منشاء آگاهی در فروپاشی ذهن دوساحتیمنشاء آگاهی در فروپاشی ذهن دوساحتی

فرضیه‌ی کلی کتاب این است که انسان‌هایی که حدود ده هزار تا چهار هزار سال پیش از میلاد زندگی می‌کردند دارای آگاهی نبودند و ذهنی دوساحتی داشتند. انسان‌های اولیه مانند بیماران اسکیزوفرنیک صداهایی می‌شنیدند که به آنها امر و نهی می‌کرد و این صداها کارکرد همان آگاهی را داشت. پس از تغییراتی مانند به وجود آمدن خط و... این ذهن دوساحتی فروپاشید و آگاهی جای آن را گرفت.

برخی از جملات کتاب

- فهمیدن یک چیز، یعنی رسیدن به استعاره‌ای برای آن از طریق جایگزین ساختن آن با چیزی که در نظر ما آشناتر است. احساس آشنایی احساس فهمیدن است. (ص ۴۹)

- شایسته است درباره‌ی متغییرهایی که گزینش را کنترل می‌کنند، بسیار بیشتر تفکر کنیم. زیرا کل آگاهی انسان از جهان و اشخاصی که با او در تعامل‌اند، به آنها بستگی دارد. گزینش‌های شما از کسی که او را خوب می‌شناسید به احساس شما نسبت به وی بستگی زیادی دارد. اگر از او خوشتان بیاید، گزینش‌ها چیزهایی خوشایند خواهند بود؛ اگر نه، چیزهایی ناخوشایند. (ص ۵۸)

- اگر دو میمون را در قفسی ببندیم به گونه‌ای که یکی از میمون‌ها بتواند دستگیره‌ای را دست کم هر بیست ثانیه یک بار فشار دهد تا مانع شوک وارد شدن متناوب به پای هر دو آنها بشود، در عرض سه تا چهار هفته میمون تصمیم‌گیر زخم معده می‌گیرد، در صورتی که میمون دیگر که به همان اندازه شوک به او وارد شده است، به این عارضه دچار نمی‌شود. درنگ کردن در تصمیم‌گیری ناشی از بی‌خبری است که اهمیت دارد. زیرا اگر آزمایش طوری ترتیب داده شود که حیوانی بتواند آزمایش موثری ارائه بدهد و فورا اثر و موفقیت آن را ببیند، «زخم معده‌های مدیر کلی»، چنان که معروف‌اند، پیدا نمی‌شوند. (ص ۹۱)

- ما دائما ارزش دیگران را معین می‌کنیم و جایگاه‌شان را نسبت به هم با سلسله مراتب غالبا مضحکی مشخص می‌کنیم تا کنترلی که ایشان بر ما و افکار ما دارند تنظیم کنیم. قضاوت های شخصی ما به نسبت به دیگران، صافی‌هایی هستند که میزان اثر پذیری ما را مشخص می کنند. اگر می‌خواهید زبان فردی دیگر بر شما تاثیر بگذارد، فقط لازم است مرتبه‌ی او را در مدارج شخصی احترام خود بالاتر بگذارید. (ص ۹۵)

- درست همان‌طور که نام یک حیوان رابطه‌ی انسان را با او قوی‌تر می‌کند، نام یک شخص نیز چنین اثری دارد، و هنگامی که این شخص می‌میرد، نامش همچنان باقی می‌ماند و از این روی ارتباط (با) او نیز، تقریبا همانند روزگار حیاتش، ادامه می‌یابد و رسوم خاکسپاری و عزاداری به همین دلیل است. (ص ۱۳۵)

- خدایان به هیچ وجه زاده‌ی تخیل کسی نبودند. آنها خواست انسان بودند. سیستم عصبی انسان را اشغال کرده بودند، احتمالا نیمکره‌ی راست او را و تجارب هشدار دهنده و پند آموز را به هشدار تبدیل می‌کردند و از آن پس به انسان «می‌گفت» که چه بکند (ص ۲۰۶)

- آگاهی عمدتا زاده‌ی فرهنگ است، بر اساس زبان آن را می‌آموزند و به دیگران می‌آموزانند و نه ضرورتی زیست شناختی. ولی اینکه آگاهی ارزشی برای بقای انسان‌ها  داشته است و هنوز دارد، نشان می‌دهد که انتخاب طبیعی به ایجاد آن قدری کمک کرده است. (ص ۲۲۴)

- بشری که از خدایانش محروم شده است، چون کودکی که از مادرش جدا شده، باید با ترس و لرز در حال یادگیری جهانش باشد. (ص ۲۴۴)

- اولین شاعران خدایان بودند. شعر با ذهن دو ساحتی آغاز شد. سویه‌ی خدایی ذهنیت کهن ما، دست کم در دوره‌ای خاص از تاریخ، معمولا یا شاید همیشه به نظم سخن می‌گفت. بدان معنا که بیشتر مردم زمانی، در طول روز، (نوعی) شعر می‌شنیدند که درون ذهن‌شان سروده و خوانده می‌شد. (ص ۳۷۰)

- شخص هیپنوتیزم شده، مانند انسان دو ساحتی، ناهنجاری‌ها و ناهمخوانی‌‌های رفتارش را نمی‌بیند. او نمی‌تواند تناقضات را «ببیند» چون نمی‌تواند به گونه‌ای کاملا آگاه درون‌نگری کند. (ص ۴۰۱)

- اشخاصی که از زمان کودکی منظما به کلیسا رفته‌اند، بیشتر مستعد هیپنوتیزم‌اند، در حالی که کسانی که فعالیت دینی کم‌تری دارند کم‌تر مستعدند. (ص ۴۰۷)

- در فرهنگ‌های معاصر که ایجاد رابطه‌ی شخصی با خدا، جزئی از اصول تربیتی کودک است، افرادی که دچار اسکیزوفرنی می‌شوند، بیش از دیگران، توهمات صرفا دینی می‌شنوند. (ص ۴۲۲)

- آگاهی تماما زبان نیست، ولی توسط آن آفریده می‌شود و توسط آن در دسترس قرار می‌گیرد. (ص ۴۶۳)

- خودآگاهی معمولا به معنای آگاهی از شخصیت خودمان طی زمان است، درکی از آنکه هستیم، از امیدها و بیم‌های‌مان، هنگامی که درباره‌ی خودمان در رابطه با دیگران خیال‌بافی می‌کنیم. ما خودهای آگاه‌مان را در آینه نمی‌بینیم، حتی اگر آن تصویر در بسیاری موارد مظهر خود شود. (ص ۴۷۵)

جولین جینزمشخصات کتاب

عنوان: منشاء آگاهی در فروپاشی ذهن دو ساحتی

نویسنده: جولین جینز

مترجم: سعید همایونی

نشر: نی

496 صفحه

چاپ سوم

قیمت: 27000 تومان


پ.ن:  کتاب خیلی خوبی بود. از دسته‌ی کتاب‌های مغز شخم زننده و همراه با لذت یادگیری. 

پ.پ.ن: دوست داشتم در مورد این کتاب و فرضیه‌اش چیزهای بیشتری توی اینترنت بخوانم اما در محتوای فارسیِ وب به جز قیمت و فروش و خلاصه‌ی کتاب چیز دیگری پیدا نکردم.