین برود. (از داستان پاره‌ای ابر)

جیمز جویسمشخصات کتاب

عنوان: دوبلینی‌ها

نویسنده: جیمز جویس

ترجمه: پرویز داریوش

نشر: اساطیر

چاپ دوم 1384

214 صفحه

قیمت: 1800 تومان

(البته این کتاب را نشر نیلوفر نیز با ترجمه محمد علی صفریان صالح حسینی منتشر کرده است و عکس رویِ جلد بالایی مربوط به همین کتاب است.)

..............

پ.ن: داستان‌ها و سبک روایی کتاب را دوست داشتم. از این نویسنده قبلا کتاب «چهره مرد هنرمند در جوانی» را خوانده بودم که آن را هم دوست داشتم. جالب اینجاست که در مقدمه هر دو کتاب توضیحات زیادی در مورد رمان بزرگ جیمز جویس «اولیس» داده بودند که گویا معروف‌ترین کار جویس است. این رمان توسط آقای منوچهر بدیعی ترجمه شده است اما هنوز اجازه چاپ ندارد. کتابی 1000 صفحه‌ای که اتفاقات آن در یک روز می‌افتد و ارجاعات فراوانی به داستان اودیسه‌یِ هومر (اولیس) دارد.

پ.پ.ن: فیلم «پله آخر» با اقتباسی آزاد از داستان «مردگان» (یکی از داستان‌های دوبلینی‌ها) ساخته شده بود.

پ.پ.پ.ن: در این مدت کتاب «آلیس» یودیت هرمان و «مرگ قسطی» سلین، را هم نصفه و نیمه خواندم اما چون جذبم نکردند، نیمه کاره رهایشان کردم. قدیم‌ترها وقتی کتابی را شروع می‌کردم حتما تا آخرش می‌خواندم حتی اگر زیاد خوشم نمی‌آمد. اما چند وقتی است که نسبت به کتاب‌ها سخت‌گیر شده‌ام. اگر از کتابی خوشم نیاید نیمه کاره رهایش می‌کنم، حتی اگر کتاب معروفی باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

مادربزرگت رو از اینجا ببر

مادربزرگت رو از اینجا ببرمادربزرگت رو از اینجا ببر

کتاب شامل یازده داستان است. مانند کتاب قبلی این نویسنده (بالاخره یه روز قشنگ حرف می‌زنم) به زبان طنز و اول شخص روایت می‌شود. بیشتر داستان‌های این مجموعه از کتابی به نام «naked» ترجمه شده است. اطلاعات بیشتر در مورد کتاب را می‌توانید از اینجا بخوانید.

برخی از جملات کتاب

- پدرم همیشه می‌گفت «دانشگاه بهترین چیزیه که ممکنه تو زندگیت اتفاق بیفته.» راست می‌گفت، چون آنجا بود که مواد و الکل و سیگار را کشف کردم.

 

- یک شب که برای شام آمده بود خانه‌ی ما پدرم برای اینکه او را به حرف بیاورد گفت «راجع به اتفاق‌های وحشتناک زندگیت حرف بزن. تا حالا بهتون گفته بودم یایا جسد برادرش رو وسط جاده پیدا کرده؟ با چاقو از چونه تا شکمش رو جر داده بودن، یه مشت قاتل سر هیچ و پوچ کشته بودنش. برادرش! می‌تونین همچین چیزی رو تصور کنین؟»

خواهرم لیسا یک هسته‌ی زیتون پرت کرد توی بشقابم و گفت «من هر روز همچین صحنه‌ای رو تصور می‌کنم، نمی‌دونم یایا این همه شانس رو از کجا آورده.»

- کمد و کشوهای پدرم پُر از نشانه‌هایی بود از زندگی درونی‌اش. از برملا شدن رازهایش لذت می‌بردم ولی همیشه به نظرم باید احترام خلوت مادرم را نگه می‌داشتم، نه از بابت ملاحظه، بیشتر از روی ترس. دوست نداشتم احتمال دیدن دست بند و ماسک‌های چرمی بر تصورم از مادر بودن اثر بگذارد.

