"کتاب ابداع مورل ژانر جدیدی را وارد سرزمین و زبان ما کرده است... قرار دادن آن در ردیف آثار کامل، نه اغراق است و نه سخنی ناسنجیده."
این جمله‌ها را خورخه لوییس بورخس در وصف کتاب دوست دیرینه‌اش "آدولفو لویی کاساراس" گفته است. البته کاساراس هم نامردی نکرده و این کتاب را به بورخس تقدیم کرده است. شاید چیزی که بورخس آن را ژانر جدید می‌خواند، همان "رئال جادویی" باشد که در آثار نویسندگان دیگر آمریکای لاتین، مانند مارکز، ژوزه ساراماگو و ... نیز دیده می‌شود. یعنی داستان خیالی خود را به گونه‌ای تعریف می‌کنند که کاملا واقعی به نظر می‌رسد. انگار که ممکن است همین فردا همه‌ی شهر به کوری سفید مبتلا شوند و یا دانشمندی موفق شود ابداعی مشابه مورل انجام دهد.

"ابداع مورل" داستان مردی فراری است که به جزیره‌ای ناشناخته و مرموز پناه می‌برد. کتاب این‌گونه شروع می‌شود:
"امروز ساعاتی قبل از سپیده، معجزه‌ای در این جزیره رخ داد: تابستان زودتر از موعد مقرر سر رسید. رختخوابم را بیرون بردم، کنار استخر، ولی از آن‌جایی که خوابیدن ممکن نبود، توی آب رفتم و مدتی طولانی همان جا ماندم. هوا آن قدر گرم بود که دو سه دقیقه بعد از خارج شدن از استخر عرق از سر و بدنم سرازیر می‌شد. چیزی به سپیده دم نمانده بود که با صدای یک گرامافون از خواب بیدار شدم و ... "

‌جمله‌ای از کتاب:
من به درک نرسیدم مگر با غلبه بر نگرش قبلی ذهنم، با این خصوصیات:
   1. یاس و نومیدی؛
   2. احساس حاکی از ایفای نقش دوگانه: هم بازیگر و هم تماشاچی

ابداع مورل
نویسنده: آدولفو لویی کاساراس
مترجم: مجتبی ویسی
نشر: ثالث
چاپ اول: ۱۳۸۹



پ.ن: قابل توجه کسانی که سریال لاست (گمشدگان) را دیده‌اند، کتابی که ساویر در این سریال می‌خواند نیز "ابداع مورل" بود!