چوب الف

چوب الف: چیزی که برای نشانه‌گذاری صفحه‌ای که خوانده شده توی کتاب می‌گذارند... و نه آن چیزی که بر سرِ ما است.

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ادبیات چک» ثبت شده است

وصایای تحریف شده

وصایای تحریف شدهوصایای تحریف شده

 کتاب هشت فصل دارد و موضوع اصلی آن در مورد وصیت‌‌ هنرمندانی است که به وصیت آنها عمل نمی‌شود. وارثین با تغییراتی که در اثر می‌دهند و معرفی‌‌های اغراق‌آمیز، سعی می‌کنند از هنرمند قدیسی بسازند که با چهره‌ی واقعی‌اش همخوانی ندارد.

اطلاعات بیشتر را می‌توانید از اینجا بخوانید.

برخی از جملات کتاب

 - اکتاویو پاز می‌گوید: «در هومر و ویرژیل هیچ طنزی نیست، آریستو انگار که سایه‌ای از آن به دست می‌دهد، اما تا پیش از سروانتس، طنز شکل نمی‌گیرد... » و ادامه می‌دهد که «طنز اختراع بزرگ روح مدرن است.»

اندیشه‌‌ای بنیادی: طنز یک کشف باستانی انسانی نیست؛ اختراعی است هم پیوند با زایشِ رمان. از این روی که طنز خنده نیست، سخره نیست، هجو نیست، بلکه گونه‌ی ویژه‌ای از کمدی است که به گفته‌ی پاز (و این کلیدِ درک جوهر طنز است)، «هر آنچه را که لمس می‌کند، مبهم می‌گرداند.» (ص 11)

- با آنکه کتابم را بسیار می‌ستاید، یک انتقاد به آن دارد: من نتوانسته‌ام زیبایی اخلاقیِ اهدای نطفه را با قدرت کافی بیان کنم. از خویشتن دفاع می‌کنم: این یک رمان کمیک است! پزشک داستان من خل وضع است! نباید این اندازه جدی بگیریدش! با بدگمانی می‌گوید: «پس داستان‌های شما را نباید جدی گرفت؟» درمانده شده‌ام و ناگهان درمی‌یابم: توضیح دادن هیچ‌ چیز به اندازه‌ی طنز دشوار نیست. (ص 12)

- توماس مان...: ما فکر می‌کنیم که عمل می‌کنیم، فکر می‌کنیم که می‌اندیشیم، اما دیگری یا دیگرانی در ما هستند که عمل می‌کنند؛ یعنی اینکه عادات دیرپا، کهن الگوهایی بدل شده به اسطوره‌هایی که از نسلی به نسل بعد منتقل شده‌‌اند - قدت اغواگر عظیمی را حمل می‌کنند و ما را (به گفته‌ی مان) «از چاه گذشته‌ها» اداره می‌کنند. (ص 17)

- طنز: جرقه‌ای آسمانی که دنیا را در ابهامِ اخلاقی‌اش و انسان را در ناتوانی عمیقش در داوری دیگران، آشکار می‌سازد؛ طنز: نسبیت مدهوش کننده چیزهای انسانی؛ لذتی عمیق، برخاسته از این یقین که یقینی در کار نیست. (ص 17)

- هنگامی که برود خاطرات کافکا را منتشر ساخت، آنها را تا اندازه‌ای سانسور کرد؛ نه تنها هر اشاره‌ای به روسپی‌ها را، که هر آنچه نشانی از آمیزش داشت،‌ حذف کرد. کافکولوژی همواره درباره‌ی توان جنسی خود ابراز تردید کرده و از بحث درباره‌ی مظلومیت ناتوانی جنسی او لذت می‌برد. بدین ترتیب کافکا از دیرزمانی پیش بدل شد به قدیسِ نگهبان روان‌پریشان، افسردگان، بی‌اشتهایان، حقیران؛ قدیس نگهبان خل وضع‌ها، بانوان ادب‌پرور مسخره و هیستریک‌ها. (ص 39)

- اوایل، مردم آثار کافکار را با چهره‌ای مصیبت‌زده می‌خواندند. بعد شنیدند که وقتی کافکار فصل نخست رمان محاکمه را برای دوستانش می‌خوانده و آنها به خنده افتاده بودند،‌ از آن پس، خوانندگان هم شروع کردند به خنداندن خودشان، بی‌آنکه درست بدانند برای چه. (ص 166-167)  

میلان کوندرامشخصات کتاب

عنوان: وصایای تحریف شده

نویسنده: میلان کوندرا

ترجمه: کاوه باسمنجی

چاپ سوم 1383

232 صفحه

قیمت: 2500 تومان


پ.ن: به نظرم فصل اول و جاهایی که در مورد ادبیات حرف می‌زد خوب بود اما حجم کل کتاب می‌توانست کمتر باشد. فصل اولش را دوست داشتم اما بقیه‌ی فصل‌‌ها کمی حوصله سربر می‌شد و حتی یک جاهایی را نخوانده رها می‌کردم.

پ.پ.ن: قبل از این کتاب «قصه‌گو»ی یوسا را می‌خواندم که به دلیل ترجمه‌ی بد، اسم‌های لاتین زیادی که توی داستان بود و جذاب نبودن خودِ داستان، نتوانستم بیشتر از صد صفحه ادامه بدهم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

روح پراگ

روح پراگThe Spirit of Prague

روح پراگ مجموعه‌ای از مقالات «ایوان کلیکا» (نویسنده چک) است که در مورد زندگی خودش و مردم شهر پراگ در زمان حمله آلمان‌ها و سپس حکومت مستبد کمونیستی نوشته است. 

