چوب الف

چوب الف: چیزی که برای نشانه‌گذاری صفحه‌ای که خوانده شده توی کتاب می‌گذارند... و نه آن چیزی که بر سرِ ما است.

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نشر افق» ثبت شده است

جادوگرها

جادوگرهاجادوگرها

پسر نوجوانی همراه پدر و مادرش به نروژ می‌رود تا مادربزرگش را ببیند. پدر و مادرش بر اثر یک حادثه رانندگی فوت می‌کنند و مادربزرگش سرپرستی پسرک را به عهده می‌گیرد. مادربزرگ برای پسرک داستان‌هایی از جادوگرها تعریف می‌کند و نشانه‌هایی می‌دهد که چگونه می‌شود یک جادوگر واقعی را شناخت. زمانِ باز شدن مدرسه‌ها می‌رسد و بر اساس وصیت والدین، آنها مجبورند به انگلستان برگردند. یک روز پسرک به طور اتفاقی جادوگرها را از نزدیک می‌بیند و درگیر ماجراهایی می‌شود.

اطلاعات بیشتر را می‌توانید از اینجا بخوانید. 

برخی از جملات کتاب

- «هرجادوگری فقط جادوگرهای کشور خودش را می‌شناسد. او مطقا اجازه ندارد با جادوگرهای خارجی تماس بگیرد، ولی برای مثل یک جادوگر انگلیسی همه‌ی جادوگرهای کشور انگستان را می‌شناسد. همه‌شان با هم دوست هستند. آنها به هم‌دیگر تلفن می‌‌کنند و طرز تهیه‌ی معجون‌های کشنده را با هم رد و بدل می‌کنند...» (ص 46)

- جادوگر اعظم گفت: «اَفل، باید یه چیزی پیدا می‌کردم که بچه‌ها را خیلی سریع کوچک کند.» 

حاضران فر

داد زدند: «چه چیزی؟» 

جادوگر اعظم گفت: «این قسمتش آسان بود. اگر می‌خواهید بچه‌ای ررا کوچک کنید، فقط کافی‌ست که از ته یک تلسکوپ بهش نگاه کنید.» 

حاضران فریاد زدند: «او نابغه است! چه کسی چنین چیزی به فکرش می‌رسید؟» 

جادوگر اعظم ادامه داد: «پس ته تلسکوپ ررا برمی‌داررید و آنقدرر می‌جوشانید تا حسابی نررم بِشَفَد.»

جادوگرها پرسیدند «این کار چقدر طول می‌کشد؟»

جادوگر اعظم جواب داد: «بیست و یک ساعت بجوشانید. فقتی که داررد می‌جوشد، دقیقا چهل و پنج تا موش قهفه‌ای بگیررید و با یک چاقوی تیز، دم‌شان ررا قطع کنید و دم‌ها ررا توی رروغن سررخ کنید تا حسابی تررد و بررشته بشفد.» (ص 114-115)

رولد دال پاتریشیا نیل

مشخصات کتاب

عنوان: جادوگرها

نویسنده: رولددال

ترجمه: محبوبه نجف‌خانی

نشر: افق

چاپ چهارم 1394

256 صفحه

قیمت: 12000 تومان


پ.ن: داستان روان و جذابی داشت و خواندنش لذت‌بخش بود. با اینکه برای کودک و نوجوان نوشته شده اما به نظرم آنقدر جذابیت دارد که آدم‌ بزرگ‌ها هم از خواندنش لذت ببرند. حتی در ژانر ادبیات کودک و نوجوان نیز اتفاق‌ها و ماجراهای داستان متفاوت با آن چیز کلیشه‌ای است که از این ژانر می‌شناسیم. 

پ.پ.ن: وقتی این کتاب و قبلش هکلبری فین را می‌خواندم  به این موضوع فکر می‌کردم که چرا در دوره‌ی نوجوانی کسی ما را با کتاب‌های جذابی مثل این آشنا نکرد و آیا کسانی هستند که این کتاب‌ها را به بچه‌های امروزی معرفی کنند. شاید توی بعضی از مدارس در تهران و خانواده‌ها کمی وجود داشته باشند اما به نظرم  هنوز نیاز شدیدی داریم به ترویج کتاب‌خوانی و معرفی کتاب‌های خوب، به خصوص برای بچه‌ها.  

