چوب الف

چوب الف: چیزی که برای نشانه‌گذاری صفحه‌ای که خوانده شده توی کتاب می‌گذارند... و نه آن چیزی که بر سرِ ما است.

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ادبیات انگلیس» ثبت شده است

راهنمای کهکشان برای اتواستاپ‌زن‌ها

 

راهنمای کهکشان برای اتواستاپ‌زن‌هاراهنمای کهکشان برای اتواستاپ‌زن‌ها

اتواستاپ‌زن در این کتاب معادل کلمه‌ی "hitchhikers" است. یعنی مسافرانی که می‌خواهند رایگان سوار شوند و تا جایی از مسیر که به مسیر راننده می‌خورد با آنها همراه شوند. برای این گونه از مسافرها کتاب راهنمای ارزان سفر کردن نیز وجود دارد. اسم کتاب نیز به همین معنی است، کتاب راهنمایی برای کسانی که بین کهکشان‌ها اتواستاپ‌ می‌زنند. داستان کتاب در ژانر علمی تخیلی و طنز است و ماجرا از چند دقیقه قبل از نابود شدن کره‌ی زمین شروع می‌شود. 

اطلاعات بیشتر را می‌توانید از اینجا مطالعه کنید.

برخی از جملات کتاب

- یک دستگاه کوچک دیگر هم بود که به یه چرتکه شباهت داشت هرچند از چرتکه‌های معمولی کمی‌ بزرگ‌تر بود. این دستگاه به حدود صد تا دکمه‌ی کوچک و یه مانیتور ده در ده سانت مجهز بود و کاربر اون در زمانی کمتر از یه ثانیه می‌تونست هر کدوم از میلیون‌ها حافظه‌ی اطلاعاتی ضبط شده در دستگاه رو که دلش می‌خواست روی همین مانیتور احضار کنه و بخونه یا بشنوه یا ببینه. این دستگاه خیلی پیچیده به نظر می‌رسید، برای همین روی جلد پلاستیکی اون با حروف بزرگ حک شده بود «هول نشوید!»

این دستگاه قابل توجه‌ترین کتابی بود که انتشاراتی دب اصغر تولید کرده بود. کتاب راهنمای کهکشان برای اتواستاپ‌زن‌ها. (ص 35)

- حتی اگر این دانشمندها می‌دونستن که رییس‌جمهور کهکشان هیچ قدرتی نداره باز هم براشون فرقی نمی‌کرد و می‌خواستند یه بار هم شده این آدم رو از نزدیک ببینند. فقط شش نفر در کهکشان می‌دونستن که مهم‌ترین وظیفه‌ی رییس جمهور نه اعمال قدرت که پرت کردن حواس مردم از قدرته. ( ص47)

- {پیرمرد} با جدیت به آرتور نگاه کرد و ادامه داد، «من طرف‌دار پر و پا قرص دانش و علم هستم.»

آرتور گفت «هم‌م‌م‌م‌م‌... راست می‌گید؟» برخورد عجیب و مهربانانه‌ی پیرمرد نگرانش می‌کرد.

پیرمرد گفت «بله.» بعد سکوت کرد.

آرتور احساس مردی رو داشت که تو اتاق خواب یکی دیگه با زن یارو غافلگیر شده و شوهرِ زنه می‌آد تو اتاق، کت و شلوار خودش رو عوض می‌کنه ، چند کلمه در مورد هوا می‌گه و می‌زنه بیرون. (ص 147)

- جادوتز ادامه داد، «بذارید این کامپیوترها مثل قدیم به کار خودشون برسن و هرچی می‌خوان حساب کنن، ما هم به کار خودمون می‌رسیم و به حقیقت‌های ابدی رسیدگی می‌کنیم. قبول؟ طبق قوانین،‌ جست و جوی حقیقت‌‌های ابدی و مهم واضحا و بدون ابهام به متفکران حرفه‌ای واگذار شده رفیق. حالا اگه یه کامپیوتر لعنتی پیدا بشه و جواب این سوال‌ها رو پیدا کنه همه‌ی ما درجا بی‌کار می‌شیم. درسته؟ می‌خوام بگم که حق نیست که ما تمام شب نخوابیم و درباره‌ی اینکه آیا خالق وجود داره یا نه فکر و بحث کنیم و تو سر و کله‌ی هم بزنیم و این ماشین زپرتی فردا صبح شماره‌ی تلفن خصوصیِ یارو رو هم رو به تکه کاغذ بنویسه.» (ص 164)

