داستان خرسهای پاندا نمایشنامه جذاب و کوچکی است که داستان یک زن و مرد را در فضایی سورئال و با زبان طنز بیان میکند. «ماتئی ویسینی یک»
نویسنده رومانیایی- فرانسویِ این کتاب، در سال ۱۹۸۴ جایزه اتحادیه
نویشندگان رومانیایی را برای بهترین کتاب شعر دریافت کرد. او در طی ۱۰ سال،
نمایشنامههای زیادی نوشت که همه آنها در کشورش (رومانی) ممنوع شدند. در
سپتامبر ۱۹۸۷ در پی دعوت بنیاد فرهنگی پاریس به فرانسه رفت و پس از درخواست پناهندگی سیاسی در این کشور اقامت گزید.
کتاب با این جملات شروع میشود:
مرد: تو کی هستی؟
زن: من؟
{مکث}
مرد: ما همدیگه رو میشناسیم؟
زن: نه لزوما.
مرد: این جا خونه توئه؟
زن: نه، خونه توئه.
مرد: شوخی میکنی؟
{مکث}
زن: نه بابا خونه توئه.
مرد: امکان نداره.
زن: به هر حال این تو بودی که کلید داشتی.
مرد: و ما این جا چه غلطی کردیم؟
زن: نمیدونم.
مرد: بین ما اتفاقیم افتاد؟
زن: اتو داری؟
برخی از جملات کتاب
- و آن دم که دست به آغوش میگشاید،
سایهاش صلیبی است...
و آن دم که میپندارد خوشبختیاش را
در آغوش فشرده است،
آن را له میکند.
- زن: تو دلت یه آ بگو
مرد: ...
زن: مهربونتر
مرد: ...
زن: بلندتر و واضحتر، واسه اینکه بتونم بگیریمش.
مرد: ...
زن: حالا یه آ تو دلت بگو انگار میخوای بهم بگی دوستم داری.
مرد: ...
زن: یه آ تو دلت بگو، انگار میخوای بهم بگی هیچ وقت فراموشم نمیکنی...
مرد: ...
زن: حالا میخوام یه چیزی ازت بپرسم... یه چیز خیلی مهم... و میخوام تو دلت بهم جواب بدی. آمادهای؟
مرد: ...
زن: آ؟
مرد: ...
زن: ...
مرد: ...
- هر روز به کاگرها یه بطر شیر مجانی میدادن. واسه این که مواد سمی کمتر اذیتشون کنه... ولی پدرم هر روز بطی شیر رو میآورد خونه... فکر کنم اون وقتا خیلی فقیر بودیم... این جوری بود دیگه... یادم میآد یه روز با یکی از دوستام شرط بستم که یه بطر شیر رو یه نفس سربکشم... هفت هشت سالم بیشتر نبود... شرط رو بردم.... ولی بعد از اون دیگه هرگز شیر نخوردم... حالا فقط خامه میتونم بخورم... اونم نه زیاد...
- زن: وقتی بچه بودی چه حیوونی رو از همه بیشتر دوست داشتی؟
مرد: خرسهای پاندا
زن: اسم شهری که دلت میخواست توش زندگی کنی بگو.
مرد: «فرانکفورت». اونجا یه باغ وحش خیلی قشنگ هست.
زن: خوب پس تو توی زندگی بعدیت میشی یه خرس پاندا.
مرد: تو چی؟
زن: منم میآم فرانکفورت دیدنت.
مشخصات کتاب
نویسنده: ماتئی ویسینی یک
مترجم: تینوش نظم جو
نشر: ماه ریز
تعداد صفحه: 64
چاپ هشتم 1388
قیمت: 2800 تومان
.........................
پ.ن: کتاب دوست داشتنی و خوبی بود. همچنین «تینوش نظم جو» اجازه ترجمه و نشر کتاب را از نویسنده گرفته است.
پ.ن.ن: این نمایشنامه اجراهای مختلفی داشته است (تصاویر بالا و کنار صفحه). در سال 2010 به کارگردانی یک ایرانی به نام «سیاوش شعبانپور» در تورنتو کانادا نیز باجرا شد. متن مصاحبه در مورد این اجرا را میتوانید در اینجا بخوانید.