چوب الف

چوب الف: چیزی که برای نشانه‌گذاری صفحه‌ای که خوانده شده توی کتاب می‌گذارند... و نه آن چیزی که بر سرِ ما است.

سایت جدید

سایت جدید

باز هم مهاجرت کردم. این بار به وردپرس. از آدرس زیر می‌توانید پیدایم کنید:

 

http://choubalef.com

 


پ.ن: طراح تصویر: Jonathan Wolstenholme

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

سفرنامه سیستان و بلوچستان قسمت اول

سفرنامه سیستان و بلوچستان

به درخواست کافه کتاب دورهمی، یک‌بار دیگر قسمت اول سفرنامه‌ی سیستان و بلوچستان را ارایه می‌کنیم. 
زمان: دوشنبه، ۱۸ مرداد ساعت ۱۹ - ۲۰:۳۰
مکان: تهران، خیابان ۱۶ آذر، خیابان ادوارد براون، کافه کتاب دورهمی
ورود برای عموم آزاد و رایگان است.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
استراگون ...

اهدای کتاب به بیمارستان‌ها

اهدای کتاب علاج

بیمارستان جای تلخی است. هم فضای ظاهری‌اش و هم حال و هوای آدم‌هایش. آخرین باری که بیمارستان رفتم به خاطر خون‌ریزی معده بود. یک شب توی بیمارستان بستری بودم و صبحش قرار بود پزشک بیاید و نتیجه‌ی آزمایش‌ها را ببیند. بیمارِ کناری‌ام پیرمردی بود که سرطان داشت و مجبور بود ماهی یکبار از رشت بیاید برای کارهای درمانی‌. چند کلمه‌ای گپ زدیم و خوابش برد. حوصله‌ام سر رفته بود. کتاب «خاطرات صد درصد واقعی یک سرخپوست پاره وقت» را که سیما از خانه برایم آورده بود، از روی میزِ کناری برداشتم و دراز کشیدم روی تخت. از جایی که علامت گذاشته بودم خواندم: 
گوردی گفت: «کتابو برای قصه‌اش می‌خونی، برای تک تک کلماتش و تو هم کاریکاتوراتو برای داستانا می‌کشی، برای تک تک کلمات و تصویرا. آره باید کارتو جدی بگیری، ولی باید به یه دلیل دیگه هم بخونی و نقاشی کنی و اونم اینکه کتاب و نقاشی خوب واقعا به آدم حال می‌ده.»
برای من همین حالی که کتاب‌هایِ خوب می‌دهند، کمک می‌کند تا کمی از تلخی فضای بیمارستان کم شود. 
امیدوارم این ایده فراگیر شود و بیمارستان‌ها یک کوچولو جای بهتری باشند برای بیمارها. 

پنج‌شنبه می‌روم اینجا و چند تا کتاب هم با خودم می‌برم. اگر دوست داشتید بیاید.

زمان: پنج‌شنبه 14 مرداد 1395، ساعت 17

مکان: چهار راه ولیعصر، خیابان برادران مظفر شمالی، مرکز تبادل کتاب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

پاکون

پاکونپاکون

ماجراهای کتاب در منطقه‌ی کوچکی به اسم «پاکون» در ایرلند اتفاق می‌افتد. پس از پایان جنگ داخلی، کمیته‌ی تعیین مرز پس از مدت‌ها تلاش، بخش کوچکی از مرز جدید را تعیین نکرده‌اند. سرانجام به این نتیجه می‌رسند که نماینده‌ی هر کدام از طرفینِ جنگ، به یک مداد قرمز چنگ بیندازند و بکشند تا مرز مشخص شود. با این روش مرز جدید از میان پاکون عبور می‌کند و مشکلات زیادی را به وجود می‌آورد.

برخی از جملات کتاب

- بعد هم دلش ضعف رفت و موقع افتادن چنگ زد به پاهای مرد پلیس و شلوار او را پایین کشید. حالا، چه کسی فکرش را می‌کرد که پاسبانی از نخ سبز گره‌دار به عنوان کش جوراب استفاده کند و روی زانوهایش تصاویری به شکل لنگرِ سرخ خالکوبی کرده باشد؟ آه، بله،‌ایرلند هنوز هم سرزمین رازها به شمار می‌رود. (ص 83)

- «ولی خانم دونن، صرفِ اینکه شوهرتون رو دوست ندارین دلیل موجهی برای جدا شدن از اون نیس.»

