زبانهای ایرانی به سه دورهی تاریخی تقسیم میشود.
دورهی باستان از حدود هزار سال پیش از میلاد، یعنی زمان تقریبی ورود ایرانیان به فلات ایران و تا سال 331 پیش از میلاد،زمان برافتادن امپراطوری هخامنشی.
دورهی میانه از سال 331 پیش از میلاد، تا زمان رسمیت یافتن فارسی دری در دورهی صفاریان به سال 867 میلادی.
دورهی جدید از زمان تاسیس حکومت صفاریان تا امروز.
البته این دورههای زمانی به قطع و یقیق،تقریبیاند.
برخی از جملات کتاب
- هر زبانی در طول زمان همچون موجودی زنده تغییر میکند. (آگوست شلایشر) (ص 19)
- پیش از مهاجرت آریاییها به سرزمینی که به نام آنان، «ایران» نامیده شد، تاریخ فلات ایران تقریبا به تاریخ عیلام محدود میشده است، متاسفانه اسنادی که از آن برجای مانده بسیار اندک است و شامل مدارک معدودی است که برخی به اکَدی و برخی به عیلامیاند. بخش عمدهی همین اسناد، پس از حفاریهای شوش، پایتخت عیلامیان، در سال 1897 میلادی به دست آمدهاند و پیش از آن، هرچه دربارهی عیلامیان میدانستیم به مطالعهی مختصری محدود میشد که در عهد عتیق آمده بود. (ص 26)
- از یک قرن پیش از سقوط دولت سومر، اقوام سامینژاد در بین النهرین و غرب این ناحیه سکونت داشتند و سرانجام در قرن بیست و چهارم پیش از میلاد بر این نواحی استیلا یافتند. سلسلهی سلاطین اکّد که به دست سارگن اول تاسیس شد، نخستین سلسلهی سامی در بین النهرین به حساب میآید. (ص 30)
- در کنار اکدیان که از اقوام سامی به حساب میآیند، قوم دیگری نیز از همین نژاد در نواحی غربی و جنوب غربی بینالنهرین سکونت داشته که آرامیان نامیده میشوند. این قوم بر حسب نوع زبانشان به دو گروه قابل تقسیماند. گروهی که به زبان آرامی تکلم میکردهاند، آرامیانِ آرامیزبان نامیده میشوند، و گروه دوم که به زبان سریانی سخن میگفتند آرامیان سریانیزبان نام گرفتهاند. (ص 34)
- فارسی میانه شکل تحول یافتهی فارسی باستان است و فارسی جدید را باید دنبالهی آن دانست. آغاز این زبان به دورهی پایان امپراطوری هخامنشی باز میگردد و به این ترتیب میتوان ادعا کرد، این زبان از حدود قرن سوم پیش از میلاد تا حدود قرن نهم میلادی، البته در قالب گونههای زمانی مختلف، زنده بوده است. این زبان تا قرن سوم میلادی نقش زبان منطقهی فارس را به عهده داشته و در زمان ساسانیان، از قرن سوم تا هفتم میلادی به زبان رسمی این امپراطوری مبدل شده است و تا آسیای مرکزی، و حتی تا مناطق جنوبی هند گسترش یافته است. نام این زبان را پهلوی یا پهلوی ساسانی نیز گفتهاند. (ص 133-134)
- زبان فارسی میانه، برخلاف فارسی باستان، به یک خط نوشته نشده است، هرچند تمامی خطهای به کار رفته برای نگارش این زبان، مستقیم یا غیرمستقیم ماخوذ از آرامیاند. در یک کلیت، فارسی میانه به سه خط نوشته شده است. این خطوط را میتوان خط اوستایی در نوشتههای پازند، خط مانوی درنوشتههای دینی مانویت و گونههای مختلف خط فارسی دانست. (ص 151)
- سلسلهای که تیمور تاسیس کرد، تیموریان نام گرفت و از آنجا که تیمور، خواهر امیرحسین، امیر ماوراءالنهر را به همسری گرفته بود به «گورکان» ملقب شد که در مغولی به معنی «داماد» بود. به همین دلیل اعقاب او را «گورکانیان» نیز خواندهاند. (ص ۱۷۳)
- در فاصلهی میان سقوط ساسانیان (۶۵۱ میلادی) تا روی کار آمدن صفاریان (۸۶۷ میلادی)، زبان علمی و دیوانی ایرانیان مسلمان، زبان عربی بود. دولت سامانیان به رواج فارسی علاقهمند بود. دولتهای بعد از صفاریان نیز رسمیت زبان فارسی را پذیرفته بودند. دولت غزنویان، زبان فارسی را در هندوستان رواج داد. این زبان در تمامی دوران حکومت مغولان در هند، زبان رسمی دربار آنان بود. همین رواج زبان فارسی در هند و آمیختنش با زبان هندوستان به مثابه زبان میانجی، زبان رسمی کشور پاکستان است. پایهی اردو، زبان هندوستانی است و به همین دلیل،این زبان در گروه هندی زبانهای هندوایرانی طبقهبندی میشود. (ص ۱۸۴)
مشخصات کتاب
عنوان: آشنایی با تاریخ زبانهای ایرانی
نویسنده: کورش صفوی
نشر: پژواک کیوان
چاپ اول 1386
193 صفحه
قیمت: 2400 تومان
پ.ن: به نظرم کتاب خوبی بود. هرچند کتاب برای دورهی کارشناسی ارشد زبانشناسی نوشته شده بود اما برای علاقهمندان زبانشناسی هم مناسب بود. البته باید اعتراف کنم بخشهایی را که بیش از حد تخصصی بود، نخواندم.