- «می‌دونی، آرمان‌گرایی چیز خوبیه. صداقت علمی و پایبندی به حقیقت در تحقیقات هم درسته. این‌ها همش سرجای خودشون معتبر و محترمن. جست و جوی حقیقت به هر بهایی، این هم خیلی شیکه و چی بهتر از این! اما، البته می‌بخشید ها، زمانی می‌رسه و آدم گاهی تو یه موقعیتی گیر می‌کنه که به این نتیجه می‌رسه که حقیقت محض علمی، اگر اصلا وجود داشته باشه، اینه که به احتمال بسیار زیاد یه گله ابله دیوونه جهان چند بعدی و بی‌نهایت ما رو اداره می‌کنن. اون وقت آدم دو راه بیشتر نداره: یا دوباره ده میلیون سال علاف بشه تا آخر سر برسه به همین جواب، یا پول رو برداره و بزنه به چاک. من که انتخابم روشن و مشخصه... » (ص ۱۹۰)

- تاریخ تکامل هر تمدن مهمی تو کهکشان از سه مرحله‌ی مشخص و مجزا می‌گذره: زنده موندن، دانش اندوختن و تکمیل کردن دانش. به این مراحل می‌گن مراحل «چه‌جوری، چرا و کجا»

برای مثال مهم‌ترین سوال مرحله‌ی اول اینه «چه‌جوری غذا پیدا کنیم که از گشنگی نمیریم؟» مهم‌ترین سوال مرحله‌ی دوم، «چرا غذا می‌خوریم» و مهم‌ترین سوال مرحله‌ی سوم، «خوشمزه‌ترین کباب رو از کجا می‌شه خرید؟» (ص ۲۰۴) 

داگلاس آدامزمشخصات کتاب

عنوان: راهنمای کهکشان برای اتواستاپ‌زن‌ها

نویسنده: داگلاس آدامز

ترجمه: آرش سرکوهی

نشر: چشمه

205 صفحه

قیمت‌: 14000 تومان


پ.ن: به نظرم کتاب خوب و بامزه‌ای بود. هم داستان علمی و تخیلی آن جذاب بود و هم شوخی‌ها و زبان طنزش. در ترجمه زبان راوی چیزی بین زبان و گفتار و نوشتار بود که اولش کمی خواندنش را سخت می‌کند ولی بعد از مدتی عادی می‌شود.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

دنیای قشنگ نو

Brave new worldدنیای قشنگ نو


داستان کتاب در سال 2540 و در لندن اتفاق می‌افتد. در این زمان انسان‌ها به شیوه کلونی در آزمایشگاه‌ها به وجود می‌آیند و تربیت می‌شوند.

اطلاعات بیشتر را می‌توانید از اینجا و اینجا بخوانید.

برخی از جملات کتاب

- عمارتی پت و پهن و خاکستری رنگ، تنها دارای سی و چهار طبقه. بالای در اصلی، این کلمات: «کارخانه مرکز تخم‌گیری و شرطی سازی لندن» و روی یک سپر، شعار دولت جهانی: «اشتراک، یگانگی، ثبات» 

- «ما توده‌ها را طوری شرطی می‌کنیم که از میهن متنفر باشند، ولی همزمان طوری شرطی‌شان می‌کنیم که به تمام مسابقات قهرمانی میهنی عشق بورزند.»

- « ... کلمات عین اشعه ایکس‌اند، اگه درست ازشون استفاده کنی در همه چیز نفوذ می‌کنند.»

- «ترجیح می‌دم خودم باشم، خودم باشم و دمغ باشم بهتره تا اینکه کسی دیگه باشم و خوش باشم.»

- دکتر گافنی گفت: «کتابخانه ما فقط شامل کتاب‌های مرجعه. اگه جوون‌ها احتیاج به سرگرمی پیدا کنند می‌تونند توی احساس‌خونه‌ها برای خودشون پیدا کنند. روشون نمی‌دیم که به سرگرمی‌های انفرادی بپردازند.»