برخی از جملات کتاب:

- در آن زمان که رژیمی جنایتکار قواعد قانون را به کلی زیر پا می‌گذارد، در آن زمان که جرم و جنایت مجاز شمرده می‌شود، در آن زمانی که عده معدودی که فراتر از قانون هستند می‌کوشند دیگران را از شان و کرامت و حقوق اولیه‌شان محروم کنند، اخلاق مردمان عمیقا آسیب می‌بیند.

- غالبا این نیروهای خیر و شر نیستند که با یکدیگر نبرد می‌کنند، بلکه صرفا نیروهای شر متفاوت‌اند که برای سلطه بر جهان رقابت می‌کنند.

- عده قلیلی متوجه می‌شوند که تجربه عمیق شادی، زمانی که تجربه عمیق محرومیت وجود ندارد به دست نمی‌آید.

- در یک کلام آن‌ها که قربانیان یک نوع خاص از تعصب بودند اکثرا تسلیم تعصبی از نوع دیگر شدند.

- در این کشور، همه احساس می‌کنند که کلاه سرشان رفته است و بنابراین فکر می‌کنند که حق دارند سر دیگران کلاه بگذارند.

- قرن ما نشان داد که نظام‌های توتالیتر می‌توانند یک جامعه را به کلی یا یک ملت را به کلی مجذوب و محسور خود کنند. محبوبیت این رژیم‌ها حاصل تلفیق یک دورنگاه اتوپیایی و وعده‌های عوام فریبانه بود، البته در ضمن توسل به اندیشه‌های شهروندان متوسط درباره سازماندهی عدالت.

- فرهنگ یعنی... دانستن چیزی درباره تجربه‌ها، دانش و ارزش‌هایی که بشریت تاکنون بدان دست یافته یا خلق کرده است و سفت کردن زیرپای خود، مبادا که بلغزیم و از این سطح پایین‌تر برویم.


ایوان کلیما مشخصات کتاب:

نویسنده: ایوان کلیما

مترجم: خشایار دیهیمی

نشر: نی

تعداد صفحه: 239

قیمت: 3800 تومان

....................................

پ.ن: البته نشر «آگه» نیز با ترجمه «فروغ پوریاوری» این کتاب را منتشر کرده است، ولی به نظر می‌رسد ترجمه «خشایار دیهیمی» ترجمه‌ی بهتری است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...

تنهایی پرهیاهو

تنهایی پرهیاهوتنهایی پرهیاهو

"سی و پنج سال است که در کار کاغذ باطله هستم و این "قصه‌یِ عاشقانه" من است."

کتابِ "تنهایی پرهیاهو" با این جمله آغاز می‌شود و یک داستان عاشقانه را روایت می‌کند، داستان کسی که عاشق کتاب است.

جملاتی از کتاب:

"جلدهای کتاب را می­‌کشیدند و جدا می­‌کردند و بقیه کتاب، صفحه­‌های وحشتزده و مو سیخ شده کتاب­ ها را، با منت‌های خونسردی و بی اعتنایی بر تسمه نقاله می انداختند. بی هیچ احساسی نسبت به معنایی که در هر جلد کتابی نهفته است، به این‌که کتاب را باید یک نفر می­‌نوشت، یک نفر باید حروفش را می­‌چید، یک نفر غلط گیری می­‌کرد، یک نفر باید نمونه­‌های چاپی را می­‌خواند و اصلاح می­‌کرد. یک نفر باید صحافی می­‌کرد یک نفر باید چاپ شده­‌ها را در جعبه بسته بندی می­‌کرد، یک نفر باید به حساب دخل و خرج می­‌رسید، یک نفر تصمیم می­‌گرفت که کتاب شایسته خواندن نیست، یک نفر باید دستور می­‌داد که کتاب خمیر شود، یک نفر باید تمام کتاب­‌ها را به انبار می­‌فرستاد، یک نفر باید بسته­‌های کتاب را از نو در کامیون بار می­‌زد، یک نفر باید کامیون را تا اینجا، تا کارخانه می­‌ر‌اند تا کارگران زن و مرد با دستکش­‌های نارنجی و آبی آسمانی به دست، دل و روده کتاب­‌ها را بیرون بکشند و آن­ها را بر تسمه نقاله بیاندازند و تسمه بی سر و صدا و بی امان، با حرکات بریده بریده، صفحه­‌‎های مو سیخ شده کتاب­‌ها را به درون طبله آن پرس عظیم فرو بریزد تا تبدیل به عدل­‌های کاغذ شوند و بعد راه کارخانه کاغذسازی را در پیش بگیرند تا از آن­ها کاغذ سفید معصوم بی­‌خط و نقش و نقطه­‌ای بسازند تا باز از آن­ها کتاب­‌های تازه­‌ای به وجود بیاید."



پ.ن: دو تصویر اول مربوط به فیلمی است که بر اساس کتاب "تنهایی پرهیاهو" ساخته شده است. تصویر آخر هم خود نویسنده است.

پ.ن.ن: این کتاب را پرویز دوایی ترجمه کرده و من چاپ هفتمش را خواندم. الان به چاپ هشتم رسیده. به نظرم ترجمه و یا شاید ویراستاری آن می‌توانست بهتر باشد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
استراگون ...