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

خاطرات صد در صد واقعی یک سرخ‌پوست پاره وقت

خاطرات صد در صد واقعی یک سرخ‌پوست پاره وقت خاطرات صد در صد واقعی یک سرخ‌پوست پاره وقت

داستان کتاب خطی و ساده است. یک اتوبیوگرافی ( تا سن نوجوانی ) از نویسنده که در قالب داستانی طنز روایت می‌شود. در این کتاب از «ایستاه با مشت»، «پر عقاب»، «تیراندازی با کمان» و کلیشه‌هایی که با شنیدن نام سرخ پوست‌ها به ذهنمان می‌آید، خبری نیست. ما بیشتر با یک سرخ‌پوست امروزی و مشکلاتش آشنا می‌شویم.

اطلاعات بیشتر در مورد کتاب را می‌توانید از اینجا بخوانید.

کتاب را می‌توانید با خرید اینترنتی از اینجا تهیه کنید.


برخی از جملات کتاب

- فقر نه به آدم قدرت و قوت می‌دهد، نه درس استقامت. فقر فقط به آدم یاد می‌دهد چه‌طور فقیر بماند.

- مسخره است که چطور غصه‌دارترین آدم‌ها می‌توانند شادترین مست‌های باشند.

- همیشه با خودم می‌گویم این جشن شکرگزاری سرخ‌پوست‌ها راستی که بامزه است. منظورم این است که سر اولین جشن شکرگزاری، سرخ‌پوست‌ها و کشیشانِ زائر بهترین دوستان یکدیگر بودند، اما همین که چند سال گذشت، کشیشان زائر سرخ‌پوست‌ها را به گلوله بستند. 

همین است که هیچ وقت سر در نمی‌آورم چرا ما سرخ‌پوست‌ها هم مثل دیگران توی این روز بوقلمون می‌خوریم.

گفتم: «راستی بابا، سرخ‌پوستا برای چی باید شکرگزار باشن؟»

بابا: «واسه اینکه اونا لطف کردن و همه‌مونو نکشتن.»

- زندگی مبارزه دائم، بین فرد بودن و عضوی از اجتماع بودنه.

- ارزش زندگی هر آدمی ارتباط مستقیم داره با تعهدش برای رسیدن به حد عالی؛ زمینه فعالیتش هر چی می‌خواد باشه.

- پدرم رفت دنبال یکی دیگر از مشروب خوری‌های افسانه‌ای‌اش، مادرم روزی نبود که به کلیسا نرود. یکی به الکل پناه برد، یکی به یهوه. همیشه همین بود، یا مشروب یا یهوه.

- برای اینکه از کسی بیزار باشی، باید همین‌قدر دوستش داشته باشی.

- تولستوی می‌گوید: «همه خانواده‌های خوش بخت شبیه هم‌اند، اما هر خانواده بدبخت، بدبختی خودش را دارد.» خب، من دوست ندارم با یک نابغه‌ی روس وارد جر و بحث بشوم، چیزی که هست تولستوی سرخ‌پوست‌ها را نمی‌شناخته.

- گوردی گفت: «کتابو برای قصه‌اش می‌خونی، برای تک تک کلماتش و تو هم کاریکاتوراتو برای داستانا می‌کشی، برای تک تک کلمات و تصویرا. آره باید کارتو جدی بگیری، ولی باید به یه دلیل دیگه هم بخونی و نقاشی کنی و اونم اینکه کتاب و نقاشی خوب واقعا به آدم حال می‌ده.»

شرمن الکسی

مشخصات کتاب

عنوان: خاطرات صد در صد واقعی یک سرخ‌پوست پاره وقت

نویسنده: شرمن الکسی

ترجمه: رضی هیرمندی

تصویرساز: آلن فورنی

نشر: افق

چاپ دوم: 1391

280 صفحه

قیمت: 10500 تومان

.......................

