چوب الف

چوب الف: چیزی که برای نشانه‌گذاری صفحه‌ای که خوانده شده توی کتاب می‌گذارند... و نه آن چیزی که بر سرِ ما است.

۲ مطلب در خرداد ۱۳۹۲ ثبت شده است

لذت متن

لذت متنلذت متن


توضیحات بیشتر در مرورد کتاب را می‌توانید از اینجا بخوانید.

برخی از جملات کتاب

- متنی به من عرضه می‌شود. این متن مرا ملول می‌کند. می‌شود گفت که حرافی می‌کند. حرافیِ متن صرفا کف زبان است که بر اثر نیاز ساده نوشتن پدید می‌آید. 

- اشتیاق شدید ما به دانستن وادارمان می‌کند که برخی بندها را جا انداخته یا با شتاب از آن‌ها بگذریم (چون پیش بینی می‌کنیم که «ملال آور» خواهند بود) تا هرچه سریع‌تر به بخش‌های پرکشش ماجرا برسیم (آن‌ها که همیشه بخش بندی کننده‌ی ماجرای‌اند: حل معما، کشف سرنوشت، هرچه هم دیریاب باشد مهم نیست): ما جسورانه از توصیف‌ها، توضیح‌ها، تحلیل‌ها و گفت‌و‌گوها چشم می‌پوشیم (کسی شاهد رفتار ما نیست)؛ و این سان، به تماشاگری در یک باشگاه شبانه شبیه می‌شویم که روی صحنه می‌پرد و عریان نمایی رقاصه را تسریع می‌کند، لباس‌های او را می‌کند، اما با همان نظم، که این یعنی؛ بخش‌های متوالی یک آئین را از وسواس رعایت کردن و از سویی شتاب بخشیدن (همچون کشیشی که مناجات‌اش را می‌خورد).

- جامعه دوست داران متن: اعضای این جامعه هیچ وجه اشتراکی با هم ندارند (چون وجود هیچ گونه توافقی بر سر متون لذت بخش لازم نیست)، آن‌ها تنها دشمنان مشترکی دارند: همه ابلهان، از هرگونه که باشند، آن‌ها که به سلب حق متن و سلب لذت آن حکم می‌دهند، به اتکای همسان گرایی فرهنگی یا به اتکای عقل‌گرایی سازش ناپذیر.

- باتای می‌گفت: «من می‌نویسم تا دیوانه نشوم.»

- هیچ چیز نمی‌تواند تضمین کند که این متن در آینده نیز برای ما لذت بخش باشد؛ این لذتی ناپایدار و بسته به حال و هوا، عادت و موقعیت است.

رولان بارتمشخصات کتاب

عنوان: لذت متن

نویسنده: رولان بارت

ترجمه: پیام یزدان جو

نشر: مرکز

چاپ: ششم 1391

96 صفحه

قیمت: 3800 تومان

.............................

پ.ن: برخلاف عنوان و جملاتی که از داخل کتاب نوشتم، لحن و نحوه روایت آن را زیاد دوست نداشتم. به نظرم بیش از حد خشک و تخصصی به این موضوع نگاه کرده بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

فارسی بخند

فارسی بخند

مجموعه داستان‌های این کتاب با زبانی ساده و صمیمی روایت شده است و به همین دلیل کتابِ روان و خوش خوانی است. روابط بین آدم‌ها، موضوعی است که در بیشر داستان‌ها دیده می‌شود.

کتاب را می‌توانید از اینجا تهیه کنید.

اطلاعات بیشتر در مورد کتاب را می‌توانید در وبلاگ نویسنده (قرمز) یا در اینجا و اینجا بخوانید.

برخی از جملات کتاب

- دوست دارم سرش داد بزنم. دوست دارم بگویم که اگر الان نمی‌توانستم دو کلام باهاش فارسی حرف بزنم، اصلا توی این کافه‌یِ نمور ننشسته بودم. می‌گویم:  «هست... من هم اولش فکر می‌کردم مهم نیست اما همه چیز فارسی‌اش فرق می‌کند. خندیدن، خوابیدن غر زدن.»

- یاد مامان می‌افتم که پشت تلفن با جِس احوالپرسی می‌کرد. بلند می‌گفتم «مامان فارسی نمی‌دونه.» گوشی را که گرفتم اول غر زد که داد و بیداد می‌کنم. بعد پرسید «یعنی بهش فارسی یاد ندادی؟»  بعد هم زیر لب گفت «دیگه سلام و احوالپرسی که زبون نمی‌خواد. می‌فهمه»

- دست‌هایم را توی جیب کاپشنم می‌کنم که مبادا موقع رد شدن از خیابان دستم را بگیرد. بازویم را می‌گیرد. خجالت می‌کشم. دلم می‌خواهد به هر عابری که رد می‌شود بگویم «مادرم است. خیلی وقت است ندیده‌امش.»

- گیج بودم. مثل بچه‌ای که ناغافل همخوابگی پدر و مادرش را دیده باشد. هیچ حرفی نداشتم. یبشتر حرف‌هایم را فکر می‌کردم و خودم جواب می‌دادم. نادی بی‌خیال سیگار می‌کشید. این سمت پنجره روبه‌رویش نشستم و گفتم «به من هم سیگار بده» نگاهم کرد و جواب نداد، دوباره حرفم را تکرار  کردم و آخرش یک «حالم خوش نیست» گذاشتم. به دستش حرکتی داد و گفت «برو بچه»

- نمی‌دانم وقتی چیزی را می‌فهمی شروع ماجراست یا همه چیز تمام شده.

سپیده سیاوشیمشخصات کتاب

عنوان: فارسی بخند

نویسنده: سپیده سیاوشی

نشر: ترگمان و قطره

چاپ سوم 1391

92 صفحه

قیمت: 4000 تومان

.........................

پ.ن: از این مجموعه داستان «فارسی بخند» و «قرمز خاکی» را بیشتر دوست داشتم.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...