زن هم گفته بود: «خب، پس یکی دو تا پیشنهاد بدین.»

«تا به حال شما رو کتک زده؟»

«نه، اگه این کارو می‌کرد می‌کشتمش.»

«تا به حال با بچه‌ها بدرفتاری کرده؟»

«ابدا.»

«خب تا حالا پیش اومده که شما رو بی‌پول گذاشته باشه؟»

«نه، هر جمعه سرِ وقت.»

«پس این طور...» مشاور به فکر فرو رفته بود. بعد یک دفعه گفته بود: «آها، صبر کن ببینم. خوب فکر کنین خانم دونن، آیا تا به حال به شما خیانت کرده؟»

چهره‌ی زن باز شده بود: «خدای من، به گمونم گیرش انداختیم، یقین دارم که اون پدر بچه‌ی آخر من نبوده!» (ص 78)

- مشکل انسان فقط در این بود که حتی در موقع شادی هم قدر آن را نمی‌دانست. (ص 96)

- یک بطری شرابِ غیرمتبرکِ‌ عشای ربانی را از توی گنجه بیرون کشید و در تلاش برای تلفظ صحیح کلمه گفت: {شراب} بوژوله، 1920، سالی خوب.»

«سالش خوب‌تر هم می‌شه اگه درش رو باز کنین، پدر.»

«صبور باش میلیگن، صبور باش.»

میلیگن توی دلش گفت: «صبور! این کلمه رو پُفیوزای تن لشی ساختن که نمی‌تونستن تند و تیز فکر کنن.» (ص 104)

اسپایک میلیگان مشخصات کتاب

عنوان: پاکون

نویسنده: اسپایک میلیگن

ترجمه: مجتبی ویسی

نشر: افسونِ خیال

چاپ اول 1393

168 صفحه

قیمت: 11000 تومان


پ.ن: به نظرم ترجمه و ویراستاری کتاب می‌توانست بهتر باشد. بعضی جاها شوخی‌های نویسنده بامزه بود اما به دلیل زیاد بودن شخصیت‌ها و درهم بودن ماجراها از لحاظ زمانی و مکانی، خط اصلی داستان یک جاهایی گم می‌شد. بعضی از شوخی‌ها و ماجراها هم وابسته به زمان و مکان است و فهمیدنش برای مخاطبی که شناختی از ایرلند آن زمان ندارد مشکل است.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
استراگون ...

نوروز در نیمروز (قسمت اول)

سیستان و بلوچستان

در آخرین روزهای اسفند سال 1394 سفری ده روزه رفتیم به نیمه‌ی شمالیِ سیستان و بلوچستان. هشت نفر که چهار زوج بودیم و دو ماشین. همیشه دوست داشتم این گوشه‌ی دورافتاده‌ی گربه را ببینم. یک جورهایی سفرِ خارجی بودم برایم. تقریبا هیچ چیز از این استان نمی‌دانستم و فقط خبرهای بدی که توی روزنامه‌ها و جاهای مختلف دیده بودم. همه جا صحبت از ترور و ناامنی و چیزهایی از این قبیل بود، حتی قبل از رفتن چند نفر از دوستانمان گفتند خطر دارد و نروید و از این حرف‌ها. در این ده روز چیزهای زیادی دیدم، از مهربانی و خونگرمی مردم تا فقر و تبعیض و تاریخِ کهن این سرزمین. دوست داشتم تجربه‌ی این سفر را با شما هم به اشتراک بگذارم تا شاید علاقه‌مند شوید و بروید و به دور از نگاهِ رسانه‌ها و شایعات این استان را ببینید.  


پ.ن: نیمروز یکی از اسم‌های قدیم سیستان است.

پ.پ.ن: شرکت در این برنامه برای عموم آزاد است.