پ.ن: به نظرم کتاب صادقانه‌ای است که به راحتی خوانده می‌شود. خواندنش لذت بخش است و تصاویر کارتون داخل کتاب نیز باعث افزایش جذابیتش می‌شود.

آلن فورنی

پ.ن.ن: به نظرم داستان این کتاب فقط مربوط به سرخ‌پوست‌ها نیست و آن را می‌توان به تمام آدم‌هایی که با وجود زندگی در اقلیت و مناطق محروم، برای رسیدن به آینده‌ای بهتر تلاش و مبارزه می‌کنند، تعمیم داد. 

پ.ن.ن.ن:  تصویر روبه‌رو مربوط به «آلن فورنی» کارتونیست کتاب  است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

بخور و نمیر

کتاب «بخور و نمیر» یک اتوبیوگرافی از زندگی نویسنده است با عنوان فرعی «شرح شکست‌های نخستین من». کتاب با این جمله شروع می‌شود: «در اواخر بیست و چندسالگی و اوان سی و چندسالگی من دوره‌ای چندساله از سر گذراندم که در آن دست به هرکاری می‌زدم، شکست می‌خوردم. ازدواجم به طلاق انجامید، کار نویسندگی‌ام نگرفت و مشکلات مالی بر سرم آوار شد. منظورم نه فقط افلاس مقطعی یا دوره‌هایی از سفت بستن کمربندها بلکه بی‌پولی مداوم، طاقت‌فرسا و کشنده‌ای‌ است که جانم را تباه کرد و جسمم را در هراسی بی‌تمام برده بود.»

کتاب را دوست داشتم. به نظرم نویسنده صادقانه و بدون ترس، تجربه شکست‌هایش را نوشته است.

توضیحات بیشتر در مورد این کتاب را می‌توانید در اینجا بخوانید.

برخی از جملات کتاب

- فقط جایی برای نفس کشیدن می‌خواستم، فرصتی برای سردرآوردن، می‌خواستم مطمئن شوم آیا واقعا آن آدمی که فکر می‌کردم هستم یا نه.

- در سه سال و نیمی که در فرانسه زندگی کردم، به مشاغل متعددی روی آوردم، از این کار نیمه وقت به آن یکی،‌ آنقدر به صورت مستقل و آزاد کار کردم تا جانم بالا آمد. موقعی هم که کار نمی‌کردم، داشتم دنبال کار می‌گشتم. وقتی کار داشتم به فکر پیدا کردن کار بیشتری بودم. حتی در بهترین شرایط درآمدم به اندازه‌ای نبود که احساس امنیت کنم و با وجود اینکه یکی دوبار خطر از بیخ گوشم رد شد اما خودم را از افتادن در ورطه نابودی کامل نجات دادم. چنین شرایطی را اصطلاحا زندگی «بخور و نمیر» می‌نامند.

- از قرار معلوم زندگی آدم متفکر با دنبال پول بودن جور در نمی‌آید.

- در زندگی به نقطه‌ای می‌رسی که متوجه می‌شوی روزهایی از عمرت که با مرده‌ها گذشته به اندازه همان روزهایی است که با زنده‌ها سپری شده.

- به نیویورک که برگشتم کم‌تر از ده دلار ته جیبم مانده بود و هیچ نقشه‌ای برای آینده نداشتم جز یک کتاب شعر و انبوهی مقالات غامض، نسبت به زمانی که از امریکا رفته بودم مشکلات مالی‌ام کم‌تر نشده بود، بنابراین تصمیم گرفتیم که ازدواج کنیم تا مشکلاتمان را پیچیده‌تر کنیم!

پل استرمشخصات کتاب

نویسنده: پل استر

مترجم: مهسا ملک مرزبان

نشر: افق

چاپ دوم: 1390

قیمت 40000 تومان

تعداد صفحه: 168

................................................

پ.ن: این کتاب را نشر «چشمه» نیز با عنوان «دست به دهان» (توسط بهرنگ رجبی) ترجمه کرده است. ولی به نظرم ترجمه «مهسا ملک مرزبان» روان‌تر است و نشر افق حق کپی رایت برای ترجمه آثار «پل استر» در ایران را گرفته است.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...