- ترم اول با آدمی به اسم تاد آشنا شدم. یک دیتونی مهربان که تنها معلولیتش موهای قرمزش بود. فلج‌های گردن به پایین برای تهیه‌ی مواد بهترین ساقی‌ها را سراغ داشتند و اکثر اوقاات پیش آنها بودیم. می‌گفتند «قلیون رو قفسه‌ست، بغل شیاف‌ها» چیزی نگذشت که به دیدن کیسه مدفوع دوستانم عادت کردم و به نظرم دانشگاه کنت هم یک جور هاروارد آمد که همه در تزریق شاگرد اول بودند.

دیوید سداریسمشخصات کتاب

عنوان: مادربزرگت رو از اینجا ببر

نویسنده: دیوید سداریس

ترجمه: پیمان خاکسار

نشر: زاوش

چاپ اول 1392

150 صفحه

7500 تومان

....................

پ.ن: کتاب خوب و خوش خوانی است. چند وقتی است که ترجمه‌های پیمان خاکسار را دنبال می‌کنم و از خواندن کتاب‌هایش لذت می‌برم. اگر به لیست کتاب‌های پرفروش نشر چشمه دقت کنید تقریبا تمام ترجمه‌های خاکسار جزو پرفروش‌ها بوده و این کتاب جدیدش هم در کمتر از یک ماه تجدید شده است.

پ.پ.ن: از همین مترجم کتاب‌های زیر را در پست‌های قبلی معرفی کرده بودم.

- بالاخره یه روز قشنگ حرف می‌زنم

- برادران سیسترز

- اتحادیه ابلهان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

ملاقات با انریکه لین




این مجموعه شامل ۵ داستان کوتاه از ماریو وارگاس یوسا، جان آپدایک، روبرتو بولانیو و یی یون لی است. اطلاعات بیشتر را می‌توانید از اینجا و اینجا بخوانید.

برخی از جملات کتاب

- متاسفانه این داستان که خیلی هم متداول است، ماجرای زنی است مثل فاتااوماتا که مثل میلیون‌ها زن، فقیر به به دنیا می‌آیند و مطمئنا، فقیر از دنیا می‌روند. اگر بگوییم اتفاقاتی که برایش افتاد تراژیک بودند، حرف را به بیراهه کشانده‌ام. چیزی هم در زندگی این زن وجود دارد که از این عبارت نمایشی بی‌بهره باشد؟ برای فاتااوماتا  و زنان شبیه او، به مرگی تراژیک مردن، مرگی طبیعی است. (از داستان سه طرح سه شخصیت «یوسا»)

- من به اندازه‌یِ کافی کی‌یر که‌گارد و بارت و انامونو خوانده بودم که بفهمم بی‌دین شدن یعنی چه اما جناب کشیش اصلا تو باغ نبود، جای مطالعه یا چرت می‌زد یا دیوارهای سنگی می‌ساخت. (از داستان اشک‌های پدرم «آپدایک»)

- پدرم که سرگرم تصحیح برگه‌های ریاضی روی صندلی‌اش بود گفت: «میلدرد منظور خاصی ندارد. اینها فوران زنانگی‌اش است.» «فوران زنانگی» برای پدرم توضیج همه چیز بود اما نه برای من. (از داستان اشک‌های پدرم «آپدایک»)

- موفقیتشان در پیدا کردن نام معشوقه، نشانی و محل کارش، زندگی خانم فان را نجات داد. آن‌ها حتی این مسئله را به یک شوخی متداول هم تبدیل کردند - عشق پیری گر بجنبد سر به روسوایی زند- که جزو پیام‌هایِ پر طرفدارِ نوشتاری موبایل از این شهر به آن شهر می‌چرخید و شهره خاص و عام شده بود. این شوخی احتمالا کار چند جوان بی‌خیال و سبک‌سر بود اما متاسفانه حقیقت همان بود که نقل شد.

مشخصات کتاب

عنوان: ملاقات با انریکه این

نویسندگان: ماریو وارگاس یوسا، جان آپدایک، روبرتو بولانیو، یی‌ یون لی

ترجمه: علیرضا کیوانی نژاد

نشر: افکار

چاپ اول 1390

تعداد صفحه 116

قیما: 3000 تومان

.......................

پ.ن: عکس را از وبلاگ سال صفر برداشتم. توضیحات خوبی هم در مورد کتاب داده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

کجا ممکن است پیدایش کنم

کجا ممکن است پیدایش کنمکجا ممکن است پیدایش کنم


کتاب شامل پنج داستان کوتاه است. سبک روایتی موراکامی در این داستان‌ها بسیار شبیه کارور است. متن و روایت داستان مهم‌تر از پایان و نتیجه‌گیری آن است.

