این مجموعه شامل ۵ داستان کوتاه از ماریو وارگاس یوسا، جان آپدایک، روبرتو بولانیو و یی یون لی است. اطلاعات بیشتر را میتوانید از اینجا و اینجا بخوانید.
برخی از جملات کتاب
- متاسفانه این داستان که خیلی هم متداول است، ماجرای زنی است مثل فاتااوماتا که مثل میلیونها زن، فقیر به به دنیا میآیند و مطمئنا، فقیر از دنیا میروند. اگر بگوییم اتفاقاتی که برایش افتاد تراژیک بودند، حرف را به بیراهه کشاندهام. چیزی هم در زندگی این زن وجود دارد که از این عبارت نمایشی بیبهره باشد؟ برای فاتااوماتا و زنان شبیه او، به مرگی تراژیک مردن، مرگی طبیعی است. (از داستان سه طرح سه شخصیت «یوسا»)
- من به اندازهیِ کافی کییر کهگارد و بارت و انامونو خوانده بودم که بفهمم بیدین شدن یعنی چه اما جناب کشیش اصلا تو باغ نبود، جای مطالعه یا چرت میزد یا دیوارهای سنگی میساخت. (از داستان اشکهای پدرم «آپدایک»)
- پدرم که سرگرم تصحیح برگههای ریاضی روی صندلیاش بود گفت: «میلدرد منظور خاصی ندارد. اینها فوران زنانگیاش است.» «فوران زنانگی» برای پدرم توضیج همه چیز بود اما نه برای من. (از داستان اشکهای پدرم «آپدایک»)
- موفقیتشان در پیدا کردن نام معشوقه، نشانی و محل کارش، زندگی خانم فان را نجات داد. آنها حتی این مسئله را به یک شوخی متداول هم تبدیل کردند - عشق پیری گر بجنبد سر به روسوایی زند- که جزو پیامهایِ پر طرفدارِ نوشتاری موبایل از این شهر به آن شهر میچرخید و شهره خاص و عام شده بود. این شوخی احتمالا کار چند جوان بیخیال و سبکسر بود اما متاسفانه حقیقت همان بود که نقل شد.
مشخصات کتاب
عنوان: ملاقات با انریکه این
نویسندگان: ماریو وارگاس یوسا، جان آپدایک، روبرتو بولانیو، یی یون لی
ترجمه: علیرضا کیوانی نژاد
نشر: افکار
چاپ اول 1390
تعداد صفحه 116
قیما: 3000 تومان
.......................
پ.ن: عکس را از وبلاگ سال صفر برداشتم. توضیحات خوبی هم در مورد کتاب داده است.