- «... شرطی سازی مرگ از حدود هجده ماهگی شروع می‌شه. هر یک از کوچولوها هفته‌ای دو روز صبح رو در مُردنگاه می‌گذرونه. بهترین اسباب بازی‌ها در اونجا هست و اونها در رزوهای احتضار شکلات می‌خورند. یاد می‌گیرند که مرگ رو یه چیز عادی تلقی کنند.»

- خوشبختی هرگز چیز بزرگی نیست.

جملات بیشتر را می‌توانید در اینجا بخوانید.

آلدوس هاکسلیمشخصات کتاب

عنوان: دنیای قشنگ نو

نویسنده: آلدوس هاکسلی

ترجمه: سعید حمیدیان

نشر: نیلوفر

چاپ پنجم 1390

265 صفحه

قیمت: 6500 تومان

.......................

پ.ن: اگر کتاب 1984 را خوانده‌اید و آن را دوست داشتید. حتما این کتاب را هم بخوانید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

مرد سوم

مرد سوممرد سوم

داستان در مورد مردی است که به دعوت دوستش به اتریش می‌رود، اما متوجه می‌شود که دوستش مرده و یا کشته شده است.


اطلاعات بیشتر را می‌توانید از اینجا بخوانید.


برخی از جملات کتاب

- از زن‌ها درست مثل «تصادف» دوری می‌کرد؛ این از آن چیزهایی بود که اتفاق می‌افتاد، بدون آنکه خودش بخواهد.

- هیچ وقت باورمان نمی‌شود که شاید آنقدر که بقیه به چشم ما مهم‌اند، ما برایشان مهم نباشیم.

- ... تازه آن وقت برای دومین بار، واقعا، دختره را دیده. دختره هم که مثل او خودش را زده بود به نفهمی، با شلوارِ فلانلِ کهنه‌یِ وصله پینه‌‌ای‌اش، یک جورِ ناجوری ایستاده بود همان جا. پاهاش را جوری پس و پیش گذاشته بود که انگار می‌خواهد از خودش دفاع کند.

- آدم‌ها همیشه چیزهای زیادی دارند که ازشان خبر نداریم؛ حتی آدم‌هایی که دوستشان داریم. چیزهای خوب، چیزهای بد. باید ظرفیتش را داشته باشیم.

- آدم هنوز هم می‌تواند بابت کارهای معمولی اشتیاق داشته باشد؟ چه موقعیت‌هایی که از دست می‌روند صرفا به خاطر اینکه کار کار است.

گراهام گرینمشخصات کتاب

عنوان: مرد سوم

نویسنده: گراهام گرین

ترجمه: محسن آزرم

نشر: چشمه

چاپ اول زمستان 90

159 صفحه

قیمت: 4200 تومان

...........................

پ.ن: این کتاب توسط بهروز تورانی نیز ترجمه شده است. مقایسه این دو ترجمه را می‌توانید در اینجا و اینجا بخوانید. کتاب ترجمه شده توسط تورانی را می‌توانید از اینجا دانلود کنید.

پ.ن.ن: گراهام گرین برای نوشتن فیلمنامه مرد سوم ابتدا داستان آن را نوشت و سپس این داستان را به فیلمنامه تبدیل کرد.

پ.ن.ن.ن: در پست‌های قبلی کتاب مرد دهم از همین نویسنده را معرفی کرده بودم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

کمدی سیاه

کمدی سیاهکمدی سیاه

داستانِ نمایشنامه در مورد مجسمه‌سازی به اسم «برندسلی» است. او به همراه نامزدش «کارول ملکت» منتظر یک خریدار آثار هنری به اسم «جورج بمبرگ» است. در همان شب قرار است با پدرِ نامزدش آشنا شود و به طور اتفاقی معشوقه‌یِ سابقش «کلی» نیز می‌خواهد به دیدنش بیاید. ماجرا وقتی آشفته‌تر می‌شود که برق خانه قطع می‌شود و...

اطلاعات بیشتر در مورد کتاب را می‌توانید از اینجا بخوانید.

برخی از جملات کتاب

... او جزو آن دسته از دوستان عاقبت اندیشی است که دیر یا زود در ازای رفاقت‌شان چیزی از شما خواهند خواست.

* **

کارول ... تو کمتر از پنج سال، من مثل همسر میکل آنژ زندگی می‌کنم.