اطلاعات بیشتر را می‌توانید از اینجا بخوانید.

کتاب را می‌توانید از اینجا بخرید.

برخی از جملات کتاب


- من از خواهش متنفرم. خواستن همیشه من را افسرده می‌کند؛ مثل وقت‌هایی که کتابی را از کتابخانه برمی‌دارم. به محض اینکه شروع به خواندن می‌کنم، تنها چیزی که می‌توانم به آن فکر کنم این است که کتاب کی تمام می‌شود.

- مطمئن نیستم فرق این دو را بدانم- فرق نگاه کردن به هوا و فکر کردن را. ما همیشه فکر می‌کنیم مگر نه؟ نه اینکه زندگی کنیم تا فکر کنیم، اما برعکسش همیشه هم درست نیست، که ما فکر می‌کنیم تا زندگی کنیم. من برخلاف دکارت معتقدم که ما گاهی فکر می‌کنیم تا نباشیم. خیره شدن به هوا شاید، ناخواسته، تاثیر عکس داشته باشد.

- زندگی روزمره ما تنها اندکی فراتر از انبوه واکنش‌های بی‌معنا و بی‌اهمیت حرکتی‌مان است.

-گاه معناداراترین چیزها از دل بی‌تکلف‌ترین آغازها بیرون آمده‌اند.

- او مجبور نشد ترک تحصیل کند. حتی آن اندازه پول هم احتیاج نداشت. دخترها این طورند. چیزهای اطرافشان را وحشتناک‌تز از آن چه هست می‌بینند.

- اگر به آن‌ها دستور داده می‌شد که به نام امپراتور زمین را تا برزیل سوراخ کنند، بیل برمی‌داشتند و شروع به کار می‌کردند. بعضی‌ها به این «خلوص» می‌گویند، اما دامپزشک برای آن کلمات دیگری داشت.

هاروکی موراکامی

مشخصات کتاب

عنوان: کجا ممکن است پیدایش کنم

نویسنده: هاروکی موراکامی

ترجمه: بزرگمهر شرف الدین

نشر: چشمه

چاپ هشتم 1390

166 صفحه

قیمت: 4400 تومان

........................

پ.ن: داستان «راه دیگری برای مردن» را بیشتر از بقیه داستان‌هایش دوست داشتم. در کل کتاب خوب و خوش خوانی بود.

پ.ن.ن: پیشنهاد می‌کنم صفحه مربوط به موراکامی در انتشارات رند هاوس را از اینجا ببینید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

فارسی بخند

فارسی بخند

مجموعه داستان‌های این کتاب با زبانی ساده و صمیمی روایت شده است و به همین دلیل کتابِ روان و خوش خوانی است. روابط بین آدم‌ها، موضوعی است که در بیشر داستان‌ها دیده می‌شود.

کتاب را می‌توانید از اینجا تهیه کنید.

اطلاعات بیشتر در مورد کتاب را می‌توانید در وبلاگ نویسنده (قرمز) یا در اینجا و اینجا بخوانید.

برخی از جملات کتاب

- دوست دارم سرش داد بزنم. دوست دارم بگویم که اگر الان نمی‌توانستم دو کلام باهاش فارسی حرف بزنم، اصلا توی این کافه‌یِ نمور ننشسته بودم. می‌گویم:  «هست... من هم اولش فکر می‌کردم مهم نیست اما همه چیز فارسی‌اش فرق می‌کند. خندیدن، خوابیدن غر زدن.»

- یاد مامان می‌افتم که پشت تلفن با جِس احوالپرسی می‌کرد. بلند می‌گفتم «مامان فارسی نمی‌دونه.» گوشی را که گرفتم اول غر زد که داد و بیداد می‌کنم. بعد پرسید «یعنی بهش فارسی یاد ندادی؟»  بعد هم زیر لب گفت «دیگه سلام و احوالپرسی که زبون نمی‌خواد. می‌فهمه»

- دست‌هایم را توی جیب کاپشنم می‌کنم که مبادا موقع رد شدن از خیابان دستم را بگیرد. بازویم را می‌گیرد. خجالت می‌کشم. دلم می‌خواهد به هر عابری که رد می‌شود بگویم «مادرم است. خیلی وقت است ندیده‌امش.»