آدرس: خیابان ولیعصر، بالاتر از خیابان زرتشت، خیابان نوربخش، پلاک ۲۱، موسسه بهاران

زمان: دوشنبه ۲۸ تیرماه ۱۳۹۵، ساعت ۱۸-۲۰

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

هری پاتر و حفره‌ی اسرارآمیز

هری پاتر و حفره‌ی اسرار آمیزهری پاتر و حفره‌ی اسراسرآمیز

دومین کتاب از سری هری‌پاتر‌ است. شبیه کتاب اول، در ابتدای داستان هری تعطیلات تابستان را پیش خانواده‌ی دورسلی‌ها زندگی می‌کند. در این دوران زندگی کسل‌کننده‌ای دارد و از دست آزار و اذیت‌ دورسلی‌ها در امان نیست. هری دوست دارد هر چه سریع‌تر تابستان تمام شود و به مدرسه‌ی جادوگری هاگوارتز برگردد. وقتی زمان باز شدنِ مدرسه نزدیک می‌شود، یک جن خانگی به دیدنِ هری می‌آید و به او اخطار می‌دهد که خطر مرگباری او را تهدید می‌کند و نباید به مدرسه برود.

اطلاعات بیشتر را می‌توانید از اینجا بخوانید.

برخی از جملات کتاب

- دامبلدور بار دیگر لبخند زد و گفت: 
همینه که باعث می‌شه تو با تام ریدل فرق زیادی داشته باشی. هری، این انتخاب‌های ماست که حقیقت باطنی ما رو نشون می‌ده، نه توانایی‌های ما. (ص ۳۷۲)

جی کی رولینگمشخصات کتاب

عنوان: هری پاتر و حفره‌ی اسرارآمیز

نویسنده: جی. کی. رولینگ

ترجمه: ویدا اسلامیه

چاپ نهم ۱۳۸۱

۳۸۱ صفحه

قیمت: ۱۹۰۰ تومان


پ.ن: به نظرم بخش‌های ابتدایی کتاب کمی کسل کننده بود و بعضی چیزها را که در کتاب اول گفته شده بود دوباره توضیح می‌داد. شاید هم یک علتش این بود که اگر کسی از قسمت دوم هم شروع کند متوجه ماجراهای کتاب بشود. از اواسط کتاب، یعنی زمانی که هری وارد هاگوارتز می‌شود کتاب دوباره جذابیت خودش را پیدا می‌کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

یک روز دیگر از زندگی

یک روز دیگر از زندگییک روز دیگر از زندگی

ریشارد کاپوشچینسکی خبرنگار لهستانی است که پس از فروپاشی دیکتاتوریِ سالازار (دیکتاتور پرتغال) در سال 1975 و استقلالِ آنگولا به این کشورِ آفریقایی می‌رود و مشاهداتش را از زمان خروج پرتقالی‌ها و شروع جنگ داخلیِ آنگولا می‌نویسد. 

اطلاعات بیشتر را می‌توانید از اینجا بخوانید.

برخی از جملات کتاب

- پروردگارا!
با وجود دعاهای بسیارمان به درگاه تو، داریم همین‌طور جنگ‌هایمان را می‌بازیم. فردا باز نبردی در پیش داریم که واقعا مهم است. با تمام توانی که داریم، باز به یاری تو محتاجیم. برای همین می‌خواهم درخواستی کنم: نبرد فردا سوای بقیه است. جای بچه‌ها نیست. پس ناگزیرم استدعا کنم پسرت را به یاری‌مان نفرستی و خودت بیایی. 

دعای کک، رهبر قبیله‌ی کریکاس، قبلِ نبرد سال 1876 با افریکانسی‌ها. (ص 8)

- سرزدن به کتاب‌فروشی‌ای در لاگو دِپرتوگال آدم را غمگین می‌کند. خالی است. یک لایه‌ی خاکستری غبار روی پیشخان قدیمی نشسته. دریغ از یک مشتری. الان کی دلش می‌خواهد کتاب بخواند؟ سربازها خیلی وقت پیش آخرین مجله‌های پورن را هم خریده و با خودشان برده‌اند خط مقدم. آنچه مانده هیچ جذابیتی برای هیچ‌کس ندارد؛ تل شاهکارهای ادبی، قاطی خواندنی‌هایی به غایت نازل. (ص 30)

- سرباز بی‌تجربه از همه چیز می‌ترسد. به جبه که منتقلش می‌کنند، دیگر فکر می‌کند مرگ از همه سو محاصره‌اش کرده است و هر شلیکی به طرف اوست. نمی‌فهمد تیررس و جهت آتش کجاست، این است که به همه طرفشلیک می‌کند، بی‌وقفه شلیک می‌کند؛ دشمن را نمی‌زند، وحشت خودش را فرو می‌نشاند. (ص 40)

