چوب الف

چوب الف: چیزی که برای نشانه‌گذاری صفحه‌ای که خوانده شده توی کتاب می‌گذارند... و نه آن چیزی که بر سرِ ما است.

۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پیمان خاکسار» ثبت شده است

اتحادیه ابلهان

اتحادیه ابلهاناتحادیه ابلهان

نام شخصیت اصلی کتاب «ایگنیشس» است. جوانی مجرد و 30 ساله که به تنهایی با مادرش زندگی می‌کند. در نگاه اول ممکن است تفکر و نگاهِ ایگنیشس به دنیای اطرافش عجیب به نظر برسد و او را ابله جلوه بدهد، اما اگر به سایر شخصیت‌های داستان دقت کنیم، متوجه می‌شویم که آن‌ها نیز حماقت‌های خاص خودشان را دارند که به دلیل رایج بودن این نوع حماقت‌ها باعث می‌شود شبیه انسان‌هایِ عادی به نظر برسند.

اطلاعات بیشتر در مورد کتاب را می‌توانید از اینجا بخوانید.

کتاب را می‌توانید از اینجا تهیه کنید.

برخی از جملات کتاب


- وقتی نابغه‌ای در دنیا پیدا می‌شود می‌توانید او را از این نشانه بشناسید؛ تمام ابلهان علیه‌اش متحد می‌شوند. (جانتن سویفت - مقدمه کتاب)

-ایگنیشس به عنوان متخصص فرهنگ و هنر قرون وسطا به روتا فورتانا اعتقاد داشت، یکی از آن مفاهیم اصلی کتاب تسلای فلسفه، اثری فلسفی که تفکر قرون وسطا بر پایه‌ی آن بنا شده بود.

- می‌شود گفت من همیشه با نژاد سیاه احساس خویشاوندی داشته‌ام چون موقعیت‌شان درست شبیه من است؛ هردوی ما در جامعه امریکا غیر خودی هستیم، هرچند که تبعید من خود خواسته است.

- چیزی نگذشت که رفتار وحشیانه‌ی میرنا تمام حضار ضیافت را فراری داد و ما با قهوه‌ای سرد و کلمات داغ تنها ماندیم.

- «عالی نیست؟ من دو کلاس بیشتر سواد ندارم. ننه‌م بیرون رخت چرکای ملت رو می‌شست و کسی هم راجع به مدرسه حرف نمی‌زد. تمام وقت تو خیابون لاستیک قل می‌دادم. من قل می‌دادم، ننه‌هه می‌شست و هیشکی هیچی یاد نمی‌گرفت.»

- «پس کارِ آن انگل رسوای قرطاس اداری بود. شبیه بازوی بوروکراسی بود. همیشه کارمندان دولت رو از فضای تهی‌یی می‌شه شناخت که بیشتر آدم‌ها با چیزی به اسم صورت پرش کردند.»

- «در هنگام بیهوشی این‌ها مشغول لوده بازی با تن من بودن؟ دست کم لطف می‌کردی و جلوشونو می‌گرفتی. خدا می‌دونه دست این هرزه‌های به اصطلاح پزشک تا کجاها نرفته. ممکنه چند لحظه از اینجا بیرون بری تا خودم رو بررسی کنم ببینم آیا با من با بی‌احتیاطی رفتار شده یا نه؟...»

جان کندی تولمشخصات کتاب

عنوان: اتحادیه ابلهان

نویسنده: جان کندی تول

ترجمه: پیمان خاکسار

نشر: به نگار

چاپ اول 1391

تعداد صفحه: 467

قیمت: 20000 تومان

................................

پ.ن: نویسنده این کتاب (جان کندی تول) در سن 28 سالگی این کتب را نوشت اما هیچ ناشری حاضر به چاپ آن نشد و به همین دلیل در سن 32 سالگی خودکشی کرد. بیست سال بعد مادرش با تلاش فراوان موفق شد کتاب را چاپ کند. بعد از چاپ کتاب، بسیار مورد استقبال قرار گرفت و برنده جایزه پولیتزر شد.