- گیج بودم. مثل بچه‌ای که ناغافل همخوابگی پدر و مادرش را دیده باشد. هیچ حرفی نداشتم. یبشتر حرف‌هایم را فکر می‌کردم و خودم جواب می‌دادم. نادی بی‌خیال سیگار می‌کشید. این سمت پنجره روبه‌رویش نشستم و گفتم «به من هم سیگار بده» نگاهم کرد و جواب نداد، دوباره حرفم را تکرار  کردم و آخرش یک «حالم خوش نیست» گذاشتم. به دستش حرکتی داد و گفت «برو بچه»

- نمی‌دانم وقتی چیزی را می‌فهمی شروع ماجراست یا همه چیز تمام شده.

سپیده سیاوشیمشخصات کتاب

عنوان: فارسی بخند

نویسنده: سپیده سیاوشی

نشر: ترگمان و قطره

چاپ سوم 1391

92 صفحه

قیمت: 4000 تومان

.........................

پ.ن: از این مجموعه داستان «فارسی بخند» و «قرمز خاکی» را بیشتر دوست داشتم.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

شاه گوش می‌کند

اعداد در تاریکی numbers in the darkزیر آفتاب جگوار under the jaguar sun

ایتالو کالوینو کتابی به نام «شاه گوش می‌کند» ندارد. این مجموعه شامل بیست داستان از برخی داستان‌هایِ دو کتابِ «زیر آفتاب جگوار» و «در تاریکی اعداد» جمع آوری شده است. بعد از مرگ ایتالو کالوینو، همسرش این دو کتاب را منتشر کرد.

اطلاعات بیشتر در مورد این کتاب را می‌توانید در اینجا بخوانید.


شاه گوش می‌کند

برخی از جملات کتاب


- بعضی وقت‌ها شنل قاقم سلطنتی باعث خارش گردنت می‌شود و همین خارش به تدریج به کمر و سراسر بدنت سرایت می‌کند. متکای مخملی تخت هم وقتی گرم می‌شود، باعث ایجاد خارش و حساسیت در ناحیه ران و ما تحت می‌شود. اصلا به خودت عذاب وجدان راه نده و بگذار انگشت‌هایت هر جا را که احساس خارش می‌کنی، بخارانند؛ قلاب طلاکاری شده کمربند بزرگت را باز کنند، دکمه‌های یقه، مدال‌ها و سردوشی‌ها اهدایی‌ات را مرتب کنند. تو پادشاه هستی؛ کسی جرات ندارد از تو بدگویی کند. جان کلام این است.

- روزگاری در کشور سرافراز پاندوریا، سوءظنی به ذهن مقام‌های بلندپایه‌یِ کشوری رخنه کرد: کتاب‌هایی که چاپ و منتشر می‌شد، حاوی مطالبی بودند که به حیثیت ارتش لطمه می‌زد. در واقع تحقیقات نشان می‌داد که در بسیاری از کتاب‌ها این اندیشه القا می‌شد که گویا سرهنگ‌ها از آن دسته آدم‌هایی هستند که می‌توانند مرتکب خطا شوند و فتنه و مصیبت به بار آورند. و یا مطالبی از این قبیل که گویا جنگ‌ها همیشه هم منجر به هجوم غرور آفرین سواره نظام به صفوف دشمن و کسب پیروزی‌های درخشان نمی‌شوند.

- چون قوانین ممنوعیت، نه یکباره بلکه به تدریج و همیشه با دلایل کافی وضع شده بودند، کسی دلیلی برای گلایه و شکایت نداشت و اهالی مشکلی هم برای سازگاری با این قوانین نداشتند.


ایتالو کالوینومشخصات کتاب

عنوان: شاه گوش می‌کند

نویسنده: ایتالو کالوینو

ترجمه: فرزاد همتی - محمدرضا فرزاد

نشر: مروارید

چاپ سوم 1385

208 صفحه

قیمت: 2000 تومان!

...............................

پ.ن: به نظرم نسبت به کتاب‌های دیگری که از کالوینو خوانده بودم («کمدی‌های کیهانی» و «اگر شبی از شب‌‌های زمستان مسافری») ضعیف‌تر بود. از این مجموعه، داستانِ «سرهنگ در کتابخانه» و «بازی» را دوست داشتم.

