این کتاب در سال 1381 برنده بهترین مجموعه داستان از جایزه هوشنگ گلشیری شده است و شامل هفت داستان با درون مایه طنز است. بیشتر داستانها در برلین اتفاق میافتند. نویسنده با استفاده از زبان طنز بیهودگی و حماقتهای زندگی آدمهای داستاناش را روایت میکند.
اطلاعات بیشتر را میتوانید از اینجا و اینجا بخوانید.
برخی از جملات کتاب
- گفت اعتبارِ شهادتِ همسر به اندازهی نصفِ یک شاهد کامل است گفتم اِ اینجا هم پس خودم گفت بیهوده است گفتم نصفی زنام نصفی هم خودم میشود یک شاهدِ کامل کاغذ را لای غلتک ماشین تحریر گذاشت تَک انگشتی میزد گفت شهادت یک دیوانه حتی اگر رسمی باشد و تاییدیه داشته باشد نصفه هم حساب نمیشود تو که غیررسمی هستی گفتم شهادتِ یک کِرم چه طور گفت آدرس با انگشت اشاره به شقیقهام زدم ندید انگشتهاش یک لحظه آرام گرفت گفت آدرس گفتم اینجاست کتاب کُلُفتی را ورق زد و گفت قانون تصریح میکند یک حیوان وقتی میتواند شهادت بدهد که به لحاظِ مَسکن و معیشت مستقل باشد نوکِ سبیلهاش را تاب داد. ( از داستان «چ ک ه» ص 31-32)
- گفتم تخفیف بدهید گفت قانون فصل حراج ندارد
زیرلب فحشی پراندم گفت چی کاغذی دیگر برداشت گفت توهین به مامورِ
هول هولی گفتم شما خیلی مشکل پسند هستید گفت قانع کننده نیست قانونا جرم دارد
ولی زنِ من وسعت نظر دارد تکان که بخورم میگوید تو دیوانهای، روانی هستی، شیزوفرنییی تصدیق کنید که کلمه زیبایی است (از داستان «چ ک ه» ص 33-34)
یاد صحنهی آخرِ «آینههای دردار» افتادم که ابراهیم کنار صنم بانو دراز میکشد و خوب که خواننده را پیِ آخرِ ماجرا میکشاند، با مشتی حرفهای قلمبه سلمبه بالاخره از زیرِ هپی اِند هالیوودی شانه خالی میکند. (سانسور بوده یا خود سانسوری؟ هر چه بود، تازه بعدها گلشیری باید به جای ابراهیم تقاص پس میداد به آن سوال تاریخی برخاسته از شعور ادبی زمانهاش: «بالاخره با طرف خوابیدی یا نه؟.») (از داستان «چشمهای پنهان روز واقعه» - ص 133)
مشخصات کتاب
عنوان: خنده در خانهی تنهایی
نویسنده: بهرام مرادی
نشر: اختران
چاپ اول 1381
تعداد صفحه: 160
قیمت: 1100 تومان