سومین
کتاب از مجموعهی «جهان تازهدم» و دومین کتابی که از یوناس یوناسون است
که درایران منتشر میشود. از این کتاب یک ترجمه دیگر نیز به اسم «دختری که
پادشاه سوئد را نجات داد» وجود دارد. هر دو کتاب یکی هستند ولی «بیسوادی
که حساب و کتاب سرش نمیشد» از نسخهی آلمانی ترجمه شده و آن یکی از متن
انگلیسی (با همان عنوان دختری که پادشاه سوئد را نجات داد) ترجمه شده.
کتاب
روان و خوشخوانی است و مانند کتب اول نویسنده (مرد صد ساله ای که از
پنجره پرید و ناپدید شد) داستانِ کتاب پر از اتفاق و ماجراهایی است که در
یک بستر تاریخی واقعی (بعد از جنگ جهانی دوم تا سال 2010) و به زبان طنز
روایت می شود.
برخی از جملات کتاب
- وقتی به سن شانزده سالگی رسید جنس مخالف را کشف کرد، ولی دو سال طول کشید تا جنس مخالف هم او را کشف کند. چون تابو تازه وقتی تاکتیک مناسب را پیدا کرد که هجده ساله شده بود. این تاکتیک شامل یک سوم لبخند، یک سوم داستان های علمی تخیلی از سفرهای فرضی - با وجودی که او فقط در فانتزی خودش دور دنیا را گشته بود- و یک سوم دروغهای وقیحانهای که چگونه عشق بین او و شریک زندگیاش تا ابد پایدار میماند. (ص ۲۰)
- هر چه آدمها را بیشتر میشناسم، به همان نسبت احترامم به سگها بیشتر میشود.
فردریش کبیر (ص ۸۷)
- پس از گذشت هشت سال، تنها چیزی که باقی ماند، مجسمهی لنین بود و چهارصد و نو و هشت نسخه از پانصد نسخهی مانیفست حزب کمونیست به زبان روسی. اینگمار توانسته بود یکی از نسخهها را در بازار شهر ماری به یک فرد نابینا بفروشد. از نسخهی دوم اینگونه استفاده شد که اینگمار در راه رفتن به بازار مالما دچار اسهال شد و مجبور شد در بین راه، گوشه ای چمباتمه بزند. (ص ۱۵۵)
- من تا به حال در زندگیام هیچ متعصبی را ندیدهام که شوخی سرش شود.
عاموس عوز (ص ۳۳۷)
مشحصات کتاب
عنوان: بیسوادی که حساب و کتاب سرش نمیشد
نویسنده: یوناس یوناسون
ترجمه: حسین تهرانی
نشر: چشمه، چرخ
چاپ اول ۱۳۹۴
۴۲۸ صفحه
قیمت: ۳۲۰۰۰ تومان
پ.ن: کتاب اول نویسنده را بیشتر دوست داشتم. به نظرم کتاب دومش ارجاعات زیادی به تاریخ سوئد داشت و احتمالا آنها بیشتر با کتاب و شوخیهایش ارتباط برقرار میکنند.