گتسبی ویلایِ بزرگی در شهرِ کوچکِ وست اگ داردو هر یکشنبه مهمانی بزرگی میگیرد که تمام آدمهایِ منطقه میتوانند در آن شرکت کنند. کسی از زندگی او اطلاعات زیادی ندارد و به همین دلیل مرد مرموزی به نظر میرسد. داستان از زبان همسایهاش «نیک» روایت میشود.
اطلاعات بیشتر را میتوانید از اینجا و اینجا بخوانید.
برخی از جملات کتاب
- در سالهایی که جوانتر و به ناچار آسیبپذیرتر بودم، پدرم پندی به من داد که آن را تا به امروز در ذهن خود مزه مزه میکنم. وی گفت: «هر وقت دلت خواست عیب کسی رو بگیری، یادت باشه که تو این دنیا، همه مزایای تو رو نداشتن.»
- شوهر دیزی، از جمله توفیقهایِ بدنی مختلفی که به دست آورده بود، یکی از قویترین فوتبالیستهایی بود که تاریخ ورزشی دانشگاه ییل به خاطر داشت و برای خودش یک جور قهرمان ملی بود، یکی از آن آدمهایی که در بیست و یک سالگی به چنان اوج شدید ولی محدودی از کمال میرسند که بعد از آن همه چیز برایشان طعم فرود را دارد.
- بلافاصله از پرستار پرسیدم که پسره یا دختره؟ وقتی بهم گفت دختره، سرم رو برگردوندم و زدم زیر گریه. گفتم خیلی خب، خوشحالم که دختره. امیدوارم که خل باشه، واسه اینکه بهترین چیزی که یه دختر توی این دنیا میتونه باشه، همینه، یه خل خوشگل.
- جوردن بیکر به طور غریزی از مردان باهوش و زیرک پرهیز میکرد. اکنون میبینم که این پرهیز بدین علت بود که در یک سطح پایینتر، جایی که امکان تخطی از اصول پذیرفته به مغز اشخاص خطور نمیکند، احساس امنیت بیشتری میکند.
- هیچ اغتشاشی مثل اغتشاش فکری یک مغز کوچک نیست.
- به پیشنهاد گفت:«بیاین یاد بگیربم که دوستیمون رو نسبت به یه نفر تا زنده هست بهش نشون بدیم و نه بعد از اونکه مرده...»
-گفتم: «من سی سالمه. پنج سال پیرتر از آن هستم که به خودم دروغ بگم و اسمش رو بگذارم شرافت.»
جواب نداد. خشمگین، هنوز نیمه عاشق، و فوق العاده متاسف، به او پشت کردم.
- نه میتوانستم او را ببخشم و نه کارش را بپسندم. اما دیدم آنچه انجام داده بود در نظر خودش کاملا موجه بود. کاری بود زاییدهیِ بیقیدی و ندانم کاری. آن دو، تام و دیزی، آدمهای بیقیدی بودند. چیزها و آدمها را میشکستند و بعد میدویدند و میرفتند توی پولشان، توی بیقیدی عظیمشان یا توی همان چیزی که آنها را به هم پیوند میداد، تا دیگران بیایند و ریخت و پاش و کثافتشان را جمع کنند...
مشخصات کتاب
عنوان: گتسبی بزرگ
نویسنده: اسکات فیتز جرالد
ترجمه: کریم امامی
نشر: امیرکبیر
چاپ چهارم: 1390
254 صفحه
قیمت: 4200 تومان
...................
پ.ن: چند وقتی است که سعی میکنم سراغ کتابهایِ کلاسیک و قدیمی نروم. راستش حوصله خواندن توصیفات فراوان و موضوعات تکراریِ آن دوره را ندارم. اما به علت حجم کمِ این کتاب (نسبت به «جنگ و صلح» و «زمان از دست رفته» و...) و تعریفِ یکی از دوستانم، برایش استثناء قائل شدم و خواندمش. خوشبختانه آنقدرها هم که انتظار داشتم خسته کننه نبود. به نظرم اگر ترجمهاش روانتر و امروزیتر بود خیلی بهتر میشد.
پ.ن.ن: تصویر مربوط به «فیس جرالد» و همسرش «زلدا» است.