این مرد ترانه دارد جیب های این مرد پر از شادی است چرا کسی نمیخندد؟ این مرد آواز دارد و دقیقه های سکر آور و کلمات نازنین و صداهای بهشتی چرا کسی نمیرقصد؟ اگر گلوی این مرد پر از واژه های رنگی است و دست هاش پر از ملودی های رنگارنگ: آبی، سبز، سرخ، چرا همه زل زده ایم به دوردست؟ چرا چشم های ما خیس است؟ متن و عکس از کتاب: پرسه در حوالی زندگی، روایت: مصطفی مستور، انتخاب عکس: کیارنگ علایی