- حتی بدترین وضعیتی که می‌توانیم گرفتارش شویم به اجزایی تقسیم می‌شود که بینشان چیزی هست تا بهش چنگ بزنیم و بچسبیم، مثل شاخه‌ی بوته‌ای که در کرانه‌ی رود می‌روید، تا نگذاریم گرداب تمام و کمال به درون خودش بکشدمان. آن روزنه، آن جزیره، آن شاخه، ما را در سطح وجود نگه می‌دارد. (ص 87) 

- تصویر جنگ قابل انتقال نیست - نه با قلم نه با صدا نه با تصویر. جنگ واقعیت است، اما فقط برای آنهایی که درون میدان خونبار و سهمگین و پلشتش گرفتار شده‌اند. (ص ۹۹) 

یک روز دیگر از زندگیمشخصات کتاب

عنوان: یک روز دیگر از زندگی

نویسنده: ریشارد کاپوشچینسکی

ترجمه: بهرنگ رجبی

نشر: ماهی

چاپ اول: بهار 95

144 صفحه

قیمت: 10000 تومان


پ.ن: اولین کتابی بود که در مورد آنگولا می‌خواندم. نویسنده، توضیحات و توصیفات خوبی از وضعیت آنگولا در آن سال‌ها داده بود. دوست داشتم بیشتر حسِ پلشتی جنگ را توی کتاب منتقل می‌کرد اما شاید همان‌طور که خودش گفته: «تصویر جنگ قابل انتقال نیست - نه با قلم نه با صدا نه با تصویر. جنگ واقعیت است، اما فقط برای آنهایی که درون میدان خونبار و سهمگین و پلشتش گرفتار شده‌اند.» 

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
استراگون ...

هری پاتر و سنگ جادو

هری پاترهری پاتر

اولین کتاب از مجموعه‌ی هفت جلدی «هری پاتر» است. هری بچه‌ی یتیمی است که به پس از مرگِ پدر و مادرش، جادوگری به اسم «دامبلدور» او را پیش خانواده‌ی «دورسلی» (خاله‌ی هری) می‌گذارد. خانواده‌ی دورسلی به جادو اعتقاد ندارند و با هری بدرفتاری می‌کنند تا اینکه یکی از روزها نامه‌ی عجیبی برای هری می‌آید و... 

اطلاعات بیشتر را می‌توانید از اینجا بخوانید

برخی از جملات کتاب

- در این هنگام آلبوس دامبلدور از جایش برخاست دست‌هایش را از دو طرف باز کرد و به دانش‌آموزان لبخند زد. به نظر می‌رسید هیچ‌ چیز به اندازه‌ی تماشای دانش‌آموزان در آن مکان نمی‌تواند او را خوشحال کند. او گفت: «خوش اومدین! آغاز سال جدید تحصیلی در هاگوارتز رو به همه‌تون تبریک می‌گم. قبل از شروع جشن می‌‌خوام چند کلمه‌ای صحبت کنم. احمق! خیکی! خل و چل! دیوونه!»

سپس سرجایش نشست. همه کف زدند و او را تشویق کردند. هری نمی‌دانست باید بخندد یا نه. باتردید از پرسی پرسید: «مثل این که... یه ذره کم داره، نه؟» (ص ۱۴۱)

- {هری}... ولد... منظورم طرفه...

- هری بهش بگو ولدمورت. همیشه اسم کامل و درست هرچیزی رو انتخاب کن. ترسیدن از اسم هر چیزی ترس از خود اون چیز رو تشدید می‌کنه. (ص ۳۳۵)

جی کی رولینگمشخصات کتاب

عنوان: هری پاتر و سنگ جادو

نویسنده: جی کی رولینگ

ترجمه: سعید کبریایی

نشر: کتاب‌سرای تندیس

چاپ اول: تابستان ۱۳۸۹

۳۴۷ صفحه

قیمت: ۱۷۰۰ تومان


پ.ن: به مراتب از فیلمش خیلی بهتر بود. یک‌جاهایی وسط کتاب ریتمش کند می‌شد اما در مجموع کتاب جذاب و سرگرم‌کننده‌ای بود. به نظرم جای ادبیات فانتری در کشور ما خیلی خالیه، به خصوص در سیستم آموزش و پروش و مدارس. 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
استراگون ...

