یک رمانس دانشگاهی مرگبار

داستانش خطی نیست و فضای پست مدرنی دارد. روایت درهم و برهمی مردی است که دچار «سندرم روایت‌گری ناشی از شمارش معکوس» شده و خاطرات پراکنده‌‌ای را تعریف می‌کند که بیشترش مربوط به دوران دانشجویی است. 

اطلاعات بیشتر را می‌توانید از اینجا و اینجا بخوانید.

برخی از جملات کتاب

- یکی از گزین‌گویه‌های تامس رجینالد مک داک چنین است: «حال و هوای احتضار، حال و هوای شمارش معکوس است. مهم نسیت شمارش معکوس را از چه رقمی شروع کنید، 10، 100، 10000000، زیرا در هر حال وقوع صفر، حتمی است.» برای فرد کهن‌سال، که به طرز خطرناکی به صفر شمارش خود مماس شده، امروز و فردا رقمی نیست، بنابراین، بالاجبار شمارش معکوس خود را یک سر با افعال ماضی می‌نویسد. او توامان برده و واله گذشته است. گذشته‌ای که با لب‌های خشکیده در عطش بازگو شدن می‌سوزد و می‌سوزاند؛ هجوم رقت‌بار ارتش خاطره و آرزوی تسخیر دژ داغان حافظه کهن‌سال. (ص 8) 

- محض اطلاع کوکتل مورد علاقه من، ترکیبی است از بی‌اعتنایی با دوز زیاد، مخلوط با مقادیری چاشنی خشم و لطافت. کوکتل محاسن فراوانی دارد. لازم نیست آن را لاجرعه سرکشید تا تاثیر نهایی‌اش بر مذاق ما آشکار شود؛ با همان جرعه‌ی اول می‌توان درباره نوشیدن یا ننوشیدن باقی آن تصمیم گرفت. (ص 12) 

عجیب است که با قلی نامیدن چیزی بتوان از تولدش جلوگیری کرد، اما من و زنم موفق به این کار شدیم. و بدین‌سان پسرم قلی، به واسطه نام گذاریش، شکر خدا هرگز متولد نشد. (ص 16) 

- با آن لباس‌های خزه بسته‌اش و حرکات آرام و حالتش و با 45 دقیقه تاخیرش، وقتی در کلاس را باز کرد وارد شد و بی‌صدا و بی‌حرکت نگاه ماتش را به استاد دوخت، برای لحظاتی زمان از حرکت بازایستاد. همه ما، من، مانیوشا، تنبل، استاد و چند دانشجوی دیگر، مثل سوسک‌های گرفتار در کهربا، وارد ابدیت شدیم. استاد بعد از چند ثانیه بهت، بالاخره به خودش تکانی داد و از کهربا خلاص شد و با دو سه سوال و جواب کوتاه به هویت موجود تازه‌وارد پی برد. بعد تصمیم گرفت که حضور و وجود این سوسک کهربایی یا تنبل آفریقایی خزه بسته را، دهن کجی بی‌شرمانمه به ذات دانش، پژوهش و همه فعالیت‌های علمی دانشمندان قرون و اعصار، تفسیر کند. استاد نگاهی به سر تا پای تنبل‌خان کرد و گفت: «انگار که مشکلات تو یکی دو تا نیست؟» «ملول کهربایی»، به آرام‌ترین و کش‌دارترین شکل ممکن گفت: «نه، سه تاست.» (ص 43-44)

- کار طنزپرداز به کار معدنچی می‌ماند؛ او نیز با سیمای اندودی به اعماق فرو می‌رود، به امید کشف و استخراج رگه نازک و خاکستری رنگی که جایی میان طبقات انبوه و فشرده تیره و تار پنهان گشته.» (ص 56)

- اگر 30 سالگی بسیار مورد توجه قرار می‌گیرد، علتش آن است که 30 سالگی اولین سالی است که که دیگر خبری از 20 و تعلقاتش نیست.» (ص 88)

- درباره‌ی چارلز دیکنز می‌گویند هرگاه احساس می‌کرد آتش شومینه رمانش رو به خاموشی می‌رود بچه معصومی را درون آن می‌انداخت. شومینه برافروخته می‌شد و خوانندگان خوش قلب با دلی رقیق و اشکی روان احساس دلگرمی می‌کردند. (ص 99)

- «... آدمی‌زاد حیوانی است که هرگاه باید شبیه آدم رفتار کند، شبیه حیوان رفتار می‌کند.» (ص 116)

محمود سعیدنیامشخصات کتاب

عنوان: یک رمانس دانشگاهی مرگبار

نویسنده: محمود سعید نیا

نشر: حرفه هنرمند

چاپ اول: بهار 1391

160 صفحه

قیمت: 4800 تومان


پ.ن: به عنوان کتاب اول یک نویسنده خیلی خوب بود.  زبان طنز و شوخی‌های ظریفش را دوست داشتم. احتمالا برای خوره‌های کتاب جذاب است اما ممکن است برای کسانی که تازه کتاب خواندن را شروع کرده باشند کمی گنگ و سخت به نظر برسد.

پ.پ.ن: تا آنجایی که می‌دانم نویسنده‌اش بوشهری است و در تهران زندگی نمی‌کند. به نظرم کتاب می‌توانست بهتر از اینها دیده شود. کتاب را به طور اتفاق در یکی از کتاب فروش‌هایی کوچک خیابان وصال پیدا کردم هنوز چاپ اولش را داشت.