تئاتر اتحادیه ابلهانپ.ن.ن: بر اساس این کتاب چند تئاتر نیز در بر روی صحنه رفته است که تصویر رو به رو مربوط به یکی از این تئاترهاست.

پ.ن.ن.ن: چند تصویر دیگر از روی جلدهای خارجی این کتاب در اینترنت پیدا کردم.






a confederacy of duncesاتحادیه ابلهاناتحادیه ابلهان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

بالاخره یه روزی قشنگ حرف می‌زنم

me talk pretty on dayبالاخره یه روزی درست حرف می زنم


به نظرم کتاب «بالاخره یه روز قشنگ حرف می‌زنم» یک جورهایی شبیه کتاب «عطر سنبل، عطر کاج» (فیروزه جزایری دوما) است. دیوید سداریس در این کتاب بخشی از خاطرات زندگی‌اش در امریکا و فرانسه رابا زبان طنز نوشته است.

بخشی از مقدمه مترجم:

دیوید سداریس، پرمخاطب‌ترین طنز نویس پانزده سال اخیر امریکاست. تمامی کتاب‌هایش با مقیاس نجومی پرفروش‌اند. تا کنون تها در امریکا هشت میلیون نسخه از آثارش به فروش رسیده است. البته پرطرفدارترین و بهترین کتابش همین است که در دست دارید. این کتاب تقریبا به تمام زبان‌های زنده و مرده‌یِ دنیا ترجمه شده است. سداریس می‌خنداند به مفهوم واقعی کلمه. از او نباید انتظاری را داشته باشید که از کافکا و فاکنر و بورخس دارید. 

برخی از جملات کتاب:

- به نظرم زندگی در یک کشور خارجی چیزی است که همه باید دست کم یک‌بار هم که شده امتحانش کنند. این کار آدم را کامل می‌کند، لبه‌های اُمُلی را سنباده می‌کشد و تبدیلت می‌کند به یک شهروند جهانی.

- ... هر روز به ما می‌گویند که داریم در بهترین کشور دنیا زندگی می‌کنیم؛ همیشه هم به عنوان یک حقیقت غیرقابل انکار بیان می‌شود ... امریکا بهترین کشور دنیاست. با این باور بزرگ می‌شوی و وقتی یک روز می‌فهمی که کشورهای دیگر هم برای خودشان شعار ناسیونالیستی دارند و هیچ کدام‌شان هم این نیست که «ما دومی هستیم!» وحشت برت می‌دارد.

- پیشنهادشان برای آتش زدن پله‌های کاخ سفید یا ساختن کله‌ی فرماندار از مدفوع رد شده بود. این شکست رسما بر «خاص» بودنشان مهر تایید زد و بنابراین من شدم دشمن شماره یک آوانگاردها. 

- کُلی فکر کرد تا اینکه اسم شرکتش را گذاشت کف سابی «سیلی پی» (silly p) سیلی پی اسمی بود که اگر خواننده رپ می‌شد روی خودش می‌گذاشت. وقتی پدرم گفت که کلمه «سیلی» ممکن است بعضی از مشتری‌های فکل کراواتی را بپراند، پل به این فکر افتاد که اسم شرکتش را عوض کند و بگذارد کف سابی سیلی فاکین پی!

- وقتی فهمیدم می‌توانم همه چیز را توجیه کنم تمام ترس و نگرانی‌هایم دود شدند و رفتند هوا.

- آخرین باری که یک تحصیل کرده موفق از او خواستگاری کرد، ایمی کمی این پا و اون پا کرد و گفت: «خیلی ممنون ولی من الان توی مود سفید پوست‌ها نیستم.»


دیوید سداریسمشخصات کتاب:

نویسنده: دیوید سداریس
مترجم: پیمان خاکسار
تعداد صفحه: 233
قیمت: 6500 تومان
نویسنده: دیوید سداریس
مترجم: پیمان خاکسار
تعداد صفحه: 233
نشرچشمه، چاپ اول، بهار 1391

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...