مریخی

مریخیمریخی

مارک واتنی یکی از اعضای گروه اکتشافی «آرس 3» است که برای نمونه‌برداری به مریخ رفته‌‌. در سول ششم (روز ششم مریخی) ماموریتشان با مشکلی مواجه می‌شود. اعضای گروه به ایستگاه فضایی برمی‌گردند اما مارک روی مریخ جا می‌ماند.

اطلاعات بیشتر را می‌توانید از اینجا بخوانید.

برخی از جملات کتاب

- نماد مذهبی‌اش را با استفاده از انبردست و پیچ گوشتی تبدیل کردم به یک تکه چوبِ بلند. به نظرم آمد اگر مسیح این کار را ببیند، بعید است اهمیتی بدهد؛ چون در وضعیت خاصی هستم!

نابود کردنِ تنها شمایلِ مذهبیِ موجود در پایگاه من را در برابرِ خون آشام‌های مریخی در وضعیتِ بدی قرار می‌داد؛ اما باید خطرش را به جان می‌خریدم! (ص ۴۷)

- «... زندگیت الان در خطر است، به همین خاطر باید مطمئن باشیم. سول ۹۰۰ خیلی خوب است. کلی فرصت می‌دهد به ما برای آماده‌سازی ماموریت تدارکاتت. در ضمن، لطفا کمی در صحبت‌هایت حساسیت به خرج بده. هر چیزی که بنویسی زنده برای کل دنیا پخش می‌شود.

{۱۲:۱۵} واتنی: ببینید اینجا چی کشیدم: (. Y .) ممه! (ص ۱۵۷) (البته خودم فکر می‌کنم اون علامت Y رو باید برعکس می‌ذاشت. نمی‌دونم تو نسخه‌ی اصلیش هم همین شکلیه یا نه! جالب این بود که توی فیلمش این صحنه رو اصلا نشون ندادن و یه جوری شبیه تلویزیون ایران باهاش برخورد کردن.)

- {۰۸:۳۱} جی پی ال: خوب. مشکلات الکترونیک یا مکانیکی را خبر بده. در ضمن، اسم کاوشگر ارسالی «ایریس» است؛ ایزدبانوی رنگین کمان هم هست.

{۰۸:۴۱} واتنی: پس کاوشگر گی برام فرستادید. (ص ۲۰۷)

- حالا که به ترک کاشانه فکر می‌کنم، مثل سگ ترس به جانم می‌افتد. یک کم شجاعت لازم دارم. باید از خود بپرسم: «فضانوردهای آپولو اگر جای تو بودند چه کار می‌کردند؟»

احتمالا سه شات ویسکی می‌زد و شب قبلش ترتیب فلانی و فلانی را هم می‌داد و می‌رفت تا کره‌ی ماه. (ص ۳۰۸)

ااندی ویرمشخصات کتاب

عنوان: مریخی

نویسنده: اندی وییر

ترجمه: حسین شهرابی

نشر: کتابسرای تندیس

چاپ دوم ۱۳۹۵

۴۱۶ صفحه

قیمت: ۲۵۰۰۰ تومان


پ.ن: کتاب خیلی خوبی بود. سرگرم کننده و جذاب.یک جاهایی به نظرم می‌رسید که نویسنده بیشتر به معماها و راه‌های نجات مارک واتنی فکر کرده و به حال و هوای روانی‌ و عاطفی‌ای که مارک به واسطه‌ی این اتفاق ممکن است درگیرش شود کمتر پرداخته.  بعد از خواندنِ کتاب، فیلمش را هم دیدم. توی فیلم ماجراهایی که برای مارک واتنی اتفاق می‌افتاد در حدِ «تنها در خانه» تقلیل داده شده بود! خیلی از جزییات و مشکلاتی که توی کتاب هست توی فیلم حذف شده و حس شوخ طبعی مارک واتنی هم خوب در نیامده. پیشنهاد می‌کنم حتما کتابش را بخوانید و به دیدن فیلم اکتفا نکنید.

پ.پ.ن: بعد از اینکه اختلاف فیلم و کتاب را دیدم (با وجود اینکه قبلا هم این تفاوت کیفیت فیلم‌ها و کتاب‌های را دیده بودم) تصمیم گرفتم بروم سراغ کتاب‌هایی که به واسطه‌ی تماشای فیلم، نخوانده‌ام. در مرحله‌ی اول رفتم سراغ هری پاتر و بعدش هم می‌روم سراغ ارباب حلقه‌ها.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
استراگون ...