پ.ن.ن: کتاب‌های کالوینو را می‌توانید از اینجا دانلود کنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

دیگر تنها نیستی

دیگر تنها نیستیدیگر تنها نیستی

کتاب «دیگر تنها نیستی» مجموعه داستان‌هایی با موضوع «تنهایی» است. داستان‌های این کتاب از  مجموعه  «دستور زبان خدا» انتخاب شده است.

معمولا در داستان‌ها، «تنهایی» بیشتر با غم و افسردگی همراه است،‌ اما در بعضی از داستان‌های این کتاب، تنهایی با زبان طنز روایت شده است. به نظرم این نگاهِ طنز آمیز  استفانو بنی به موضوع ِتنهایی،‌ کتاب را خواندنی و دوست داشتنی کرده است.

کتاب را می‌توانید از اینجا تهیه کنید.

اطلاعات یبشتر در مورد کتاب را می‌توانید در اینجا ببینید.

برخی از جملات کتاب


* اگر که تنها هستم تقصیر چینی‌هاست.

* برایم قیمت‌ها و مزایای هر کدام از گوشی‌ها را به دقت شرح می‌داد و می‌گفت که چند اس ام اس با هر کدامشان می‌توانم بزنم، هزار تا یا دو هزار تا. و من که نمی‌دانستم آن‌ها دقیقا چه هستند با دهان باز به حرف‌هایش گوش می‌دادم. هزار اس ام اس؟ چقده زیاده! و خیالبافی می‌کردم.

* تنها بودن بی‌رحمانه است اما بی‌رحمانه‌تر بازگشت به تنهاییست.

* نمی‌خواستم، اما شلیک کردم. می‌دانم که شکمش سوراخ شد، اما هر چه باشد او ژاپنی است. می‌تواند دوباره درستش کند، نه؟

* دانشمند گفت: «آقای عزیز فکر کنم شما سال‌هاست که تنها موندین و کسی گذرش به این طرفا نیفتاده!»

مرد گفت: «آره، دقیقا همین‌طوره.»

دانشمند: «از کی؟؟ یادتون میاد؟»

پیرمرد چشم‌هایش را تنگ کرد و چروک‌های صورتش به شکل یک تار عنکبوت درآمدند: «خب، فکر می‌کنم کریسمس قبل از شبکه سه اومدن اینجا... اما من دیگه پیر شدم و خوب این چیزا یادم نمی‌مونه. اگه می‌خواین می‌تونین به سایتم سر بزنین: دابلیو دابلیو دابلیو دات پیرمرد تنها روی کوه دات اورگ. اونو نوه‌ام می‌گردونه، توش همه‌ی مصاحبه‌ها و فیلم‌هایی که توی این ده سال از من گرفتن پیدا می‌شه.

*- داشتی به چی گوش می‌دادی؟

- بیست هزار بوسه زیر دریا... یه داستان عشقی خیلی قشنگه.

- و تو پینبالو؟

- من... داشتم به یه مجموعه جک راجع به شیرماهی‌ها گوش می‌کردم.

... آقا معلم آه کشید... وقتی که وال‌های خوشحال و بازیگوش برای فواره بازی به روی آب می‌رفتند، با خود فکر کرد: «خوندن موبیوس بندیکتوس تو این دوره زمونه چه معنی‌ای می‌تونه داشته باشه؟ هربار سخت‌تر می‌شه این حیوونای جوون رو به مطالعه وادار کرد. نمی‌دونم، اصلا ارزشش رو داره؟»

بعد به روی آب آمد و در حالی که به جزیره‌ای در دوردست خیره شده بود با خود گفت: «درس دادن این کلاسیک‌ها هم مشقتیه واسه خودش. یعنی وضع آدم‌ها از ما بهتره؟ کی می‌دونه!»

استفانو بنیمشخصات کتاب

عنوان: دیگر تنها نیستی

نویسنده: استفانو بنی

مترجم: محمدرضا یحیایی

نشر: حرفه هنرمند

چاپ اول شهریور 1391

تعداد صفحه: 112

قیمت: 4500 تومان

...........

پ.ن: در این مجموعه، داستانِ «دیگر تنها نیستی»، «دانشمند» و «درس‌ زیر دریا» را بیشتر دوست داشتم.

