افسانه‌های عصر ماافسانه‌‌های عصر ما

مجموعه چند حکایت طنز‌آمیز کوتاه که شخصیت‌های آن حیوانات هستند (فابل). در برخی از حکایت‌ها از تکینیک نقیضه (پارودی) استفاده شده و حکایت‌های معروف را به شکل دیگری بازآفرینی کرده است مانند داستان کلاغ و روباه.

برخی از جملات کتاب

- عنکبوت بزرگی در خانه‌ی کهنه‌سازی، تار زیبایی برای شکار مگس تنید. هر بار که مگسی بر تارش فرود می‌آمد و گرفتار می‌شد عنکبوت آن را می‌بلعید تا مگسان دیگر که از آن حوالی عبور می‌کردند تصور کنند تار عنکبوت مکان امنی برای استراحت است. روزی مگس نیمه‌دانایی، وز وز کنان بالای تار عنکبوت پرواز می‌کرد و آنقدر برای فرود آمدن مسامحه کرد که عنکبوت ظاهر شد و گفت: «بفرما!»  اما مگس که از او خیلی باهوش‌تر بود گفت، «من هرگز در جایی که مگس دیگری نیست فرود نمی‌آیم و در منزل تو مگس نمی‌بینم.»

مگس پروازکنان رفت، تا به جایی رسید که مگسان زیادی گرد آمده بودند. می‌خواست بنشیند که زنبوری گفت: «دست نگهدار نادان، این مگس گیر است. همه‌ی این مگس‌ها به دام افتاده‌اند.»  مگس گفت، «مزخرف نگو همه‌ی اینها مشغول رقصند.»

این را گفت و نشست و با دیگر مگسان در آنجا زمین‌گیر شد.

نتیجه اخلاقی : امنیت در کمیّت نیست، در هیچ چیز دیگر هم نیست. (ص ۶۱-۶۲)

جیمز تربرمشخصات کتاب

عنوان: افسانه‌‌های عصر ما

نویسنده: جیمز تربر

ترجمه: مهشید امیرشاهی

نشر: سازمان کتاب‌های جیبی

چاپ اول ۱۳۴۵

۱۹۲ صفحه


پ.ن: به نظرم داستان‌هایش زیاد جذاب نبود. شاید در زمان خودش خوب بوده ولی نتوانسته از غربال زمان عبور کند. تا آنجایی که می‌دانم «جیمز تربر» نویسنده‌ی معروفی در حوزه‌ی طنز است و احتمالا داستان‌های بهتری از این نویسنده وجود دارد که هنوز منتشر نشده.