ادبیات در مخاطره

ادبیات در مخاطرهادبیات در مخاطره

کتابی است درباره‌ی ادبیات. تودورف در این کتاب برخلاف نظریه‌های قبلی‌اش (بوطیقای ساختارگرا و...) محتوای ادبیات را مهم‌تر از فرم و ساختار می‌داند.

اطلاعات بیشتر را می‌توانید از اینجا بخوانید.

برخی از جملات کتاب

- آنچه بر من می‌گذشت سخت‌تر از آن بود که تصور می‌کردم. در دوره‌ی دانشجویی، عادت کرده بودم به وجوهی از آثار ادبی بپردازم که در چنین چنبره‌ی ایدئولوژی گرفتار نبودند: سبک، ساخت، فرم‌های روایی و... در یک کلام، فنون ادبی. (ص ۱۲)

- اگر امروز از خود بپرسم چرا ادبیات را دوست می‌دارم، اولین چیزی که به ذهنم می‌آید این است: ادبیات یاری‌ام می‌کند تا زندگی کنم. دیگر آن‌قدرها هم مثل دوران نوجوانی از ادبیات انتظار ندارم مرا از آسیب‌های مواجه با آدم‌های واقعی دور نگه دارد. ادبیات مرا از تجربه‌های واقعی محروم نمی‌سازد، بلکه چشم‌انداز جهان‌هایی را در ادامه‌ی جهان وافعی پیش چشمم می‌گشاید و مجال می‌دهد به درک بهتری از آن‌ها برسم. (ص ۱۶)

- ادبیات به ما امکان می‌دهد با دیگران تعاملی نامحدود داشته باشیم و نتیجتا بر غنایمان می‌افزاید. احساساتی بی‌بدیل برایمان به ارمغان می‌آورد که دنیای واقعی‌مان را پرمعناتر و زیباتر می‌کند. ادبیات نه یک سرگرمی ساده است و نه تفریحی مختص فضلا؛ فرصتی است پیش روی همگان تا رسالت انسانی‌شان را بهتر و شابسته‌تر محقق کنند. (ص ۱۶-۱۷)

- در مدرسه نمی‌آموزیم آثار ادبی از چه سخن می‌گویند، بلکه یاد می‌گیریم منتقدان از چه حرف می‌زنند. (ص ۲۰)

- آموزش نظریه‌های ادبی و بی‌توجهی به خود این آثار شاهدی است بر تبختر نظریه‌پردازان. ما متخصصان، منتقدان ادبی و استادان اغلب چیزی نیستیم جز کوتوله‌هایی سوار بر شانه‌ی غول‌ها. (ص ۲۴)

- شناخت ادبیات غایتی فی‌نفسه نیست بلکه، یکی از شاهراه‌هایی است که به کمال فرد می‌انجامد. مسیری که امروز تدریس ادبیات در آن گام برمی‌دارد از این افق روی گردانده است («این هفته درباره‌ی مجاز صحبت می‌کنیم و هفته‌ی بعد درباره‌ی تشخیص») و ممکن است به بن‌بست منتهی شود، چه رسد به آنکه عشق به ادبیات را در دل‌ها بیدار کند. (ص ۲۶)

- سر فصل دروس مدرسه، که مخاطبش عمومند و غیرمتخصصان، نباید با دانشگاه یکی باشد. مخاطب ادبیات همگانند، اما مطالعات ادبی نه. پس تدریس ادبیات بر مطالعات ادبی مقدم است. (ص ۳۲)

- {از نگاه کانت} امر زیبا نمی‌تواند به نحو عینی(ابژکتیو) تبیین و تثبیت شود، چرا که از حکمی ذوقی سرچشمه می‌گیرد و بنابراین بر ذهنیت (سوبژکتیویته‌ی) خوانندگان یا تماشاگرانش متکی است. با این حال، می‌توان به واسطه‌ی هماهنگی اجزاء و عناصر اثر هنری امر زیبا را بازشناخت و بر سر آن به توافق رسید. (ص ۵۰-۵۱)