پ.ن.ن: در متن چندتایی غلط نگارشی و املایی وجود داشت که امیدوارم در چاپ‌های بعدی اصلاح شود. نظر منفی در مورد این کتاب و ترجمه‌ی آن را می‌توانید از اینجا بخوانید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

مرگ در می‌زند

مرگ در می‌زندمرگ در می زند

کتابِ «مرگ در می‌زند»‌ مجوعه داستان‌های طنزی است که از کتاب Allen Compelet Prose of Woody  انتخاب شده است. در ایران از این مجموعه سه کتابِ تسویه حساب، بی بال و پر و عوارض جانبی ترجمه شده است. این مجموعه شامل داستان‌ها، مقالات و نمایشنامه‌هایی است که وودی آلن در مطبوعات (بیشتر در نشریه نیویورکر) و در دهه شصت و هفتاد نوشته است.

به نظرم در کتاب «مرگ در می‌زند» نمونه‌های خوبی از طنزِِ  وودی آلن جمع‌آوری شده است، هر چند ممکن است سطح همه داستان‌های آن یکسان نباشد و حتی بعضی از داستان‌های آن را دوست نداشته باشیم.  

فایل صوتی کتاب را می‌توانید از اینجا دانلود کنید.

کتاب را می‌توانید از اینجا تهیه کنید.

برخی از جملات کتاب


ـ یادمه به ساعت دیوار آشپزخونه نگاه کردم؛ چهار و پنجاه دقیقه بود، دقیقا چهار و پنجاه دقیقه. از این موضوع کاملا مطمئنم؛ چون ساعت دیواری آشپزخونه سه سال خوابیده و عقربه‌هاش روی چهار و پنجاه دقیقه مونده.

ـ مست نکرده بودیم؛ البته خُب اگه نخوام دروغ بگم باید اعتراف کنم که یه گالن الکل با خودمون داشتیم؛ اما اصلا در حدی نبود که بخواد ما رو مست کنه.

ـ مرگ یه تصور نمادین از نبودنه و همون‌طور که خودتون خوب می‌دونین چیزی که نباشه نمی‌تونه وجود داشته باشه... بنابراین مرگ وجود نداره و فقط یه وهمه.

ـ در حالی که جنازه نیدلمن در آتش می‌سوخت همه ما ساکت و مغموم فقط به دو چیز فکر می‌کردیم: بارانی که بسیار تند می‌آمد و جنازه‌ای که دیر می‌سوخت.

ـ خواهش می‌کنم منو بسوزونید؛ شاید فکر کنین که سوزوندن جنازه یک مُرده کار شنیعیه؛ اما باید بدونین که من ترجیح می‌دم سوزونده بشم تا اینکه زیر زمین دفن بشم و البته هر دوی این‌ها رو به اینکه مجبور باشم یه تعطیلات آخر هفته دیگه رو با زنم بگذرونم ترجیح می‌دم.

ـ انسان برای مشاهده واقعیت وجودی خود دو راه پیش رو داشت:

رستگاری روحی و یا نصبِ یک آینه قدی در تالار پذیرایی منزلش.

وودی آلن و سون یی پروینمشخصات کتاب

عنوان: مرگ در می‌زند

نویسنده: وودی آلن

مترجم: حسین یعقوبی

نشر: چشمه

چاپ هشتم

قیمت 5000 تومان

191 صفحه

..............................

پ.ن: این عکس مربوط به وودی آلن و همسرش سون - یی پروین(Soon-Yi -Previn) است.

وودی آلن اولین بار در سن نوزده سالگی  ازدواج  کرد و بعد از 5 سال از همسرش جداشد. ازدواج دومش سه سال بیشتر دوام نداشت. در سال 1970 وارد رابطه عاشقانه‌‌‌ای با دایان کیتون شد که بعد از یک سال به پایان رسید. البته دایان کیتون پس از آن در چند فیلم وودی آلن از جمله «آنی هال» بازی کرد. آلن در 1980 وارد رابطه با میافارو شد. این دو هرگز ازدواج نکردند اما یک فرزند داشتند و دو کودک دیگر را هم به فرزندی پذیرفتند. آلن در سال 1992 از فارو جدا شد و با دختر خوانده فارو، «سون - یی پروین» ازدواج کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...