برتا M9 ؛ پیستول نیمهاتوماتیک با کالیبر ۹، سرعت گلوله ۳۸۱ متر بر ثانیه، برای استفاده در اتوبانها بسیار مناسب است. اگر یک ماشینِ سواری از شما سبقت بگیرد، میتوانید به سرعت اسلحه را از داشبورد بیرون آورید و با خیال راحت به تمام پنج سرنشینِ ماشین شلیک کنید، به دلیل اینکه داخل هر خشاب 15 فشنگ جا میگیرد. البته اگر یک اتوبوس از شما سبقت بگیرد، بهتر است از آر.پی.جی یا بازوکا استفاده کنید.
بـرنو: تفنگ گلنگدنی از خانواده موزر ژ۹۸، ساخت چکسلواکی، زمان جنگ جهانی اول برای کشتن انسان استفاده میشد، اما از آنجایی که به مرور زمان سلاحهایِ بهتری برای کشتن انسان اختراع شدند، از این سلاح بیشتر برای شکار حیوانات استفاده میکنند. طول لولهاش ۶۰ سانتیمتر است و به راحتی داخل کوله پشتی جا میشود به همین دلیل میتوانید با خیال راحت آن را به مناطقِ حفاظت شده و شکار ممنوع ببرید. کالیبر 7.9 میلیمتریِ آن برای شلیک به ستونِ فقراتِ پلنگی که پاهایش در تله گیر کرده و به سختی خودش را روی زمین میکشد، کاملا مناسب است.
دندان؛ سطحِ این سلاح از مادهیِ مقاوم به نام «مینا» پوشیده شده است. با هر گاز سی و دو دندانِ تیز شلیک میشود که میتواند به خوبی عملِ تکهتکه کردن و جویدن را انجام بدهد. بُردِ این سلاح کوتاه است. آدمهایِ سیاسی از این سلاح در هنگامِ درگیرهایِ تنبهتن استفاده میکنند، البته اگه نیاز به سلاحِ با بردِ بیشتری دارید، «قندان» را پیشنهاد میکنیم.
نایسریا مننژیتیدیس؛
این سلاح یک باکتری کپسولدار و گرم منفی است. کالیبر آن بسیار کوچک است و
معمولا در محیطهایِ خاص و شرایطِ خاص از این سلاح استفاده میشود. پس از
شلیکِ این سلاح، فردِ موردِ اصابت به بیماریِ مننژیت مبتلا میشود یا
نمیشود و میمیرد.
دود؛
این سلاح داریِ یک صدا خفه کن بسیار قوی است و بدنهیِ آن از سرب و
مونوکسید کربن تشکیل شده. کالیبر آن بسیار گشاد است و بُرد زیادی نیز دارد.
البته از معایبِ آن این است که با تاخیر عمل میکند و برای استفاده از این
سلاح باید مقدار زیادی از آن را بخرید. درون این شیشه فقط یک نمونهیِ
کوچک را برای آشنا شدن مشتریها گذاشتهایم. آیا میخواهید امتحان کنید؟
فروشنده
شیشهیِ ویترین را کنار میزند و لولهیِ حاوی دود را بیرون میآورد. چوب
پنبهیِ سرِ لوله را برمیدارد و شیشه را جلویِ بینی مشتری میگیرد. به
محضِ اینکه دود از لوله بیرون میآید مشتری سرفهاش میگیرد و سرش را به
علامت منفی تکان میدهد. فروشنده سرِ لوله را با چوب پنبه میبندد و لوله
را به ویترین برمیگرداند و کنارِ بقیهیِ سلاحها میگذارد.
مشتری به جعبهیِ سیاهی که رویِ آن یک قفل رمزدار وجود دارد، اشاره میکند.
فروشنده
با همان لحنِ کتابی توضیح میدهد: «متاسفانه شما نمیتوانید از این سلاح
استفاده کنید. برای استفاده از این سلاح شما باید مجوز رسمی داشته باشید و
فقط مدیرانِ اداراتی که عضوِ کنوانسیون «حمایت از سلاحهای کشتار جمعی»
هستند میتوانند از این سلاح استفاده کنند.
مشتری لبخندی میزند و کارتی
را به فروشنده نشان میدهد. فروشنده تعظیم میکند «ببخشید که شما را
نشناختم قربان» سپس رمزِ جعبهیِ سیاه را میزند و سلاحِ محرمانه را به
مشتری میدهد.
فروشنده: «همانطور که خودتان هم میدانید این سلاح از
یک ژنِ غنی شده تولیده شده است و فقط باید توسط متخصص استفاده شود و بعد از
اینکه به تعدادِ زیادی تکثیر شد... »
مشتری حرفِ فروشنده را قطع میکند و کیفِ پر از پول را رویِ ویترینِ شیشهایِ مغازه میگذارد. در حالی که فروشنده با خوشحالی پولها را میشمارد، مشتری سلاحِ مخفی و دستوالعمل استفاده از آن را برمیدارد و از مغازه بیرون میرود. رویِ جلدِ دستور العمل با فونت درشت نوشته شده «ژنِ حماقت»
منتشر شده در شماره 74 هفته نامه آسمان
پ.ن: به دلیل کمبود جا در هنگام صفحه بندی، متنی که در مجله آسمانِ این شماره نوشته بودم به صورت ناقص و درهم منتشر شد. متن کامل و اصلی را در اینجا آوردم.