داستان نمایشنامه در مورد دو زن است. «دورا» زنی که در جنگ بالکان مورد تجاوز قرار گرفته و «کِیت» که روانشناس است و مسئولیت نگهداری از دورا را به عهده دارد.
به نظرم «ماتئی ویسنی یک» در این نمایشنامه توانسته است چهرهیِ زشت و خشن جنگ را به شکلی عریان نشان دهد.
اطلاعات بیشتر را میتوانید از اینجا بخوانید.
برخی از جملات کتاب
کِیت: در جنگ میان نژادها، پیکر زن میدان نبرد میشود. ما این پدیده را در اواخر قرن بیستم در اروپا مشاهده کردیم. آلت جنگجوی جدید همچون تیغ شمشیر شوالیهء عصر قدیم که با خون دشمن آمیخته میشد امروز در شیون زنهای تجاوز شده فرو میرود.
***
کیت: بیش از نیمی از زنان تجاوز شده، در جنگهای میان نژادی، قربانی متجاوزینی هستند که از پیش میشناختند یا اغلب در شعاع کمتر از شصت کیلومتری آنها را دیده بودند.
***
دورا: اون هیچ وقت بچه من نمیشه. من نخواستمش. هیچکی نخواستش. این بچه بیپدر مادره. این بچه وجود نداره، کِیت!
کیت: چرا. اون داره تو شیکمت بزرگ میشه. مادرش تویی.
دورا: پدرش چی؟ پدرش کی میشه؟ اگه یه روز ازم بپرسه پدرم کیه، چی بهش جوب بدم؟ بگم پدرش کیه؟
کیت: جنگ. پدرش جنگه.
***
چه جوری برات بگم کیت که من از کشورم متنفرم؟
... سالها و سالها به مغزشون فشار میارن تا بفهمن چه جوری چنین چیزهایی ممکن بوده. تا ابد همین پرسشها رو از خودشون میکنن: کی شروع کرد؟ کی از همه بدذاتتر بود؟ چه جوری تونستن، هر کدوم به نوبت، تا این حد پست و رذل باشن...
***
دورا: کشور من تصویر یه یه سرباز مست حیرون رو داره که خنجرش رو روی پاچهیِ شلوار ارتشیش تمیز میکنه و توی غلافش میذاره. بعدش روی جسد مردی که خرخرهاش رو بریده تف میکنه...
کشور من شبیه اون مادریه که میبینه اونیفرم پسرش یه دکمه کم داره. با عجله دگمه رو میدوزه و بعدش پسرش رو خاک میکنه...
تصویر کشور من اون سه تا سربازن که دارن میشاشن روی آوارهای دود زده خونهیی که آتیش زدن.
کشور من تصویر یه سرباز جوونی رو داره که برای اولین بار آدم کشته. کنار مردی که گردنش را بریده و هنوز داره جون میده بالا میاره.
کشور
من شبیه مادریه که این نامه رو براش فرستادند: «پسرت رو کشتیم. اگه
میخوای برات جسدش رو بفرستیم تا خاکش کنی، برامون سه هزار دلار تهیه کن.»
کشور
من زنییه که از شدت ترس و وحشت، لحظهای که متجاوزش میخواد لباسش رو در
بیاره خونریزی میکنه. متجاوز حالش بهم میخوره بهش دشنام میده و میذاره
زنه بره.
اینه کشور من، مادری که نمیتونه برای پسرش که توی سربرنیکا کشته شده و هنوز شناسایی نشده عزاداری کنه. عاقبت تصمیم میگیره یکی از پیراهنهاش رو خاک کنه تا بتونه سر یه قبری گریه کنه.
مشخصات کتاب
عنوان: پیکر زن همچون میدان نبرد در جنگ بوسنی
نویسنده: ماتئی ویسنی یک
مترجم: تینوش نظم جو
نشر: نی
چاپ چهارم
122 صفحه
قیمت: 4000تومان
...............
پ.ن: در پستهای قبلی دو نمایشنامه دیگر از همین نویسنده با نام «داستان خرسهای پاندا به روایت یک ساکسیفونیست که دوست دختری در فرانکفورت دارد» و «اسبهای پشت پنجره» را معرفی کرده بودم.
پ.ن: در ایران نیز «تینوش نظم جو» و «مهفام نزهت شعار» تئاتر این نمایشنامه را اجرا کردهاند.