برخی از کتابهایی که دو روز پیش آوردیم و دلیل انتخاب آنها:
- آخر بازی و در انتظار گودو (دو نمایشنامه معروف از ساموئل بکت، ترجمه بهروز حاج محمدی. انتشارات ققنوس): به خاطر ولادیمیر و استراگون!
- ادیسه، انه اید و ایلیاد (ترجمه میر جلال الدین کزازی. نشر مرکز): به پیشنهاد علی (همان علی معروف!)
- "تارک دنیا مورد نیاز است" (میک جکسون. ترجمه: گلاره اسدی. نشر چشمه). به پیشنهاد حامد تأمّلی
- "بیست و یک داستان از نویسندگان معاصر فرانسه (ترجمه ابولحسن نجفی. نشر نیلوفر) به پیشنهاد کسی که اسمش را داخل دفتر پیشنهادها ننوشته بود!
- "خداحافظ گری کوپر" (رومن گاری. ترجمه سرش حبیبی. نشر نیلوفر) و "اگنس" (پتر اشتام. ترجمه محمود حسینی زاد. نشر افق) و "درخت مار" (اووه تیم. ترجمه امید اجتماعی جندقی. نشر افق): به پیشنهاد نشریه همشهری جوان!
- "احمد شاه مسعود" (شکیبا هاشمی و ماری فرانسوا کولومبانی. ترجمه، افسر افشاری. نشر مرکز). به پیشنهاد ولادیمیر
- "کافه زیر دریا" (استفانو بننی. ترجمه رضا قیصریه. نشر کتاب خورشید) : به پیشنهاد safzav! برای اینکه اگر موردی مشابه پست "به سراغ ما اگر ..." پیدا شد این کتاب را معرفی کنم!
- "دیدن دختر صد در صد دلخواه در صبح زیبای ماه آوریل" (هاروکی موراکامی. ترجمه محمود مرادی. نشر ثالث): از آن اسمهایی است که جان میدهد توی ویترین باشد! بماند که الان دور دور موراکامی است.
- "پله پله تا ملاقات خدا" و دو "قرن سکوت": به احترام عبدالحسین زرین کوب.
- "خاطرات پس از مرگ" (ماشادو آسیس. ترجمه عبدالله کوثری. نشر مروارید). به پیشنهاد سمیه
- "پس از تاریکی" (هاروکی موراکامی. ترجمه مهدی غبرایی. نشر کتاب سرای نیک). به دلیل این که الان دور دور...!
- "نارتسیس و گلدموند" (هرمان هسه. ترجمه سروش حبیبی. نشر چشمه) به احترام سروش حبیبی!
- "ناتوردشت" (جی.دی. سلینجر. ترجمه ابولحسن نجفی. نشر نیلا) بدون شرح!
- "اختراع انزوا" (پل استر. ترجمه بابک تبرایی. نشر افق) و "بخور و نمیر" (پل استر. ترجمه مهسا ملک مرزبان. نشر افق): به پیشنهاد داوود زادمهر
- "تاسیان" (مجموعه اشعار هوشنگ ابتهاج. نشر کارنامه) و "دوباره از همان خیابانها" (بیژن نجدی. نشر مرکز). به خاطر حس هم ولایتی بودن!! ؛)
- "آنها مشغول مردناند!" (گزیده شعر های آن سکستون. ترجمه سینا کمال آبادی و محسن ابوالحسنی. نشر چشمه) و "خاطرهای در درونم است." (گزیده شعر آنا آخماتوا. ترجمه احمد پوری. نشر چشمه): یه کسی، یه زمانی، یه جایی، این کتاب رو به من پیشنهاد داد!
- "هوا را از من بگیر، خندهات را نه!" (ناظم حکمت. ترجمه احمد پوری. نشر چشمه) به احترام احمد پوری!
- "از دو که حرف میزنم از چه حرف میزنم؟" (هاروکی موراکامی. ترجمه مجتبی ویسی. نشر چشمه): یک اتوبیوگرافی است که چاپ اولش چند هفتهیِ پیش آمد و بلافاصله تمام شد و چند روزی است که چاپ دومش آمده. بماند که حالا دور دور ...!
.....................
پ.ن: این لیست ادامه دارد.
پ.ن.ن: چند روز پیش خبرهای بدی از ولادیمیر شنیدم. امیدوارم که صحت نداشته باشد و اشکال از فرستنده باشد!
پ.ن.ن.ن: همین الان که داشتم "پ.ن.ن" بالایی را مینوشتم یک نفر به داخل مغازه آمد و کتاب "دیدن دختر صد در صد دلخواه در صبح زیبای ماه آوریل" را خرید. گفتم که اسمش جان میدهد ... ؛)