هارول [با مناعت طبع] البته میکل آنژ همسر نداشت متاسفانه!

کارول [آزرده خاطر] نداشت؟ 

هارول نه. در واقع احساساتِ گرمی نسبت به گونه‌یِ دیگر طبیعت داشت.

*** 

کلی منظورم اینه که ما چهار سالو کنار هم گذروندیم. چطور می‌تونیم اِنقدر راحت مثل یه روزنامه‌ی کهنه همدیگرو بندازیم دور.

برندسلی چرا نتونیم؟تو همه‌یِ صفحات سیاسی و حوادث منو خوندی، صفحات سرگرمی‌ام رو که دیگه صد بار خوندی.

کلی خوب نظرت در مورد چاپ دوم چیه؟

*** 

دوشیزه ... بعد اون بی‌شرفا، اون کافرا با جلیقه‌های چرمیشون، همه‌شون منو مسخره می‌کنن! ولی دیگه نه. اوه، نه! وقتی خداوند قدرت خود را نمایان سازد چه کسی را یارای ایستادگی‌ست؟ خداوند آن‌ها را از موتورسیکلت‌هاشان به زیر خواهد کشید! به راستی روزی قحطی بنزین نازل خواهد شد! پایان سیگارکشی‌ها و گردن کشی‌های هیپی‌ها نزدیک است...  

پیتر شفرمشخصات کتاب

عنوان: کمدی سیاه

نویسنده: پیتر شفر

ترجمه: مجید رویین پرویزی

نشر: افراز

چاپ دوم 1389

128 صفحه

قیمت:3300 تومان

...................

پ.ن: گویا قرار است تئاتر این نمایش نیز توسط فرزین محدث ساخته شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

مردی که می‌خواست سلطان باشد

"برادر شهریاری توان بود و رفیق گدایی، شرطِ این همه سزاواریست."

کتابِ "مردی که می‌خواست سلطان باشد" با این مقدمه شروع می‌شود و داستان دو رفیق را روایت می‌کند که هوسِ پادشاه شدن به سرشان می‌زند. منطقشان هم این است که ...

"کارنیهان: از نصف امکانات این کشور استفاده نشده. چون آدم‌هایی که اداره‌اش می‌کنن نمی‌ذارن بهش دست بزنی... تا بخوای یه کاری بکنی، دولت برمی‌گرده بهت می‌گه "ولِلِش، بکش کنار اخوی تا ما حکومت‌مون رو بکنیم." این چیزیه که بهت می‌گن. هیچ کاری هم نمیشه کرد. نه می‌تونی یه سوزن رو تکون بدی، نه می‌تونی یه نگاه زیر سنگ بندازی، نه می‌شه دنبال نفت گشت، هیچ‌چی. واسه همین ما هم همین جوری ولش می‌کنیم و می‌ریم جایی که دور و برمون شلوغ نباشه آدم اقلا بتونه واسه خودش بچرخه... واسه همین چیزاست که تصمیم گرفتیم بریم و سلطان بشیم."

 نویسنده‌یِ کتاب، رودیار کیپلینگ، در سال ۱۹۰۷ و در سن چهل و سه سالگی برنده جایزه ادبی نوبل شد. او یکی از جوان‌ترین برندگان این جایزه است.

برخی از جملات کتاب:

- دراوِت: ما به این نتیجه رسیده‌ایم که توی این دنیا فقط یه جا هست که دو تا مرد کار درست مثل ما می‌تونن توش کار کنن. بهش میگن کافرستان باید بالای افغانستان باشه... کافرن و سی و دو تا بت دارن ما هم می‌شیم سی و سومی و سی و چهارمی.
- کارنیهان: هر پادشاهی همیشه احساس می‌کنه همیشه حقش خورده شده٬ این در مورد همه‌یِ پادشاه‌ها صدق می‌کنه.
- دراوت: ازدواج پادشاه‌ها جزو مسائل ملکتیه!


پ.ن: مشخصات کتاب؛ مترجم: مهسا خلیلی انتشارات: نیلا قیمت: ۱۵۰۰ تومان چاپ اول: ۱۳۸۹
پ.ن.ن: تصویر اول مربوط به فیلمی است که در سال ۱۹۷۵ از روی این کتاب ساخته شده است. به کارگردانی جان هیستون و بازی شون کانری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...