- خواننده‌ی معمولی که در پیِ معنا بخشیدن به زندگی خویش است، حق دارد مخالف استادان مخالف استادان، منتقدان و نویسندگانی باشد که به او می‌گویند ادبیات فقط از خودش حرف می‌زند و چیزی جز ناامیدی به ما نمی‌آموزذ. اگر این حق را از او سلب کنیم، در واقع نقطه‌ی پایانی بر خوانندگان گذاشته‌ایم. (ص ۶۸)

- ادبیات خواه در قالب تک‌گویی‌ای شاعرانه خواه در قالب داستان، تجربه‌هایی منحصر به فرد را در ما زنده می‌کند، اما فلسفه با مفاهیم سرو کار دارد. یکی غنا و تجربه‌های زیسته را گرد می‌آورد و دیگری به دنبال انتزاع مساثل است تا به قانون‌های کلی برسد. و این همان عاملی است که خواندن و فهمیدن یک متن ادبی را کم و بیش اسان می‌کند. خوانندگانی بی‌شمار می‌توانند ابله داستایفسکی را بخوانند و بفهمند، اما تفسیری فلسفی از این رمان یا رساله‌ای فلسفی با همان موضوع فقط برای اقلیتی که به این نوع متون عادت کرده‌اند دست‌یافتنی است. (ص ۶۹)

- نویسنده با پرداختن به یک موضوع، حادثه یا شخصیت، نظریه‌پردازی نمی‌کند، بلکه خواننده را وامی‌دارد خود به این نظریه برسد. کار ادبیات بیش‌تر پیشنهاد کردن تا تحمیل، بنابراین خواننده را آزاد می‌گذارد؛ گرچه در عین حال او را به فعالیت بیش‌تر برمی‌انگیزد. (ص ۶۹)

- برخلاف گفتمان‌های دینی، اخلاقی یا سیاسی، ادبیات تکلیف نمی‌کندو به همین خاطر از سانسورهایی که حوزه‌های دیگر تحمیل می‌شود و می‌گریزد. حقایق ناخوشایند در باب انسان به طور اعم، و در باب فرد فرد انسان‌ها به طور اخص، در اثر ادبی راحت‌تر بیان و شنیده می‌شوند تا در اثری فلسفی یا علمی. (ص ۷۱)

- ریچارد رورتی، فیلسوف امریکایی، اخیرا تصویر تازه‌ای از سهم ادبیات در فهم جهان به دست داده است. او به کاربردن تعابیری چون «حقیقت» و «شناخت» را نادرست می‌داند و تاکید می‌کند ادبیات بیش‌تر «خودخواهی»‌مان را درمان می‌کند تا جهلمان را. (ص ۷۱)

- {ژرژ ساند} نویسندگانی چون فلوبر «استعداد بیش‌تری از من دارند و فاضل‌ترند. ولی به گمانم چیزی کم دارند، و شما هم در این کمبود با آنان شریکید، و آن نگاهی دقیق‌تر اما گسترده به زندگی است.» (ص ۷۸)

- ساند هر روز بیش از پیش دم را غنیمت می‌شمارد. «تا آخرین دَم، می‌چرخم و می‌رقصم. نه یقین دارم و نه به انتظار سرای نیکی نشسته‌ام، چرا که یگانه لذتم بودن در کنار عزیزانم در مسیر سختِ پیشِ روست.» این حکمت «سعادت را به ارمغان می‌آورد، یعنی پذیرفتن زندگی آن گونه که هست.» این همان چیزی است که ساند «لذت بی‌آلایش زیستن برای زیستن» می‌نامدش. (ص ۷۹)

تزوتان تودورف

مشخصات کتاب

عنوان: ادبیات در مخاطره

نویسنده: تزوتان تودوروف

ترجمه: محمد مهدی شجاعی

نشر: ماهی

چاپ اول ۱۳۹۱

۹۰ صفحه

قیمت: ۷۰۰۰ تومان


پ.ن: از این نویسنده قبلا کتاب «بوطیقای ساختارگرا» را خوانده بوم. در آن کتاب بیشتر در مورد ساختار و فرم در ادبیات گفته بوده و اهمیتش. در این کتاب اهمیت بیشتر را به محتوای ادبیات داده و گفته در آن زمان چون تحتِ سانسور و فشار حکومت کمونیستی بلغارستان بوده آن نظریه را داده. برخلافِ کتاب قبلی این کتابش را دوست داشتم. 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
استراگون ...